مدتی از اوج حملههای شیمیایی به مدارس دخترانه و همچنین آخرین نمونههای آن در «تهران» و «کردستان» میگذرد. اما بهتازگی در اقدامی مشابه خبرها حاکی از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه افغانستان است. همزمان هم گزارش مجلس شورای اسلامی منتشر شد که بهنظر میرسد مسئولان بیش از کشف حقیقت، در پی تقلیل فاجعهای انسانی بودهاند. آنهم توسط نهادهایی که بیشترین دادهها را در اینخصوص در اختیار داشتند.
در میان سانسور گسترده حقیقت توسط حاکمیت و ارائه روایتهایی مخدوش، تقلیلگرایانه توام با دروغ، نهادهای مدنی در خارج در همکاری با نیروهای مدنی در پی کشف حقیقت هستند تا بتوانند ضمن اطلاعرسانی، اقداماتی حقوقی انجام دهند.
***
از آبان سال ۱۴۰۱، یعنی در روزهایی که هنوز شعار «زن، زندگی، آزادی» در خیابانهای ایران نمود داشت، اولین موارد مسمومیتهای گازی در مدارس گزارش شد. اما چند ماه بعد، تعداد این حملات چنان گسترش یافت که تا آمار بیش از بیست حمله همزمان در کل کشور نیز وسعت یافت؛ واقعهای که هزاران دانشآموز ایرانی را راهی اورژانس کرد و توجه جامعه جهانی را به این موضوع را در سطح وسیعی برانگیخت.
اما در مقابل، واکنش حاکمیت به چنین فاجعه وسیعی، در تمام مدت چیزی جز عادی جلوه دادن و اظهار نظرهای پراکنده نبود. حتی در اوج روزهای فاجعه نیز واکنش یا نقلقولی از دولتمردان که بیانگر عزم جدی آنها، برای پیگیری این مساله باشد، وجود نداشت.
«ایلنا»، خبرگزاری کار ایران به تازگی از نهاییشدن گزارش کمیته حقیقتیاب مجلس شورای اسلامی و ارسال آن به ریاست مجلس خبر داد. گزارشی که مجددا «بمب بدبو» را عامل نهایی حملات به ۹۰۰ مدرسه در سراسر کشور معرفی کرد و در آن از واژه «شیطنت» برای توصیف این فاجعه امنیتی استفاده شده است.
پیشتر نیز وزارت اطلاعات نتایج تحقیقات خود در مورد مسمومیتها را در قالب بیانیهای، اینطور عنوان کرده بود که «مواد سمی در هیچیک از مدارس کشور پخش نشده است؛ اما عوامل غیرسمی که موجب ایجاد هراس شدهاند، بهطور سهوی یا تعمدی در برخی از محیطهای گزارش شده، استعمال شده است.» در این بیانیه، همچنین عوامل مسمومیتها به ترتیب «بمب بدبو»، «شیطنت دانشآموزان» و «هیستری جمعی» طرح شده بود.
این گزارشها و بیانیهها با وجود آنکه توسط نهادهای صاحب قدرتی تهیه و منتشر میشوند که دسترسی کاملی به امکانات، مدارک و شواهد دست اول دارند، ولی همچنان قادر نیستند به خیل عظیم سوالات افکار عمومی در قبال پشتپرده این حملات پاسخ دهند.
این حد از ابهام و سرهمبندی در گزارشات و اقدامات بیرمق، یادآور الگوی «کش ندهیدی» است که هرگاه پای سران نظام جمهوری اسلامی در موضوعی در میان باشد، عینا تکرار میشود.
وقوع موارد مشابه مسمومیت دختران دانش آموز، اینبار در افغانستان
در فاصله کمتر از بیست روز از آخرین مورد مشاهده شده مسمومیت مدارس در ایران که در «تهران» و «کردستان» گزارش شد، حالا نمونههایی از همین حملات در افغانستان گزارش شده است.
«ایرنا»، خبرگزاری جمهوری اسلامی گزارش داد که «محمد رحمانی» رییس آموزش و پرورش ولایت «سرپل» کشور «افغانستان» این حوادث را که منجر به مسمومیت ۷۷ دانشآموز از دو مدرسه دخترانه این ناحیه در دو روز متوالی بوده، تایید کرده است. اتفاقی که واکنش «توماس وست»، نماینده ویژه آمریکا در امور «افغانستان» و حتی «یونیسف» را نیز برانگیخت و هر دو در توییتهای جداگانهای خواستار بررسی ابعاد این حادثه شدند.
خبری که حالا میتواند بیش از پیش سبب گمانهزنیهای پیشین در مورد حضور گروههای افراطی در پشتپرده چنین حملاتی شود. خصوصا که پیشتر و همزمان با اوج حملهها به مدارس ایران، نمونه مشابه افغانستان در سالهای پیش و حمله به مدارس دخترانه توسط نیروهای افراطی و خصوصا «طالبان» مطرح شده بود.
«محمدتقی فاضل میبدی»، عضو مجمع «مدرسین حوزه علمیه قم»، نخستین کسی بود که در آغاز شدت گرفتن حملات شیمیایی در ایران از عمدی بودن این ماجرا و ارتباط آن با گروه و جریانی مذهبی مخالف با تحصیل دختران به نام «هزارهگرا» به عنوان مسمومیت دختران در سراسر ایران یاد کرده بود.
«جمیله کدیور» نیز در اظهاراتی «افراطگرایان داخلی را که در صدد جایگزینی جمهوری اسلامی با خلافت یا امارت اسلامی از نوع طالبانی هستند» به عنوان یکی از عوامل دخیل ذکر کرد. همچنین گزارشاتی پراکنده در شبکههای اجتماعی از پخش شبنامه در شهر «قم» منسوب به گروه «فداییان ولایت» حکایت داشت که در آن «درس خواندن دختران را حرام و ادامه آن را در ردیف محاربه با امام زمان دانسته و تهدید کرده در صورت تعطیل نشدن مدارس دخترانه، مسمومیت دختران را به سراسر ایران گسترش خواهند داد.»
هرچند که جمهوری اسلامی بارها در بزنگاههای سیاسی و انتخاباتی صرفا با نشان دادن سویه خشنتر و افراطیتر به عنوان گزینه بدتر در مقابل بد، تلاش میکند تا افکار عمومی را مجبور کند نسبت به وضعیت موجود رضایت دهند تا مبادا که گرفتار وضعیتی بدتر شوند.
متخصصین مشغول کارند
هرچند با گذشت سه ماه از اوج ماجرای مسمومیتها و با کاهش تعدد این حملات شیمیایی، از شدت گمانهزنیها و واکنشهای پیرامون آن نیز کاسته شده است. اما این موضوع به معنی فراموش شدن آن نیست. گروههای متعددی از فعالان اجتماعی و متخصصان در طول این مدت در حال جمعآوری داده، آنالیز و ادامه تحقیقات در راستای کشف حقیقت و پیگیری اقدامات علمی و پیگیریهای حقوقی پیرامون مسمومیتهای مرموز مدارس هستند.
«سحر آقاخانی»، از اعضای اصلی سازمان غیرانتفاعی با عنوان «ما دانشجویان ایرانی هستیم» (WAIS) و از اعضای کارگروه بررسی حملات شیمیایی در ایران IACAI در ارتباط به فعالیتهای شکل گرفته پیرامون پیگیری موضوع مسمومیتها به «ایرانوایر» میگوید: «کارگروه بررسی حملات شیمیایی در ایران تحت عنوان IACAI حدود دو ماه است که فعالیت خود را به شکل متمرکز آغاز کرده است. این کارگروه متشکل از متخصصان مختلف در حوزههای پزشکی، داروشناسی، شیمی و فناوری اطلاعات هستند که افراد فعال در این کارگروه بعضا به شکل مستقل یا وابسته به سایر موسسات و انجمنهای فعال خارج از کشور گرد هم جمع شدند تا هر یک با به اشتراک گذاشتن پتانسیلها و تواناییهای خود موضوع مسمومیتهای مدارس ایران را مورد بررسی قرار دهند.»
او در ادامه در ارتباط با جزییات اقداماتی که تاکنون صورت گرفته است اینطور توضیح میدهد: « طبیعتا قدم اول جمعآوری دادههای آماری و میدانی از ابعاد شیوع این حملات بود، که با استفاده از ارتباطهایی که ایجاد شد، از همان روزهای اولیه شدت گرفتن حملات، پایگاه دادهای تشکیل شد تا تعداد مصدومان، تعداد و نام مدارسی که مورد حملات قرار گرفته و همچنین پراکندگی جغرافیایی و جنسیتی این اتفاق ثبت شود تا بتوانیم بر اساس این دادهها بهترین اقدامات حمایتی در قبال قربانیان و واکاوی موضوع را طراحی کنیم. در قدمهای بعدی نیز اطلاعات و نتایج حاصل از آن را در ارتباط با سایر سازمانهای بینالمللی مانند سازمان مبارزه علیه سلاحهای شیمیایی یا دیگر نهادها، مبنای اقدامات حقوقی آتی قرار دهیم.»
این کارگروه پیشتر با انتشار دو پروتکل در فضای مجازی، فراخوانی برای جمعآوری نمونه جهت شروع تحقیقات دقیق آزمایشگاهی را تدوین و منتشر کرده بود. یکی از این پروتکلها مرتبط با نحوه جمعآوری نمونههای لباسها و ماسکهای دانشآموزان مسموم شده بود و دیگری نیز طریقه نمونهبرداری از موهای این دانشآموزان است.
به گفته این عضو کارگروه «تمامی مراحل جمعآوری نمونهها تا نگهداری و ارسال آنها زیر نظر متخصصان و دستورالعملهای علمی صورت گرفته است. نمونههای لباس دانشآموزان مورد بررسیهای تخصصی کروماتوگرافی و اسپکترومتری قرار گرفته است و همچنین نمونههای مو نیز تحت آزمایشات دقیق طیفسنج جرمی قرار خواهند گرفت.»
این کارگروه پیشتر ضمن فراخوان برای دریافت نمونههای ارسالی بیشتر گزارش داده بود: «تا اینجا از بررسی نمونههای لباس دانشآموزان نتایج جالبتوجهی به دست آمده که میتواند نشاندهنده وجود ساختار گروه عاملی فلوئورومتیل فسفات باشد که عامل مشترک میان بسیاری از گازهای اعصاب از جمله سارین، سیکلوسارین، سومان و ... است. اما برای تایید این نتایج هنوز نیاز به بررسی دقیقتر و بررسی نمونههای مو خواهد بود.»
سحر آقاخانی، در پاسخ به این پرسش که به نظر شما آیا نتایج این تحقیقات میتواند منجر به اقدامات حقوقی و عملی بینالمللی شود، میگوید: «طبیعتا به نتایج این تحقیقات بستگی دارد که به زودی نیز منتشر خواهد شد. همانطور که گفتم ارتباطات و همکاریهای بسیاری شکل گرفته است. ولی نمیتوان زودتر از موعد در مورد آن صحبت کرد. اما چیزی که روشن است همانطور که این موضوع تاکنون به شکل جدی و مستمر پیگیری شده است، تلاشها تا حصول نتیجه ادامه خواهد داشت.»
به نظر میرسد شکلگیری و فعال شدن نهادها و گروههای مستقل صنفی به شکل کاملا مستقل از حکومت، یکی از رویههایی است که در سال اخیر شکل گرفته و روز به روز نیز قدرتمندتر میشود.
گروههایی که با پیگیری مستمر موضوعات در سطح جهانی، از تکصدا ماندن روایت حکومت از اتفاقات داخل ایران، در عرصههای بینالمللی میکاهند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر