«محسن مهدیان»، مدیرعامل موسسه «همشهری»، مدعی است فضای مجازی را بیش از همپالگیهای بزرگتر و کوچکترش در جمهوری اسلامی میشناسد: «ما در مواردی نیازمند انقلاب اساسی در مدیریت هستیم. تغییرات بزرگی که مشکل را از بیخوبن در کشور حل، یا ارتقا جدی ایجاد کند. یک نمونه این تحول بزرگ در حوزه حکمرانی مجازی است. هنوز مسوولان کشور تصویر دقیقی از دنیای جدید متکی بر رسانه ندارند. همچنان نگاه بوق تبلیغاتی به رسانه دارند، همچنان فکر میکنند یک فضای واقعی داریم و یک فضای مجازی که صرفا اوقات فراغت مردم را پر کرده است.»
و خب او از همشهری بهعنوان بوق تبلیغاتی جمهوری اسلامی استفاده میکند. اگر در اکانتهای روزنامه همشهری در اینستاگرام و توییتر انبوهی از تولیدات نفرتانگیز با سرتیتر کلی «اصل ماجرا» درباره زنان و حجاب و سلبریتیها و معترضان و رقص و گروههای اپوزیسیون خارج از کشور و حتی سران جنبش سبز دیده میشود که هیچ نزدیکی به رسالت رسانهای تعریف شده و مورد انتظار روزنامه همشهری ندارد، نشاتگرفته از همین تفکر است.
***
حجاب، پروژه سیاسی - امنیتی است - ۱۶فروردین۱۴۰۲
فرامتن از سخنان رهبری:
مهمتر از امر به معروف ونهی از منکر فردی، اقدام حاکمیتی است. چرا؟ چون فراتر از یک نقص فرهنگی، با یک پروژه سیاسی-امنیتی مواجهیم. این مهمترین تفاوت سخنان رهبری با دیگر سران قوا و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است. خلاصه آقایان کار خودشان را به مردم حواله ندهند.
حجاب اولویت ما نیست - ۱۳فروردین۱۴۰۲
هی میگه مگه حجاب اولویته؟ باور بفرمایید حجاب اولویت اول ما نیست. ولی اولویت اول دشمنه. فرقش انشالله روشنه. مقابله با دشمنی دشمن که اولویت اول هست، یا اونم نیست؟ دشمن هم صرفا حجاب را نمیخواد برداره. تورو میخواد از رو زمین برداره. هم خودت و هم هویتت و هم خاکت و هم دینت. بفهم تورو حضرت عباس.
ماست پاشی دیدید، کتک خوردن آمر به معروف را ندیدید؟ - ۱۲فروردین۱۴۰۲
آقای ماستی کار بدی کرد. بگیرید و ببرید. اما برای فوران کردههای احساس تکلیف: دهها آمر به معروف را کتک زدند و رویشان چاقو کشیدند، رگ غیرتتان بیرون نزد؟ یک مورد تجاوز به حقوق دیگران با ماست را دیدید، اما صدها تجاوز به حقوق اکثریت با برهنگی مهم نبود؟ آهان اینا فحش داره و لایک نداره.
دلار و حجاب، یک آبشخور دارند - ۱۱فروردین۱۴۰۲
گفت چرا از دلار نمیگی؟ گفتم دلار و حجاب هردو از یک آبشخورند. همان که با سهم یک درصدی بازار قیمت دلار را بالا میبرد، با نمایش درصد کمی از جامعه نشان میدهد مردم ما حجاب نمیخواهند. نه آن اقتصادی، و نه این فرهنگی است؛ هردو امنیتی است. و ایندو هست تا سادگی مخاطب و انفعال مسوول هست.
بیحجاب آزاد شده، اما ۸۰ درصد موافق الزام حجابند - ۹فروردین۱۴۰۲
«نظرسنجی ارشاد میگه ۸۰ درصد موافق الزام حجاباند.
میگن دروغه.
حداقل ده نظرسنجی ملی میگه بالای۷۵ درصد اعتقاد به حجاب دارند.
میگن دروغه.
نظرسنجی همشهری میگه ۷۹ درصد گفتن بدون قانون هم حجاب برنمیدارند.
میگن دروغه.
میگیم خب چشم باز کنید شهرو ببینید. اکثریت با کیست؟ الان که بیحجابی آزاد است، چرا اکثریت حجاب دارند؟
واقعیت ایناست که مشکل حجاب نیست. مشکل مسخ شدن ذهنی عدهای، توسط رسانههای خارجی است.
مسوولی که واقعیت را از دریچه رسانههای خارجی می بیند، دچار کُپ کردن در تصمیمگیری میشود.
پلیس زنان باحجاب را مامور ارشاد زنان برهنه و هرزه کند - ۲۱اسفند۱۴۰۱
این روزها که از عدلیه و نظمیه خبری نیست، چرا مردم کشف حجاب نمیکنند؟ مردم ما متدین هستند. جامعه ما ایمانی است. بانوان ما در هر سطحی از حجاب آن را حجاب میدانند؛ ولو در مصداق اشتباه کنند. حجاب در ایران امری فطری و از سر حیا و عفاف است. بدحجابی بهمعنای متعارف نیز از سر سبک زندگی غربی است؛ نه خدای ناکرده فرهنگ بیحیایی و بیعفتی.
هیچ عاقلی اعمال قانون در مساله حجاب را مطلقا نفی نمیکند؛ مگر جریان هوسران و هرزهای که همینها نیز اگر پایش برسد، برای خود و خانوادهشان نسخه دیگری دارند.
یک راه پیشنهادی این است که ناجا خانمهای معتقد، باانگیزه و با سعهصدر را در شهر مامور کند تا تذکر دهند. به هیچ ون یا هیچ برخورد فیزیکی نیز نیاز نیست، کافی است بانوان پلیس مجهز به دوربین باشند. هرجا برهنگی، هرزگی و کشف حجاب دیدند، کافی است تذکر لسانی دهند. اگر اصلاح شد که اغلب میشود، هیچ؛ و اگر اصلاح نشد، بعدا متخلف به دستگاه قضایی فراخوانده شود و بدوا تعهد شفاهی داده شده و در مرحله بعد کتبی و در نهایت جریمه شود.
مسمومیت ها کار جریان پهلوی - رجوی است - ۱۰اسفند۱۴۰۱
نزدیک سه ماه است که تعدادی از مدارس دخترانه درگیر مسمومیتهای مشکوک شدهاند. از قم شروع شد و بعد از چند شهر، حالا به تهران رسیده است. اما پشتپرده این مسمومیت مشکوک چیست؟
حداقل به پنج دلیل نقش جریان پهلوی- رجوی در این خرابکاری نفرتانگیز محرز است.
بیش از یک سال است جریان فحشا تلاش میکند از دختران نوجوان در مدارس یارگیری کند و البته هر بار نیز ناکام میماند. در ایام اغتشاش نیز تلاش کردند از هیجان نوجوانی مدارس دخترانه بهره بگیرند که جز معدود مواردی، دستخالی برگشتند. حتی در موضوع کشتهسازیهای اخیر نیز عمده مصادیقشان دختران نوجوان بودند که بعدا نمونههای کذب آن افشا شد و بیآبرو شدند. یک نمونه از این دروغها «آرمیتا عباسی.»
بعد از ناکامی اغتشاشات، جریان مزدور غربی-عربی-عبری تلاش کرد با تنفس مصنوعی، این اعتراضات را زنده نگهدارد. یک روز به برف و ترافیک متوسل شد و یک روز آلودگی هوا و اخیرا هم با تمام قوا در بازار مکاره دلار حاضر است و در واپسین روزها نیز ماجرای یوزپلنگ ایرانی را بهانه کرد.
آدمکشی به نام «مریم رجوی»، نخستین نفری بود که چند هفته قبل در حالی که هنوز مسمومیتها به تهران نرسیده بود، در توییتی به پایتخت رسیدن مسمومیتها را اعلام کرد و جاهلانه این پروژه دستساز را لو داد.
این روزها رسانههای وابسته به شبکه ریاض-لندن، مجددا پروژه «کار خودشونه» را کلید زدهاند. اما کافی است سابقه کار خودشونه را مرور کنیم. نمونه آشکار آن، عملیات تروریستی شاهچراغ بود. در روز روشن آدم کشتند و بعد هم گفتند کار خودشونه.
در ماجرای ایذه نیز جریان تروریستی وطنی به میان مردم رفتند و آدم کشتند و در رسانههایشان به هم تبریک گفتند؛ البته وقتی متوجه کودکی در میان کشتهشدهها شدند، به طمع تبلیغات جعلی، تبریکشان را پس گرفتند و گفتند کار خودشونه.
جمعی از اینها مثل «مهسا موگوئی»، «مینو مجیدی»، «حنانه کیا»، «فرشته احمدی» و «اسماعیل مولودی» نیز مشخص شد توسط ضدانقلاب کشته شدهاند و باز گفتند کار خودشونه.
سفر چین رئیسی گروگان خبر معلم قائمشهری شد - ۳۰بهمن۱۴۰۱
کسی هست خبر خانم معلم قائمشهری و خبر کشف حجاب نامزد نظام مهندسی را نشنیده باشد؟
درست یا غلط محتوای این اخبار بماند. اما بهواقع چه بر سر خود و افکار عمومی با این اخبار میآوریم؟
از این دو خبر بگذریم؛ از مهمترین دستاوردهای سفر دو روزه آقای رییسجمهور به چین چه میدانیم؟ از تولید مشترک هواپیما با چین با خبر شدیم؟ از امضای سند ۳.۵ میلیاردی سرمایهگذاری صنعتی چه؟ از توافق ۱۲ میلیارد دلاری در صنعت حملونقل و ساخت خودرو چطور؟ از بسته ۴۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت خبر گرفتیم؟
اما امروز ضرایب اخبار را شبکههای اجتماعی تعیین میکنند. کدام بیشتر لایک خورده، بیشتر به اشتراک گذاشته شده و بیشتر واکنش گرفته است؟ اما آیا هر خبری بیشتر دست بهدست شد، یعنی مهمتر است؟
مهمتر از این افکار عمومی است که ضرر میکند و از اخبار اصلی فاصله میگیرد. ما کمکم گرفتار یک بیخبری مدرن شدهایم. بیخبری ناشی از شبکهها. همه میدانند و نمیدانند. مخاطب در گروگان اخبار حاشیهای و بیثمر است.
دلار ۶۰ هزار تومانی هم مثل اعتراضات در فضای مجازی است - ۲بهمن۱۴۰۱
نهایت سادگی است خیال کنیم اغتشاشات تمام شده است. آشوب صرفا کف خیابان نبود که بخواهد جمع شود. اغتشاش در ذهنها رقم میخورد و همچنان ادامه دارد. به همین نمونه تروریست خواندن سپاه توجه کنیم. صرفا یک تنفس مصنوعی برای استمرار آشوبهای ذهنی. آنهم قطعنامهای که بدون الزام اجرایی صرفا در سطح پارلمان اروپاست و راه بسیار تا تصویب نهایی دارد. دشمن ذهن جامعه را هدف گرفته است. آتش کف خیابان نیز از ذهنها زبانه میکشد. نمونه آشکار این جنگ جدید در قیمت دلار و سبزه میدانهای مجازی در این روزهاست. اثر سبزه میدان مجازی بر قیمت دلار، همه آن چیزی است که در جنگ رسانهای جدید رقمخورده است.
قیمت دلار چطور تعیین میشود؟ عرضه و تقاضای ارز. ما ۲ بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز نیمایی است و بازار آزاد که به گفته وزیر اقتصاد، کمتر از یک درصد معاملات است. اما چرا قیمت تعدیل نمیشود؟ چون اساسا بازاری که تعیینکننده قیمت است، از عرضه و تقاضای واقعی اثر نمیگیرد.
با این توضیح، یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمتسازی است. یک قیمتگذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد در فضای واقعی را درگیر کرده است. آشوب و اغتشاش کف خیابان نیز همین بود و همین هست. ۴ نفر یک گوشه آتش درست کردند و شعار دادند و تصویرش را با قواعد جنگ شناختی توزیع کردند، تا عدهای سطل آشغال آتشزدن در پسکوچههای پایین محله را، انقلاب ایران بنامند.
معترضانِ باطلِ جاعل، شکست خوردند - ۲۳دی۱۴۰۱
رهبر انقلاب فرمودند: «دشمن در اغتشاشات اخیر نقشه کامل و قابل تحسینی داشت، اما محاسبهشان غلط بود.» خیال میکردند با ایجاد یک جنگ رسانهای و تبلیغاتی تمامعیار برای توسعه جعلیات، مردم گمراه شده و در این خطا متوقف میشوند. نفهمیدند و نمیدانستند آنکه مقابل حقیقت صفآرایی کند، با سیلی واقعیت بیدار میشود. جنگهای شناختی هزینهساز و ویرانکننده است اما پیروز نهایی در جنگهای ذهنی، قطعا و قطعا، باطل جاعل نخواهد بود. خلاصه اینکه محاسبهشان غلط بود چون مردم ایران را نشناختند. همین.
واقعیت کیان پیرفلک تحریف شده - ۳۰آذر۱۴۰۱
واقعیت را تحریف می کنند. واقعیت مغشوش چالش اصلی دنیای امروز است. «جنگ سخت» دیروز، به «جنگ ذهنی» امروز تبدیل شده است. هدف اصلی کند کردن و شکستن ارادههاست. امروز دشمنی سازمانیافته در رسانهها چنان است که جای شهید و جلاد را حتی در وقایع مشهودی مثل عملیات تروریستی شاهچراغ عوض میکنند. تحریف واقعیت را به جایی میرسانند که مادر کیان ۹ساله، صدای مظلومیت فرزندش را نزد قاتلانش میبرد. تحریف واقعیت، انسانها را مسخ و ویران میکند تا آنجا که اکثریت دستگیرشدههای اخیر وقتی با حقیقت مواجه شدند، تازه از خلسه رسانهای بیرون آمدند و از رهزنیها و نعل وارونههای سایبری گفتند.
پیشنهاد خیرخواهانه برای براندازی- ۱۴آذر۱۴۰۱
اگر به هر دلیل تصمیم به براندازی دارید، این پیشنهاد را جدی بگیرید؛ از مدل انقلاب ۱۳۵۷ الگو بگیرید. آن روزها را شاید دقیق نشناخته باشیم. برخی یک کاریکاتوری از بهمن ۱۳۵۷ به ذهن دارند. واقعا تصور میکنند با پشت بام رفتن و دیوارنویسی و به خیابان آمدن در محلهها و آتش روشن کردن، انقلاب میشود. اینطور نیست. اینها همه خروجی یک رخداد بزرگتر بود؛ همان که امروز جریان برانداز فاقد آن است.
پیشنهاد میکنم بهجای تعرض به نیروهای امنیتی، کشتهسازی، تهدید بقال و کاسب و ضرر به کامیوندارها و...، تلاش کنید مردم را همراه کنید. خشم را باید با امید تبدیل به جنبش اجتماعی کرد، وگرنه میشود همین که هست. چرا رسانههای دشمن تنها روی خشم تمرکز کردند؟ چون میدانند مردم با حکومتی کمتر از جمهوری اسلامی همراهی نمیکنند. آنها هم دستشان خالی است. با پهلوی کوچک، رجوی، اسماعیلیون، مسیح، کریمی، سیما ثابت و زاغری مگر میشود آینده ساخت؟ لذا هدفشان عبور از ایران است؛ نه فقط جمهوری اسلامی. هدفشان تجزیه و سوریهسازی و ناامنسازی و... است؛ برای همین است ناتو را دعوت به عملیات نظامی در ایران میکنند.
درباره راهبرد مدارای جمهوری اسلامی باید کتابها نوشت - ۱۲آذر۱۴۰۱
راهبرد مدارا در اغتشاشات اخیر فارغ از تصمیمات غلط و کمکاریها و اهمالکاریها و تسامحهای غیر راهبردی با آشوبهای کف خیابان است. چهبسا در مواردی مماشات و انفعالها اکیدا جای گلایه دارد. با این حال، ما با یک راهبرد کلان به نام مدارا و مراعات مواجه بودیم. سوال این است که کدام کشور سر امنیتش این میزان مدارا نشان میدهد؟ کدام مصلحت مهمتری وجود دارد؟ چرا ناجا اسلحه گرم دست نگرفت؟
جنس اغتشاش با همه موارد مشابه از ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ و تا ۱۳۹۸ متفاوت است. اینبار با جریانی مواجه بودیم که در محاصره رسانهای شبکهها، دچار دگرگونی هویتی شده بودند. یک مسخشدگی کامل که اساسا نه صدای حقیقت به گوش آنها میرسید، و نه توان و اراده جدا شدن از گرداب شبکهای دروغ را داشتند. مسلوب الارادههایی که عصر شبکه آنها را تسخیر کرده و در یک خلسه رسانهای گرفتار القاهای اغواگرایانه دشمن شده بودند. هوشیاری این جریان در نهایت در مواجهه با واقعیت حاصل میشود. او گرفتار هیجانهای کاذب رسانهای شده است. جهت اطلاع رجوع کنید به اعترافات منتشر شده دستگیر شدههای اخیر. روشن است که حساب مجرم ولو از سر غفلت از بقیه جداست و باید تقاص پس دهند، اما این راهبرد مدارای جمهوری اسلامی را باید دربارهاش کتابها و مقالهها نوشت.
مردم جمهوری اسلامی برتر میخواهند - ۶آذر۱۴۰۱
فراعنه این عالم، ملت ایران را به غیرت میشناسند. به همین دلیل است که هدفشان در این آتشبازیهای اخیر، صرفا تغییر حکومت نیست و به تجزیه خاک این کشور فکر میکنند؛ تا جایی که دریوزگی ناتو را برای حمله نظامی به ایران میکنند.واقعیت این است که این مردم رشد یافتهاند و از جمهوری اسلامی هم عبور کنند، دنبال جمهوری اسلامی برتر هستند؛ ارتجاع برای این ملت محال ممکن است و این را دشمن خوب میداند که کمر به نابودی ملت بسته است؛ فراتر از حکومتی که آن هم از مردم است.
بازداشتشدگان با شبکههای اجتماعی هیپنوتیزم شدهاند - ۲آذر۱۴۰۱
«مصی علینژاد» از ناتو خواسته است که به ایران حمله نظامی کند. تا اینجای ماجرای هیچ، اما نکته تاسفبرانگیز اینجاست که برخی کاربران داخلی برای این تقاضای شوم، جاهلانه سوت و کف میزنند.
این بیماری مشترک در این جماعت اندک، اما پرسروصدا نامش چیست و عمقش کجاست؟… درباره چه کسانی حرف میزنیم؟
آنها که بعد از باخت ایران با پرچم انگلیس به خیابان آمدند و شادی کردند و رقصیدند… . حمله داعش به شاهچراغ را دیدند و اعترافش را شنیدند و باز هم گفتند: «کار خودشونه.» کیان را کنار دیگر شهدای امنیتی دیدند، اما حسابش را جدا کردند و گفتند کار جمهوری اسلامی است؛ بماند که برای باقی شهدا بههم تبریک گفتند. پرچمی که هویتشان است، آتش زدند و دورش کِل کشیدند و پایکوبی کردند. با تجزیهطلبان همدلی کردند و برایشان سفره چیدند.
مسخ چنین است.
اکثریت آنها که این روزها دستگیر شدهاند میگویند با رسانههای اجتماعی هیپنوتیزم شدهاند و ارادهشان از دست رفته است. جامعه شبکهای شبیه کمپهای منافقین رابطه فرد با واقعیت را قطع و چشم، گوش و قلب او را مشحون و مملو از اغوا و القاهای یکسویه رسانهای میکند.
آقایان مسوول متوجهیم با سادهنگری و فهم ظاهرگرا از رسانههای جدید چه بلایی سر جامعه آوردیم؟ راهکارتان چیست؟ نشستن و نظاره آتش؟ پلتفرم محل زندگی واقعی است؛ نه صرفا یک پیامرسان مجازی؛ هیچ جای عالم اداره شهر و دیارشان-بخوانید ذهنها - را به دشمن نمیسپارند، اما ما با خوشخیالی چنین میکنیم و ژست مردمی هم میگیریم.
شلحجابهای جامعه ما جلوتر از با حجابهای قبل از انقلاب هستند - ۳۰آبان۱۴۰۱
زیر سایه جمهوری اسلامی شاهد رشد دینداری هستیم، حتی شل حجابهای جامعه ما جلوتر از با حجابهای قبل از انقلاب هستند چرا که این افراد در مقابل فشارهای بسیار زیاد رسانههای داخلی و خارجی مقاومت میکنند و با وجود همه این مسائل، حجاب خود را نگه داشتهاند. به همین دلیل تقوای جوانان ما بالاتر از تقوای کسانی است که اول انقلاب متدین بوده است.
عدهای میگویند مردم قبل از انقلاب هم دیندار بودند، باید این را در نظر بگیریم که چه معیارهایی برای مومن بودن مدنظر است؟ نماز و روزه و...، در بهترین حالت، عبادات فردی هستند، اما اوج دینداری در عبادات اجتماعی است. اوج حمایت ملی گراها این است که برای دفاع از کشور پول خرج کنند، اما در حکومت دینی جوانان با شور برای دفاع از حرم و... داوطلب میشوند.
مطالبه امروز مردم پایان مداراست - ۲۸آبان۱۴۰۱
چرا امثال «هنگامه قاضیان» و «الناز شاکردوست» نباید پاسخگوی اتهام به نظام باشند؟ چرا «صادقی» و «پروانه سلحشوری» باید آزاد باشند؟ «دایی» و «گلمحمدی» چه؟ چرا پلتفرمی که جریان رسانهای حق را سانسور و دچار مارپیچ سکوت ساختاری میکند باید آزاد باشد؟
مطالبه امروز مردم پایان مداراست؛ کاری نکنیم از این مطالبه عبور کنند و بگویند سیستم در تصمیمگیری دچار گیجی است. همه عملیات اوباش بینالمللی خلاصه در محاصره ذهنی مردم است.
هرچند روز یک بار به یک بهانه اطلاعیه میدهند. چند نفری در گوشه و کنار محلهها جمع میشوند. خون میریزند و خلاص. این خون ریختن نیز شبیه ترورهای «منافقین» در ابتدای دهه۶۰، کور نیست. کاملا حساب شده است.
مادر کیان در جنگ روایتها، به قاتلان فرزندش پناه میبرد و ناخواسته کمک میکند تا کودکان بیشتری کشته شوند. بازی نیز دو سر برد برای آنهاست. آدم میکشند؛ اگر از امنیتیها باشد سوت و کف میزند و به هم تبریک میگویند، اگر کودک یا دختر جوان باشد پروژه «کارخودشونه» کلید میخورد.
به گزارش وزارت اطلاعات، ۵۰ هزار کاربر فیک ساختند. برای سرشبکهها نیز برنامهها دارند. از به خط کردن امثال «آنجلینا جولی» و هالیوودیها و رقاص و مطرب تا «صدف بیوتی» و غیره، تا خریدن صفحات سلبریتیها و اجاره آنها و تهدید و تطمیعشان. صدا تنها در شبکههاست که میچرخد.
مرگ بر دیکتاتور و زن زندگی آزادی، شعار انقلاب است - ۲۶آبان۱۴۰۱
پلیس اعلام کرد ۱۵نفر از این اوباش را در روز اول دستگیر کرده است. اما در بوکان مغازههای باز را آتش زدند و در بازار ایذه از مردم و ناجا خون ریختند. به یکی از دوستان گفتم این شعار «زن، زندگی، آزادی» که شعار خوبی است؛ چرا از دیوار پاک میکنند؟ شعار مرگ بر دیکتاتور هم. این شعارها خودش نفاقشکن است.
این شعارها و محتوایش را امام به اینها یاد داد؛ ولو در مصداق دچار خطا باشند. انقلاب ۱۳۵۷ یاد داد که زن حرمت دارد و ابزار سوداگری و برهنگی روی جلد زنروز و یا اجیر هرزگی مقامات در جشن هنر شیراز نیست. وگرنه آن شاه ملعون که دخترکان ایرانی را به اعتراف خاطرات فردوست، پیشکش به شاه عرب میفرستاد. مرگ بر دیکتاتور را امام یاد داد. وگرنه آزادی به قرائت طاغوت، ساواکی است که اطلاعیه میداد نقد در حد کلانتری محله هم جایز نیست.
تحقق این شعارها نیز در انقلاب بود. شعار مرگ بر دیکتاتور و «زن، زندگی، آزادی»، شعار انقلاب است وگرنه شعار این جریان همین بددهنیها و فحاشیها و هرزگیها و تهدیدکردنهاست.
اینهایی که کشف حجاب کردهاند، قبلا هم حجاب نداشتند - ۲۴آبان۱۴۰۱
چند عکس از برهنگی منتشر کرده و زیرش با ناامیدی نوشته است: روزبهروز بدتر میشود. اما ماجرا چنین نخواهد ماند. برهنگی و بیحجابی به جهت کمی بیشتر نشده است، عیانتر شده است. اینها که کشف حجاب کردند که قبلا محجبه نبودند. یک نمونهاش سلبریتیهایی که اخیرا کشف حجاب کردند؛ مثلا «علیدوستی» قبلا حجاب داشت؟!
این مارپیچ سکوت اجتماعی برای این روزهای برزخی است. نهی از منکر اجتماعی رها نخواهد شد، ولو در حد یک اخم ساده با ادبار اجتماعی مواجه خواهند شد؛ حتی از سوی محجبههای عرفی. نظام از صیانت و مراقبت از ضرورت دین نخواهد گذشت. مدارای ناشی از التهابها میگذرد. امیدوارم مدیران و مسوولان فرهنگی و حوزوی این صحنهها را ببینند و وجدان درد بگیرند… .
عصبانیت مردم میوه سالها عملیات رسانهای شیطانی است - ۲۲آبان۱۴۰۱
حتما شما هم به افرادی برخوردید که الزاما دشمنی ندارند، اما بسیار خشمگیناند. در اغتشاشات هم شرکت نکردند، ولی عصبانیاند. از سبعیت اغتشاشات نیز اعلام برائت کردند، اما برآشفته از مسوولاناند. سوال این است که این جریان چطور به این نقطه خشم و غضب رسیده است و مواجهه با این افراد بهچه نحوی است؟ پاسخ این است که خشم این جماعت منحصر به این ایام نیست. این خشم میوه سالها عملیات رسانهای شیطانی است.
آیا میشود یک نفر را به نقطه جنون رساند یا افسرده کرد؟ بله، کافی است «گذشته» و «آینده» او به گروگان رود. القای اینکه گذشتهاش به تباهی رفته و آیندهاش در بنبست است. رسانههای ضدانقلاب در یک جمله تنها برای همین ۲گزاره ذهنی، آرایش گرفتهاند؛ با ۲مرحله.
در گام اول، کاری میکنند که جز سیاهی نبینید و طبیعی است که سیاهی امروز را به پای ۴۰سال مسیر طیشده بدانید.
گام دوم، تیر خلاص به مخاطب است وقتی که به او میگویند این سیاهیها صرفا ناشی از خصومت حکومت با آنهاست و امیدش برای اصلاح از بین میرود و آینده را در بنبست کامل میبیند.
نقطه جوش و خشم اینجا بههم میرسند. چه کنیم؟ پمپاژ خبر خوب.
خدانور، سارق سابقهدار بود - ۲۱آبان۱۴۰۱
عکس فردی را منتشر کردند که دستش به میلهای بسته است و بهحساب اعتراضات گذاشتند. اما این عکس مربوط به تیرماه و فرد دیگری است که اتفاقا در «اینترنشنال» منتشر شده است. یعنی خود این رسانه سند دروغ بودن خودش است. از این واضحتر؟ اما فرد مذکور کیست؟ فردی که بعد از ۱۶ فقره سرقت و در آخرین دزدی طی یک درگیری مسلحانه کشته شده است. دروغ افشا شد؛ اما از روی این تصویر، طرحها زده شد؛ چند نفر در تهران و زاهدان در اقدامی نمادین دستشان را به ستون بستند. ۲نفر هم در میدان آزادی برایش رقصیدند و عدهای برایش شعار دادند.
جنگ ترکیبی راه انداختهاند و هرچیزی به راس نظام ربط میدهند - ۱۵آبان۱۴۰۱
اتفاقاتی که هم اکنون در کشور شاهد آن هستیم، قطعا یک جنگ ترکیبی است. آنچه که روشن و مهم است، اغتشاشات خیابانی حلقهای برای پیشبرد جنگ مهمتری بود که این جنگ در حوزه ادراکی و شناختی رقم خورده است. ما در این جنگ ترکیبی علاوهبر نقش آفرینی سیاسیون، حوزه روابط بینالمللی، عملیات تروریستی شیراز و زاهدان با اغتشاشات خیابانی مواجه هستیم.
دشمن در جنگ شناختی تلاش میکند انتقادها و اعتراضات تبدیل به یک نفرت عمومی شود و برای این کار نیازمند آن است که هر مساله و نقد کوچک یا آسیب که پیرامون افراد وجود دارد، به کلی به نام حاکمیت و راس نظام تعمیم داده شود.
مخاطب شعارها از لحظه و ساعات اولیه، راس نظام و کل حاکمیت بود و کسی که جنگ را ترتیب داده بود، اساسا با هدف تغییر و براندازی وارد خیابان شده و دست به اغتشاش زده بود.
مماشات با جریان آدمکش و تروریست داخلی نابخشودنی است - ۱۴آبان۱۴۰۱
طبیعی است. خسته شدهاند از بهم ریختن کسبوکارها، از ناامنیها، از توهینها و هتک حرمتها، از تصاویر دردناک سلاخی حافظان امنیت و… . از سویی مردم سنگ تمام گذاشتند؛ آنچه بر دوش مردم بود به بهترین وجه عمل شده است. هوشیاری و جدا کردن صفشان از آشوب و اغتشاش و اعلام برائت جانانه که نمونهاش راهپیمایی ۱۳آبان بود. هر میزان مردم در فضای مجازی و واقعی جلوتر بیایند، این جریان کریه و قبیح و مشمئزکننده زودتر تمام میشود.
دشمن امروز در پیچیدهترین حالت ممکن و با تمام ظرفیتش آمده است و این به جهت قوت مردم و توفیقات دولت نسبت به گذشته است. دشمن از این قدرت عصبانی است. هرچه میگوید نیز بهانه است. او ذاتش بر دروغ و تهمت و تحریف است. تنها در یک حالت دست از آشوب و آدمکشی برمیدارد که ما روزبهروز ضعیفتر شویم و از این بالاتر اینکه از هویت ملی و اسلامیمان دست برداریم.
هرگونه مماشات با جریان آدمکش و تروریست داخلی، گناه نابخشودنی است. اما ماجرا با تحکم نیز ختم نمیشود و چهبسا برخی را مجدد دچار خطای تشخیص کند.
علینژاد سلیطه و اسماعیلیون کینهتوز است - ۸آبان ۱۴۰
مسوولانی که سالها حکمرانی مجازی را رها کردند، مخاطب این خونها هستند. امروز چشم باز کنند و ببینند به اسم آزادی رسانهای چه دیکتاتوری عمیق و تودرتویی فراهم کردند. حتی اجازه نمیدهند خبر حمله ددمنشانه داعش به گوش مردم برسد. همان را هم نعل وارونه روایت میکنند که «کار خودشونه.»
پیشنهاد میکنم نبینید؛ فیلم منتشر شده از شکنجه شهید «علیوردی» تماشایی نیست. در تاریخ بماند که برای هوسرانی و هرزگی، خونها ریختند. پوست ۳ پاسدار را زندهزنده کندند. این جریان فاسد و خونخوار هنوز زنده است و به انواع نامها و نشانها یک روز در نقاب سلیطهای چون علینژاد و یک روز در شمایل کینهتوزی چون «اسماعیلیون» و ... ، با پول مستقیم گاوشیردهای چون عربستان و دستور سرویسهای جاسوسی آمریکایی- صهیونیستی خون میریزند.
همه فحاشیها و اباحهگریها زمینهساز جنایت داعشهای وطنی است. آنها که وسط نشستند باید بدانند که هم از آخور و توبره خوردن، برای دوران نفاق و فتنه است. این سفره بهزودی جمع میشود که البته شده است. رسما با سکوت و به اسم پرهیز از دوقطبیسازی به جریان آشوب و آدمکشی دمیدند.
خلسه پلتفرمها سبب فحاشی دانشجویان است - ۴آبان۱۴۰۱
دانشگاه که چالهمیدان نیست، پس این ادبیات چارواداری از کجا است؟ آن هم ذیل نام «شریف» و «خواجهنصیر» و «علم و صنعت». آن هم در همصدایی دختر و پسر؛ آن هم به نام اعتراض.
این سطح از سخیف بودن، از حیای دختران و ادب پسران ما خارج است. اما هیجان جمع و سندرم دوقطبیهای استادیومی، فحاشی را تسهیل میکند. با این حال اگر فیلم تجمعات را به هر کدام از این معدود دانشجوها در خلوت عقلی نشان دهیم، حتما شرمنده میشوند. اما وجه دیگر جعل خبر، نمادسازی است؛ چند نفر اجیر کنند تا دیوار بنویسند و بیلبورد شهری تخریب کنند و بر حوضچههای پارک رنگ بریزند و غیره. نمادسازی باعث جلب توجه در جنگ صداها است؛ بددهنی نیز همینجاست.
این فحاشیها تنها و تنها خروجی یک خلسه رسانهای است که سالهاست پلتفرم رسانهای دشمن ساخته است. «اغوای شبکهای» با «میدانداری رسانههای اهریمنی» قدرت دارد، خطای یک مسوول و نهاد را تبدیل به دسیسه یک هیولا کند و آدمها را مشحون از خشم و نفرت سازد. در «خلسه رسانهای» و این «اغوای ذهنی» است که انسانها با عبور از هویتشان به ادبیات چارواداری میرسند؛ مسخ اینجاست.
عصبی کردن مردم، پروژه چندین ساله رسانههای اهریمنی است - ۲۴مهر۱۴۰۱
این روزها اگر کسی در اینستاگرام محصور باشد، بدون تردید احساس میکند شهر توسط تروریستهای وطنی اشغال شده است و جدی جدی «دیگه تمومه ماجرا.»
اغتشاش اخیر اساسا منشا ذهنی دارد. جنگی کاملا شناختی. کف خیابان شما را به خطا نیندازد، اغتشاش هم ساخته شده است برای تکمیل تصویر ذهنی. تصویری که سالهاست روی آن کار کردهاند. تصویرسازی برای هیولاسازی؛ اینکه هر ضعف و آسیبی در جامعه میبینید به حاکمیتی هیولاسیرت مرتبط است. عصبی کردن مردم، پروژه چندین ساله رسانههای اهریمنی است. اما این پروژه یک حلقه کم داشت. آن هم سرریز شدن این خشم اجتماعی در کف خیابان، تا برای همه باور عمومی ایجاد شود که «دیگه تمومه ماجرا.»
سردار سلامی حکیم است، مثل او کم داریم - ۲۳مهر۱۴۰۱
من خیلی با این جمله آقای «سلامی» (فرمانده کل سپاه پاسداران) صفا کردهام که رجز هم در آن بود و گفتند که ما با همین جوانهای کف خیابان بهسراغ شما میآییم. ایشان خیلی حکیمانه حرف میزنند و انسان ارزشمندی هستند. واقعا ما در جمهوری اسلامی، انسانی به این سطح حکیم کم داریم؛ ما نیت آدمها را نمیشناسیم، ولی از کلامشان میتوانیم بفهمیم.
انقلاب اسلامی صرفا برای تغییر حکومت نبوده، یعنی شورش، آشوب و کودتا نبوده، بلکه امام درون انسانها را متحول کرد که تعبیر حضرت آقا درباره این یک معجزه است. اساسا انقلاب اسلامی درونی شکل گرفت، ولی الان عدهای فکر میکنند که با شعار دادن چند نفر و آتش زدن چیزی در خیابان اتفاقی میافتد.
پلتفرمها را بهنحوی ببندید که با فیلترشکن باز نشود - ۱۸مهر۱۴۰۱
زنجیره اغتشاش در این جنگ ترکیبی به چه نحوی است و از کجا باید شکسته شود؟
اساسا در جنگهای تلفیقی عصر پلتفرم، اغتشاشات راس ندارد، بلکه همه حول ایدهها جمع میشوند؛ ایدههای تهییجکننده؛ مثل آهنگ «برای»...، مثل قرمز کردن حوضچه پارکها...، مثل دیوارنویسی... و... .
حلقه اول به حلقه چهارم متصل و زنجیره کامل است. این زنجیره تنها با اقتدار ناجا نمیشکند. تنها راه، شکستن اثر شبکهای پلتفرمهاست. در رفتارهای آشوبطلبانه نمانید؛ باید ذهنها را از پیشروی دشمن آزاد کرد و نه صرفا خیابانها.
شبکههای اجتماعی عامل اعتراضات است - ۱۵مهر۱۴۰۱
ماجرای اغتشاشات اخیر با همه نمونههای گذشته متفاوت است و مهمترین تفاوت آن، سهم و نقش پلتفرمهاست.
شبکههای اجتماعی، همه اغتشاشات است نه جز وابسته و ضمیمه. گذشت روزگاری که رسانه صرفا جهت اطلاعرسانی بود. هر کس در شبکههای اجتماعی میچرخید احساس میکرد شهر در کنترل تروریستهای وطنی است و حال آنکه در واقع خبری نبود، جز گروههای کوچک پراکنده و محلی که دانسته و ندانسته آمده بودند تا حلقههای تصویر ذهنی را تکمیل و نهایی کنند.
آقایان مسوول؛ پلتفرم، همه زندگی است. خود زندگی است. مجاز نیست؛ واقعیت است. متوجه باشیم درباره چهچیز حرف میزنیم.
پلتفرمها تنها در ایام اغتشاش فعال نبودند. اساسا پروژه اغتشاشات اخیر برای این روزها و چند روز پیشتر نیست، پروژه مستمر اهریمن است. یک سناریوی همیشگی که پایان نیز ندارد. بهوش نباشیم، زین پس چنین صحن هایی را کف خیابان باید بیشتر بشماریم.
مرگ مهسا امینی، ماجرای فرعی است - ۱۲مهر۱۴۰۱
اگر اصل و فرع هر حادثه روشن نشود، مخاطب دچار گیجی میشود رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر بهصراحت و روشنی اصل و فرع ماجرا را از هم جدا کردند. اصل، تقابل با بنیان ایران قوی است و نه حتی جمهوری اسلامی. پشت پرده نیز دست عیان آمریکا و رژیم صهیونیستی است. آنچه در داخل نیز رقم میخورد، هیجان جاهلی و مزدوری جریان نفاق است. خط قرمز نیز امنیت مردم است و در این رابطه هیچ جای مسامحه نیست. مباحث فرع ماجرا حجاب و گشت ارشاد و حادثه مرحوم مهسا امینی و غیره.
جنبش لمپنها از مَجاز آغاز میشود - ۶مهر۱۴۰۱
در تمام موارد قبلی (اعتراضات ۱۳۷۸، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸)، اغتشاشات از اعتراضات شروع شده بود، اما این بار از ابتدا اغتشاش بود. به همین دلیل شعارها از لحظه اول حول کشتن، آتش زدن، خراب کردن و تقابل با اصل نظام بود.
فتنه اخیر، فتنه لمپنها بود. به همین دلیل اساسا با یک نیاز واقعی شروع نشد. نیاز به یک هیجان وجود داشت؛ تحریک و تحریض احساسات. برای همین، عمده نوجوان بودند که بیشک در خلوت و یا با گذشت زمان پشیمان میشدند.
نزاع این دوره، جنگ تصویر بود. ترندها و هشتگها دیگر به تنهایی کارساز نبود؛ باید رخدادی هم ساخته میشد در مدد به این ترندها. دستگاه امنیتی مقصرین اصلی فتنه لمپنها را در فضای تصویرسازی و مجازی دنبال کند، نه صرفا کف خیابان. به همین دلیل است که نقش سلبریتیها در این دوره تنها برداشتن حجاب و جذب فالوور و کسب اعتبار نبود؛ اینبار بهروشنی در خونهای ریخته شده کف خیابان سهم دارند و باید در دادگاه حاضر شوند.
معترضان، اراذلواوباش هستند - ۳۱شهریور۱۴۰۱
گفتند حجاب اختیاری و چادر از سر ناموس مردم کشیدند. گفتند حجاب کجای قرآن است و وقتی خبردار شدند، آیات زن و حجاب را ورق ورق کرده و به آتش کشیدند.
شعار آزادی و زندگی دادند و جوان غریب بسیجی را در خیابان زیر مشتولگد گرفتند.
از حقوقبشر گفتند و مسلمترین حق گروههای امدادی را در همه جنگها، با به آتش کشیدن ۱۸آمبولانس به نمایش گذاشتند.
از احترام و مدارای پلیس گفتند و دهها ماشین و موتور ناجا را آتش زدند و سرباز بینوا را زیر ضرب وحشیانه مصدوم و به آتش کشیدند.
اینها مردم نیستند؛ اینها اراذلواوباش هستند و تکلیفشان روشن. اما سخن، جای دیگر است. اراذلواوباش حزب نیستند، سر ندارند، رهبر ندارند و شناسنامه ندارند.
مهسا اسم رمز جریان فحشاست - ۲۹شهریور۱۴۰۱
اساسا مساله حجاب اولویت چندم کشور ما هم نیست. مساله گشتارشاد هم نیست. نحوه برخورد گشتارشاد خوب یا بد، مساله ثانوی است. ماجرا حتی مرگ تاثربرانگیز مهسا هم نیست که باید تا انتها با قاطعیت بررسی و گزارش شود.
تریبوندار اصلی و مروج نامدار جریان فحشا رسما اعلام کرده است نام مهسا برای ما اسم رمز قیام است. جریانی که امروز مویهکنان و نوحهخوان شده است، همانهایی هستند که سالها دریوزگی واشنگتن را کردند تا سفره مردم ایران را بیشتر خالی کنند. جریانی که برای تحریم بیشتر نان و داروی مردم ایران به پابوسی خزانهداری آمریکا رفتند.
اطلاعرسانی ناجا در ماجرای مهسا امینی هوشیارانه بود - ۲۷شهریور۱۴۰۱
از حق نگذریم، در ماجرای دردناک مرگ مرحومه مهسا امینی، هوشیاری ناجا در اطلاعرسانی- ولو با تاخیر- باعث شد لاشخورهای اهریمنی از این مویههای دروغین طرفی نبسته، و دست خالی برگردند.
البته اسم گشت ارشاد رهزنی دارد. به همین دلیل است که برخی مدام سوال میکنند که مگر با گشت ارشاد کسی باحجاب میشود؟ پاسخ این است که گشت ارشاد برای صیانت از قانون و دفاع از حقوق دیگران است نه باحجاب کردن. مثل مامور راهنمایی و رانندگی که جریمه میکند برای رعایت نظم، و نه الزما منظم کردن فرد.
برخورد با این جریان [ساختارشکنان] نباید تنها در نقطه کف خیابان باشد. با سوداگران و کاسبان بیحجابی نیز باید برخورد شود. یک نمونه همین سلبریتیهای بیهنر رانتی که با پول نفت مردم بزرگ و امروز الگوی برهنگی شدهاند.
امروز با یک پدیده امنیتی در مساله حجاب مواجهیم. اینجاست که باید به همه جزییات یک جنگ تمامعیار ذهنی و رسانهای و البته امنیتی توجه کرد. کسانی که افراد ساختارشکن را مجهز میکنند تا در خیابان مانور دهند؛ حالا به هر تقدیر یا با مزدوری و یا واردات لباس مبتذل، یک پروژه همهجانبه جنگ روانی را طراحی کردهاند. از فیلمبرداری تا توزیع رسانهای و تا روایتهای دروغ و تا به خیابان ریختن و... . اینجاست که گشت ارشاد باید خود را مجهز به یک جنگ رسانهای و امنیتی تمامعیار کند.
جمهوری اسلامی مقصر ماجرای مهسا امینی نیست - ۲۵شهریور۱۴۰۱
به کما رفتن خانوم مهسا امینی حقیقتا دردناک است. اما تلخ تر از این کسالت، جهالت است. از اوباش جماعت که انتظار نیست. اراذلی که زنجیر پاره کردند کارانه سختی کار میگیرند. مقصر این ماجرا کیست؟ اسلام که گفت حجاب؟ یا نظام که حکم اسلام را قانون کرد؟ یا ناجا که قانون را اجرا می کند؟ یا چی؟ با کدام حجت رسیدید که طرف زیر ضربوشتم بوده؟ فرق شما با جریان جاهل و جاعل که اخبارش را از کف توییتر میگیرد چیست؟ الان هر کس در مسیر رسیدگی به خطایش دچار عارضه شد، مقصر نظام است؟ ناجاست؟
سپیده رشنو، مزدور براندازان جاهل بود - ۲۸تیر۱۴۰۱
دختر نوجوان و محجبه، به کشف حجاب در اتوبوس اعتراض میکند و تذکر لسانی میدهد. طرف مقابل [سپیده رشنو] با فحاشی و هتاکی وی را از اتوبوس بیرون میاندازد. بعد هم فیلم گرفته و منتشر میکند. بقیه مردم نیز در حجاب متنوع در حیرت هستند. چند روز بعد فرد هتاک دستگیر شده و مشخص میشود، عامل و مرتبط مسیح علینژاد، خبرنگار فراری و کارمند حقوقبگیر سفارت آمریکاست.
ماجرای اتوبوس تاریخی شد، چون نشان داد که حجاب بهانه است. همانها که با تحریمهای اقتصادی سفره مردم را تنگ کردند، همان تروریستهای آدمکش، همانها که پمپ بنزین آتش زدند و مسجد ویران کردند همانها پروژه کشف حجاب را پیش میبرند.
مسیح علینژاد میگوید کشف حجاب پلی برای براندازی حکومت است. پروژه چهارشنبههای سفید و سیاه پروژه امنیتی است، نه فرهنگی.
درباره حجاب زنان ایرانی ۲ گروه گرفتار خطای فاحشند؛ براندازها و سادهدلان داخلی. وجه مشترک هردو گروه این است که تصور میکنند حجاب عرفی در ایران یا همان شلحجابها، مخالف فرهنگ و اسلام و حکومتاند. براندازهای جاهل با این تصور فکر میکنند در ایران ارتش گستردهای دارند که حاضرند مقابل اسلام و ایران بایستند. برای همین، اقدام به اعزام مزدور میان مردم میکنند تا با کشف حجاب دیگران را تهییج کنند.
حجاب اولویت اول ما نیست، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم - ۲۱تیر۱۴۰۱
همانها که سالها برای کوچک شدن سفره مردم، راهزنهای قدارهکش جهانی را با سوت و کف همراهی میکردند و صله مزدوری و نشان بردگی جور میگرفتند، حالا برای برهنگی بیشتر جایزه تعیین کردند. روشن نیست که هدف اصلی حجاب نیست؟ بله حق داری. حجاب اولویت اول ما نیست؛ اما ظاهرا اولویت اول شیطان کثیف شده است.
گشت ارشاد تا دیروز غفلتها را تذکر میداد، اما اینبار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای بههم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر میکند تا چهارشنبههای سیاه را بسازد.
کشف حجاب دیکتاتوری بود، حجاب اجباری عین دموکراسی است - ۱۶تیر۱۴۰۱
برداشتن روسری در خیابان معنیاش چیست؟ ماجرای کشف حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده است، در ظاهر نمانید. از قضا با یک پدیده نوظهور مواجهیم. ما پیشتر نیز با پدیده بیحجابی مواجه بودیم. ما با یک پروژه سیاسی مواجهیم. لذا نوع مواجهه با این خطای سیاسی از جنس آن خطای فرهنگی نیست. خطای سیاسی برخورد امنیتی میطلبد و خطای فرهنگی، مواجهه آموزشی و فرهنگی.
اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگویید حجاب اختیاری است. بیحجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد، اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است.
حجاب الزام قانونی است، نه اجبار. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که: «مگه زمان رضاخان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟» پاسخ خیلی روشن است. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برآمده از دیکتاتوری بود، ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردم است. رضاخان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم مقابلش ایستادند.
حمایت از حیوانات، ناشی غربلیسی است - ۱۵تیر۱۴۰۱
در ۲ روز، ۲ کودک ۴ و ۷ ساله در دامگاه قم توسط سگهای ولگرد از بین رفتند. عمیقا خبر تلخی است. اینکه عدهای حقوق سگهای هار را دیدند و حق کودک معصوم را ندیدند، معمای آزاردهنده این روزهای ماست که ریشهاش در غربلیسیهای مجازی است. واکنشهای طبیعی در فضای مجازی الزاما بهمعنای اعتقاد حقیقی افراد نیست؛ چرا که واکنشها در شبکههای اجتماعی، واکنشهای ناشی از شبکه است. اساسا واکنشها در فضای مجازی گرفتار دوقطبیهای موهوم و واکنشهای نمایشی شبکهای است. نمایش اینکه در اکثریت هستیم. به همین دلیل است که به اعتقاد کارشناسان آماری، افکارسنجی در شبکههای اجتماعی تصویر دقیقی از اعتقاد مخاطبان نیست.
ماجرای اصلی عنکبوت مقدس؛ موضوع فراتر از امیرابراهیمی است - ۱۰خرداد۱۴۰۱
«عنکبوت مقدس» دقیقا چه ماموریتی دارد؟ او در حالی از صاحبان جشنواره مدال میگیرد که فیلم عنکبوت مقدس پایینترین امتیاز را در میان مخاطبان جشنواره کسب میکند. این تعارض یعنی ماجرا تنها هنر بازیگری نیست. خانم «امیرابراهیمی» بهخاطر دارد که در آن روزهای تلخ، بیشترین کسانی که در شکستن زنجیره انتشار نامردی و ظلم سهم داشتند، جامعه مومنین بودند. طبیعی هم بود؛ حکم شرع و اخلاق و مروت و رافت همین بود. به همین دلیل است که انتقام امروز او از صاحب و حقیقت رافت، عجیب و دردناک است. او مدال گرفت، اما نه برای هنر بازی کردن، که باز هم برای هنر بازی خوردن.
ماجرا پروژه اصلی رسانههای ضدایرانی در بهرهگیری از خطای تعمیم است؛ به همین دلیل است که بیاندازه مورد تشویق «ایراناینترنشنال» و «بیبیسی» و مسیح علینژاد قرار میگیرد. چون اینبار خطشکنی در خطای تعمیم رسانهای به ساحت اعتقادات است. سیاست راهبردی رسانههای شیطانی این روزها صرفا انتشار اخبار دروغ نیست. بلکه تمرکز و تاکید و تکرار یک خبر تلخ و تعمیم آن از جز به کل است. پروژه اصلی این است که «سعید حنایی» را خروجی هویت دینی مردم ایران معرفی کنند.
تا امروز امثال «فرهادی» تلاش کردهاند با تمرکز بر خطاها، ظلم حکومت را نتیجه بگیرند و البته هر بار هم از این مزدوری صله گرفتهاند. بعدها با این قاعده از حکومت فراتر رفته و بر مردم ایران تاختند و از وطنفروشی دکان ساختند. ولی اینبار، این تعمیم را به دامن هویت حقیقی مردم کشاندند و برای لکهدار کردن اعتقادات و ایمان مردم به اهلبیت، مدال گرفتند.
فراتر از سیسمونی گیت؛ چرا سرک کشیدن خطاست؟ - ۸اردیبهشت۱۴۰۱
اولا روشن است که اصل ماجرا همانطور که فرزند رییس مجلس نوشت، خطا بوده و قابل دفاع نیست.
اما حتما از این خطا بزرگتر رخ داده است که بهسختی نیز قابل جبران است. آیا ما حجت شرعی و قانونی برای سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم داریم؟ میگویند مسوول با آدم عادی فرق دارد، بله فرق دارد؛ اما این تفاوت حجتی برای سرک کشیدن ماست؟ با کدام منطق؟ کدام مستند دینی و قانونی؟ چهکسی گفته اگر کسی مسوول بود ما حق داریم در زندگی شخصیاش سرک بکشیم؟
آیا حجتی است که در پنهانیترین وجه زندگی مسوول سرک بکشیم؟ اگر باب شود سنگ روی سنگ بند میشود؟ مگر مسوولان ما معصومند؟ حالا چون مسوول شدند باید خطاهایشان را همه ببینند؟ آنهم نه خطای مسوول، بلکه خانوادهاش. بله، حکومت باید نظارت کند؛ اما حکومت. آنهم نه با جاروجنجال، آنهم نه سرک کشیدن و شنود گذاشتن و بپا گذاشتن.
ماجرا این است که این خبر قرار است یک بازی دیگری را کامل کند. چی؟ ریاکاری پدر. تزویر رییس مجلس. اثبات اتهامات گذشته که هرکدام جداگانه در دادگاه همهشان رد شده است. پس قرار است خطایی از فرزند به پدر تعمیم یابد و آنهم از خطای پدر به شخصیت و هویت و گذشتهاش توسعه پیدا کند. این هیجان سیاه برای این است که از سیسمونی فرزند به نفاق پدر برسند.
ناهار خوردی را علم کردند چون از محبوبیت رئیسی میترسند - ۲اسفند۱۴۰۰
رمز «ناهار خوردی» و مواردی شبیه به این، در احساس خطر دشمن از «محبوبیت» است. رئیسی در این چند ماه برخلاف روسای جمهور گذشته، کمترین تنش و حاشیه و نفرتپراکنی را در فضای سیاسی کشور داشته است. از سویی با سفرهای استانی مستمر، مدل مدیریتی جدیدی را رقم زده است که ثمرهاش وحدت است. طبیعی است که محبوبیت جمع کند.
ممکن است بگوییم بهخاطر برخی خطاهای لسانی رییسجمهور. همین؟ پس چرا دروغ میسازند؟ حتما کارکردی در استهزاست که با بهانه و بیبهانه برای ترور شخصیت به خدمت گرفته میشود.
این روش برخلاف روشهای دیگر، مخاطبش خواص نیست و عموم مردم است. استهزا هم لذت و سرگرمی است و هم جنگ و مبارزه.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر