همشهری، روزنامهای که با هزینه مردم تهران اداره میشود، با قدرت و قوت تلاش میکند که با نفرتپراکنی، همه امیدهای مردم را لجنمال کند، با گزارشهایی گمراهکننده، واقعیتها را وارونه نشان دهد و با ادبیاتی نازل، سخیف و مشمئزکننده، در راستای رضایت شخص اول جمهوری اسلامی، وقایع را ثبت کند.
***
اسنادی که به «ایرانوایر» رسیده، نشان میدهد کارتونی که شهرداری تهران در خیابانهای پایتخت برای دروغ خواندن شلیک به چشم معترضان نصب کرده است، یکی از مجموعه کارتونهایی است که روزنامه همشهری به عنوان طرحهای پشت برگههای تقویم سال ۱۴۰۲ چاپ کرده است.
تقویمی که روی میز خبرنگاران و کارکنان روزنامه همشهری در سال ۱۴۰۲ دیده میشود و به عنوان هدیه در خارج از موسسه همشهری هم داده شده است.
این طرح که امضای مجید خسروانجم را دارد، در حالی شلیک به چشم معترضان را دروغ میخواند که پشت برگه ماه مهر و به عنوان طرح حدفاصل دو ماه مهر و آبان در این تقویم چاپ شده؛ مهر و آبان در سال ۱۴۰۱ دو ماه پربرخورد، پر از کشته، اعتراض و درگیری خیابانی بود.
اعتراضاتی که در پی کشتهشدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشتگاه گشت ارشاد در ایران شروع شد و درگیریهایی که در جریان آن نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با تفنگ ساچمهای به سر و صورت و چشم معترضان شلیک کردند.
علاوه بر اینکه آبان ۹۸، یکی از خونینترین ماههای اعتراضات در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است.
چیدمان این طرح در بین ماههای مهر و آبان در تقویم روزنامه متعلق به شهرداری تهران نشان میدهد ادعاهای مدیران شهرداری درباره بیربط بودن این طرح با شلیک با تفنگ ساچمهای به معترضان، بیپایه و اساس است.
استفاده سازمان زیباسازی شهرداری تهران از طرح تقویم روزنامه همشهری هم البته چندان اتفاق غریبی نیست؛ علاوه بر اینکه روزنامه همشهری زیرمجموعه شهرداری تهران محسوب میشود، «رضا صیادی»، رئیس سازمان زیباسازی از خبرنگاران پیشین همشهری و از دوستان مدیرمسئول و سردبیر همشهری هم هست.
روزنامه همشهری به عنوان ارگان رسانهای شهرداری تهران، در ماههای پس از کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، یکی از ابزارهای جمهوری اسلامی در دروغ، فرافکنی، وارونهنمایی، نفرتپراکنی، کوچکشماری، سفسطه، توهین و تحقیر معترضان و گمراهی از واقعیت بوده است. و نکته اینکه همه این تلاشها با سبک، ادبیات و کیفیت نازل ارتش سایبری جمهوری اسلامی به خبر و گزارش بدل و منتشر میشود.
نگاهی به تیترهای صفحه یک همشهری، سرمقالههایی که «محسن مهدیان»، مدیرعامل موسسه همشهری و مدیرمسئول فعلی روزنامه، «دانیال ابوالحسن معمار»، سردبیر روزنامه و معاون رسانهای موسسه همشهری و «عبدالله گنجی»، مدیرمسئول پیشین روزنامه همشهری نوشتهاند و برخی گزارشهایی که در ۷-۸ ماه گذشته در این روزنامه منتشر شده، دارای ویژگیهایی هستند که به آن جنبه نفرتپراکنی میدهد.
این تولیدها نشان میدهد بنگاه رسانهای که با عوارض پرداختی مردم تهران اداره میشود و ماهانه چند ده میلیارد تومان هزینه روی دست پایتخت میگذارد، نه تنها تلاش نکرده کمی حرف مردم را بزند و یا در راستای آرامش جامعه ملتهب عمل کند، که بلکه تمام تلاش مدیرانش در راستای عصبانیتر شدن معترضان و مردم رنجور ایران بوده است.
همشهری سعی کرده در این مدت گویا در راستای رضایت «علی خامنهای» شخص اول جمهوری اسلامی، وقایع را گزارش کند.
جنگ اعتبار با سلبریتیها
پرسروصداترین واکنشها به کنشهای سیاسی-اجتماعی سلبریتیها در ۲۵۰ روز گذشته را روزنامه همشهری داشته است. آخرین آنها گزارش روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ این روزنامه درباره میزان اثرگذاری سلبریتیها در جهتگیریهای مختلف جامعه است.
گزارش معتقد است که «مرجعیت اجتماعی سلبریتیها به قول بسیاری از صاحبنظران رو به افول گذاشته و هر روز کمرنگتر از گذشته میشود.»
جالب اینکه گزارش همشهری که علاوه بر صفحه یک، ۴ صفحه دیگر هم اشغال کرده و مدعی «بی اعتنایی ۸۰ درصدی شهروندان به سلبریتیها» شده است، بر پایه یک نظرسنجی نوشته شده که جامعه آماری اندکی دارد؛ ۷۷۶ نفر از جمع ۴ میلیون و ۱۱۵ هزار تهرانی که بین ۱۸ تا ۴۴ سال سن دارند!
البته این تنها نظرسنجی همشهری با جامعه آمار اندک نیست.
ارگان رسانهای شهرداری تهران که از ماجرای «سپیده رشنو» به بعد تاکید فراوانی داشت که حجاب اجباری باید بیکم و کاست به عنوان یک قانون در ایران اجرا شود، در یک نظرسنجی با جامعه آماری اندک ۸۴۷ زن که گفته مقیم در اصفهان، مشهد، تبریز، رشت، اهواز، کرج، همدان، شیراز و قم هستند، مدعی شد: «نتایج نظرسنجی کشوری همشهری نشان میدهد ۷۹ درصد زنان حتی در صورت لغو قانون حجاب، حجاب خود را نگه میدارند.»
سخیف، مشمئزکننده، ضدزن
پروندهسازی همشهری برای سلبریتیهایی که سمت مردم ایستادهاند و احتمالا باعث دلگرمی معترضان شدهاند، از دوم مهر ۱۴۰۱ با کلاژ کرد تصاویری از «مهران مدیری»، «علی کریمی»، «شهاب حسینی»، «کتایون ریاحی» و «هنگامه قاضیانی» در صفحه نخست شروع شد و آنها را «آتشبیار» اعتراضات دانست و «نان به نرخ روز خور» خواند.
هرچند ادبیات این گزارش با ادبیات نوشتاری همیشگی خبرنگاران و گزارشگران همشهری سازگار نبود و خبرنگاران قدیمی همشهری میگویند چنین متنهایی، از بیرون مجموعه در صفحات روزنامه جا خوش میکند، اما رویکردی که در این گزارش دیده میشود، در همه ماههای گذشته علیه چهرههایی مانند کتایون ریاحی و دیگر هنرمندان زن حامی مردم، در ادبیات حامیان جمهوری اسلامی دیده شد؛ رویکردی که تلاش میکند با ادبیاتی مشمئزکننده، ضدزن و جنسیتزده چهرههایی که سمت درست تاریخ ایستادهاند را خوار و خفیف کند.
به عنوان مثال: «تخمین اشتباه از تغییر زمین بازی، برخیها را که سالهاست به کنجی رفتهاند مترصد آن کرده تا از آب گلآلود ماهی درشت صید کنند و هنرهای! خود را که با بالا رفتن سن دیگر بهکار کسی نمیآید در جای دیگری عیان کنند. هنرهایی که بهگفته برخی از همین افراد منجر به تعرض به خودشان شده است. «کتایون ریاحی»، بازیگری با ۶۲ سال سن و ۲ ازدواج ناموفق چندی است در این فضا با استفاده از آن در حال زیست رسانهای است.»
از کدام مردم حرف میزنید؟
همشهری مانند دیگر رسانههای جبهه انقلاب همیشه از خواستههای مردمی حرف میزند که معلوم نیست کجا هستند یا با وارونهنمایی آنچه در واقعیت اتفاق میافتد، روایت تازهای از حوادث منتشر کند.
به عنوان مثال در حالی که در روز شنبه ۱۶ مهر ویدئوهای متعددی از اعتراضات دانشجویان دانشگاه «الزهرا» در زمان حضور «ابراهیم رئیس»ی، رئیس جمهوری منتشر شده بود، روز بعد روی تصویری از رئیسی در جمع محدودی از دانشجویان، تیتر زد: «همان شنبه، ساعت ۱۲». در همان روز ۱۶ مهر هم در روایتی وارونه، مدعی شده بود که خبری از اعتراضات در خیابانها نیست، هرچه هست در فضای مجازی است: «اغتشاش در رسانه، آرامش در خیابان.»
همشهری در ۱۸ مهر درباره اولین اعتصاب سراسری بازاریان تیتر زد: «اعلام برائت سراسری بازاریان از اغتشاشگران». روز ۲۶ آبان و پس از فراخوان اعتصاب ۴ روزه با مستمسک کردن شعر برای «شروین حاجیپور» تیتر زد: «برای اعتصاب اجباری.»
اما زیر همین عنوان و با ادعای گزارش میدانی از خیابانهای پایتخت، نوشت: «بنابر گزارشهای رسیده اعتصابات با اجبار از سوی افراد ناشناس همراه بوده... برخلاف ادعاهای رسانههای معاند، اغلب مغازهها و فروشگاهها در سطح شهر فعال بودند.»
این شیوه گزارشدهی همشهری در جریان اعتصابات گسترده آذر ۱۴۰۱ هم تکرار شد؛ «نه به اعتصاب اجباری.»
سناریوسازی برای فرافکنی و گمراهی
همشهری در همه این ماهها، سناریوهای متعددی برای فرافکنی حوادث و کشتاری که در جریان اعتراضات و توسط ماموران امنیتی بوجود میآمد چاپ کرده است. هنوز از کشته شدن مهسا امینی یک هفته نگذشته بود که همشهری در ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ روایت حکومت از این واقعه را در یک اینفوگرافیک تکرار کرد و البته با ادبیاتی که هیچ نشانهای از تاسف برای کشتهشدن یک انسان ندارد، تلاش کرد همه روند حادثه را عادی و طبیعی جلوه دهد.
دو روز بعد هم سناریویی که در ماههای بعد تکرار شد را کلید زد؛ «معترضان میخواهند لخت شوند» البته با این ادبیات: «آزادی از نگاه این حرامیان، همان چیزی است که دل خودشان میخواهد. آزادی از نگاه آنها مساوی با ولنگاری و برهنگی است.»
تلاش همشهری، دروغخواندن همه روایتهای غیررسمی است و به جای تلاش برای اقناع مردم خواستار برخورد با منتشرکنندههای خبرهای مربوط به اعتراضات شده: «قوه قضاییه باید با برخورد قاطع با آن بهگونهای عمل کند که چنین رفتاری بدون هزینه برای عاملانش نباشد.»
این روند درباره جمعه خونین زاهدان هم وجود داشت و در هفتههای پس از جمعه اول اعتراضات در سیستان و بلوچستان به مولوی عبدالحمید، تاخت.
در ۲۰ مهر ۱۴۰۱ همشهری با یک اینفوگرافیک در صفحه اول همه روایتها از کشتهشدگان را دورغ خواند و کشتهشدن مهسا امینی، «نیکا شاکرمی»، «سارینا اسماعیلزاده»، جمعه خونین زاهدان و کشتار معترضان بلوچ را در کنار برخی شایعات مثل مرگ رهبر جمهوری اسلامی گذاشت و نتیجه گرفت به دلیل دروغ بودن شایعه مرگ علی خامنهای، دیگر روایتها از قتلهای حکومتی معترضان هم دروغ است.
در ۲۶ مهر ۱۴۰۱ هم روایتهایی وارونه از مرگ دانشآموز «اسرا پناهی» در مدرسه «پردیس جاوید» اردبیل و «نیما شفیق»، نوجوان ۱۷ ساله ارائه داد.
در اسفندماه، مسمومیت دانشآموزان را «پروژه سَمی» دانست و با کنار هم قرار دادن تصویر شاهزاده «رضا پهلوی»، «مریم رجوی» و «مسیح علینژاد»، تلاش کرد با روایتی گمراهکننده، این ماجرای هنوز ناتمام را به عواملی بیرون از ایران و حکومت نسبت دهد.
همشهری روز بعد در حاشیه گزارشی میدانی از چند مدرسه که مورد حمله قرار گرفته بودند، بهجای تلاش برای شناسایی عاملان آن، توصیههایی به دانشآموزان کرد تا چطور در این حملات زنده بمانند.
تطهیر قاتلان
همشهری ۲۶ آبان ۱۴۰۱ و پس از قتل فاجعهبار «کیان پیرفلک» در ایذه، ابتدا این جنایت را به تروریستها نسبت داد و دو روز بعد سناریویی تکراری از قتل فجیع کیان پیرفلک و تیراندازی در خانه اصفهان را منتشر کرد: «چند موتورسوار مسلح در حوالی بازار مرکزی شهرستان ایذه بهسوی شهروندان و نیروهای انتظامی تیراندازی کردند.»
در ۱۴ دی ۱۴۰۱، روزنامه همشهری در گزارشی تلاش کرد پاسخهایی تازه به ابهاماتی از ساقط شدن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه ارائه کند. پاسخهایی که به شیوه «جهاد تبیین» با پرداختن به کلیاتی گمراهکننده، برای تطهیر عوامل و آمران این حادثه ردیف شده بود و نه در راستای کشف واقعیت.
سرتاسر گزارش تلاش برای متهم شناختن اپراتور است: «زنجیرهای از رخدادها منجر به وقوع این سانحه میشود که در حلقههای این زنجیره، خطای انسانی بیشترین سهم را دارد.»
«زن، زندگی، آزادی، تحریف حقیقت زنان ایرانیست»
«جهاد تبیین» یکی از کارویژههای اصلی همشهری در دوران شهرداری «علیرضا زاکانی» است. از معروفترین تلاشهای روزنامه همشهری برای وارونهنمایی واقعیتها به اسم تبیین، جلد روزنامه در سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ بود که به آنالیز لباس پلیسهای یگان ویژه که موتورها و خانههای مردم را تخریب میکردند، میپرداخت تا ثابت کند آنها «پلیسنما» هستند.
همشهری در شماره ۱۵ آبان ۱۴۰۱ با تلاش برای وارونهنمایی، گمراهکردن مردم با ردیف کردن برخی آمارها درباره زنان و مقایسه با پیش از انقلاب ۵۷ نوشت: «زن، زندگی، آزادی، معروفترین شعار اغتشاشات اخیر، تحریفی بود از حقیقت جامعه زنان ایرانی.»
روایتهای همشهری از جام جهانی و واکنش متفاوت ایرانیها به پیروزی و شکستهای تیم ملی هم در راستای قرائت رسمی و باز هم فرافکنی بود و شادمانی معترضان از باخت تیم ملی را «خردهشادیهایی از باخت ورزشی» خواند.
همشهری که به وضوح یکی از هواداران فیلترینگ در ایران است، گزارشهایی درباره لزوم فیلترینگ و مدیریت فضای مجازی منتشر کرده است و البته مدیرمسئولش یادداشتهای متعددی درباره بستن فضای مجازی نوشته است: «جوری ببندید که با هیچ فیلترشکنی باز نشود.» همچنین در گزارشی در پنجم بهمن ۱۴۰۱ مدعی «کوچ بزرگ» کاربران فضای مجازی به پلتفرمهای داخلی شد: «۸۵ میلیون کاربر در ۵ پیامرسان داخلی.»
روزنامه شهرداری، رپورتاژ آگهی دولت رئیسی
همشهری تاکید زیادی دارد از دولت ابراهیم رئیسی حمایت کند و شکستهای دولت او و اوضاع بغرنج اقتصادی را به زمین و آسمان ربط دهد و نه بیکفایتی هیات دولت سیزدهم.
همشهری در چند گزارش مختلف، افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی ایران را در فضای مجازی دانسته است و نه در واقعیت اقتصادی و جیب مردم: «پشتپرده دلار تلگرامی.»
همچنین در گزارش دیگری، افزایش ارزش دلار در ایران را به اعتراضات ربط داد: «قیمت ارز، درست از زمان آشوبها و اغتشاشات و کاهش احتمال احیای توافق هستهای و افزایش تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران، بیشتر شده است.»
همشهری همچنین در حالی که بحران دارو در ایران به داروهای ساده رسید، در گزارشی وارونه، با عنوان «بحران دارو چگونه درمان شد؟» تلاش کرد وضعیت را عادی نشان دهد.
همشهری در ششم اردیبهشت ۱۴۰۲، ماجرای رشوه ماشینهای شاسیبلند دولت رئیسی به نمایندههای مجلس را دروغ خواند. و البته هفته بعد دولت و مجلس شایعات را تایید کردند.
اما همشهری از ادعاهای خودش کوتاه نیامد و به بهانه هشدار مدیر برکنارشده صندوقهای بازنشستگی درباره احتمال فروش کیش و قشم، در ۱۶ اردیبهشت با ادبیاتی مشمئزکننده و سخیف نوشت:
«حرف مفت وابسته به انگیزههای گوینده آن است و از اینرو نمیتوان به سادگی نشان داد که یک حرف، حرف مفت است. بهنظر میرسد تصویر روشنی از حرف مفت وجود ندارد اما انگیزههایی وجود دارد که میتوان با بررسی آن به این نتیجه رسید که کدام حرف مفت است و کدام نیست.»
روزنامهای که در دهه ۷۰ خورشیدی با انتشار خود پر از رنگ و حرف تازه، وعده رسیدن دورهای تازه و احترام به حقوق شهروندی را میداد اینک تریبون
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر