تارا اورامی، شهروندخبرنگار
چهار هفته از آغاز سال تحصیلی گذشته است و هنوز بسیاری از کلاسهای درس در مدارس شهر سقز استان کردستان به دلیل کمبود معلم، بلاتکلیف هستند؛ موضوعی که اعتراض پدر و مادرها را به دنبال داشته است و حتی برخی از آنها از فرستادن فرزندان خود به مدرسه خودداری میکنند.
اگرچه کمبود معلم در سقز مثل بسیاری دیگر از شهرهای ایران، معضلی قدیمی است اما امسال با ممنوعالکاری معلمهای شاغل، آموزش و پرورش با بحرانی چشمگیرتر از پیش مواجه شده است. در این میان، مدیران مدارس در پاسخ اعتراض خانوادهها ابراز شرمندگی میکنند و مسوولان به ارایه وعدههای توخالی مشغول هستند.
یک کارشناس حوزه آموزشوپروش برای شهروندخبرنگار «ایرانوایر» شرح داد که خطرات آتی رویکرد مقامات به مساله تحصیل و کمبود نیرو، مواردی مثل ترک تحصیل یا افزایش بیسوادی خواهد بود.
***
به طور متوسط میتوان گفت در سال تحصیلی جاری، هر دانشآموز یک سوم از روز درسی را بدون معلم سپری میکند. عدم درخواست نیرو با توجه به نیاز موجود، یکی از مهمترین کمکاریهای دولت است که در سال جاری باعث بحرانی شدن این وضعیت شده است.
با وجود استفاده آموزش و پرورش از تمام نیروهایی مثل بازنشستهها، تخصیص اضافهکاری، خرید خدمتیها و سرباز معلمها، هنوز بسیاری از کلاسها خالی از معلم هستند. این موضوع سبب نگرانی والدین شده است.
فردی که حاضر نشده است در هفته جاری فرزند خود را به مدرسه بفرستد، برای «ایرانوایر» میگوید: «هنوز برنامه هفتگی به دانشآموزان داده نشده است اما جمعهشب ساعت ۱۰ در شبکه شاد برنامه روز شنبه فرزندم را اینگونه اعلام کردند که زنگ اول تفکر و سبک زندگی، زنگ دوم خالی و زنگ سوم ورزش. با مدیر مدرسه تماس گرفتم و گفتم اولین روز هفته این چه برنامهای است؟ اگر معلم نیست، حداقل زنگ خالی را در آخر بگذارید تا دخترم بتواند به خانه بیاید. پاسخ مدیر این بود که چارهای ندارند و درست است که معلم نیست اما باید بچهها در مدرسه باشند!»
او ادامه میدهد: «در جواب مدیر گفتم تا زمانی که معلم کلاسها مشخص نشده است و برنامه دقیقی ارایه ندهید، فرزندم را به مدرسه نمیفرستم.»
مشابه این مساله در مورد مدارس مختلف تکرار شده است و والدین بسیاری از فرستادن فرزندان خود به مدرسه خودداری میکنند.
یکی دیگر از شهروندان سقز با تجربهای مشابه به «ایرانوایر» میگوید: «به معاون گفتهام چهگونه حتی برنامه کلاس مشخص نشده، آیا ساعت ۱۰ و ۱۱ شب زمان مناسبی است که برنامه روز بعد را به بچهها بدهید؟ فرزند من که تا پیش از این شاگرد ممتاز بوده است، بدون برنامه چهگونه خود را برای روز بعد آماده کند؟ جواب معاون فقط اظهار شرمندگی است.»
راهکار آموزشوپرورش: یک معلم برای همه دروس!
راهکار دیگر آموزش و پرورش، استفاده از یک معلم برای چند درس تخصصی است. یک دانشآموز که قرار است امسال خود را برای کنکور آماده کند و بر اهمیت درسهای تخصصی آگاه است، برای «ایرانوایر» توضیح میدهد: «کتابهایم را جلد گرفتم و برای هرکدام از آنها برچسب جداگانه برای نوشتن نام معلم و ... گرفتم. اما در هفته سوم در کمال ناباوری دیدم که برای سه درس تاریخ، جغرافیا و علوم اجتماعی در رشته علوم انسانی که هر سه مهم و تخصصی هستند و باید متخصص و کارشناس این درسها آنها را تدریس کنند، فقط یک نفر به کلاس میآید و او هم لیسانس جغرافیا دارد!»
این مشکلات در سطح روستاها نیز وجود دارند. در برخی روستاهای سقز تا لحظه انتشار این گزارش هیچ معلمی در مدرسه حضور نداشته است. در برخی دیگر هم که مثلا از نیروی آموزشی برخوردار هستند، یک معلم قبل از ظهر در یک روستا و بعد از ظهر در روستایی دیگر حاضر میشود. با توجه به مشکلات رفتوآمد در روستاها و نبود امکانات و همچنین نیاز به استراحت، مطالعه و سایر ملزومات زندگی اجتماعی، معلوم نیست یک معلم چهگونه میتواند تمام این موضوعات را کنترل کند.
یک کارشناس آموزشی در همینباره به شهروند خبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «از مشخصترین نتایج چنین وضعیتی، ابتدا احتمال ترک تحصیل دانشآموزان، خصوصا در سطح روستاها و سپس بیسوادی است که دامن دانشآموزان را در آینده دور و نزدیک میگیرد و این قطعا بر تمام ارکان جامعه تاثیرگذار خواهد بود. اینها همگی نتیجه پشتگوش انداختن هشدارهایی هستند که نخبگان و در راس آنها معلمان در سالهای گذشته آن را فریاد زدهاند اما به جای پاسخگویی و برآورده کردن این نیازها، شاهد بازداشت، زندان، ممنوعالکاری و بازنشستگی اجباری آنها هستیم.»
وجود معلمهای بیکار؛ تبعیض در شرایط استخدام
این در حالی است که جامعه سقز مملو از نیروهای جوان، تحصیل کرده و علاقهمند به تدریس است.
اما در کنار ظرفیت پایین استخدام، شرایطی که برای استخدام معلمها در نظر گرفته میشود نیز مزید بر علت است؛ به عنوان نمونه، در آزمونهای استخدامی علاوه بر شروط سیاسی و عقیدتی که دامن بسیاری از جوانان مستعد را گرفته، شروطی مانند تاهل و دارای فرزند بودن نیز گذاشته شده است. در عین حال برای آنهایی که این شرایط را دارند، امتیازات ویژهای در نظر گرفته میشود و همین موضوع در همان وهله اول بسیاری را از گردونه اشتغال و استخدام خارج میکند.
با وجود این، حداقل در یک دهه اخیر تعداد نیروهای جدیدی که به بدنه آموزش و پرورش کردستان وارد شدند، با تعداد معلمانی که بازنشسته شدهاند، همخوانی نداشته است؛ به عنوان مثال، در سال گذشته آمار خروجی و ورودی نیروها سه به یک بوده است.
به گفته «ناظمی جلال»، مدیرکل آموزش و پرورش این استان در سال ۱۴۰۱، بازنشستگان آموزش و پرورش استان کردستان دو هزار و ۶۳۴ نفر بودند اما ورودی و استخدامیها تنها ۷۷۲ نفر (یعنی یک سومِ میزان خروجی، ورودی داشتهاند). با کمبودهایی که از سالهای قبل به جا مانده، سه هزار و ۴۶ نفر کمبود نیرو وجود داشته است.
در سقز هم که بعد از سنندج، بزرگترین شهر استان محسوب میشود، سال گذشته حدود ۳۰۰ معلم بازنشسته شدند ولی در آزمونهای استخدامی کمتر از ۱۰۰ نفر جذب این نهاد شدهاند. این جریان در سال جدید تشدید شده است.
وعدههای پوشالی؛ هیچ مشکلی حل نشد
با این حال، تنها وعدهای که از سوی مسوولان شنیده شده، این است: «مشکل به زودی حل میشود.»
ولی آنها هیچ اشارهای به چگونگی حل این مشکل نکردهاند. ترفندهایی هم که تاکنون مسوولان انجام داده، مشکلات را بیشتر کردهاند؛ به عنوان نمونه، میتوان به استفاده از نیروهای بازنشسته یا خرید خدمتی و یا اضافهکاری معلمان اشاره کرد. در شرایط اقتصادی موجود و نیاز شهروندان به دو و حتی سه شیفت کاری، برخی بازنشستگان حاضرند چند سال پس از بازنشستگی همکاری خود را ادامه دهند. همین شرایط اقتصادی برخی را مجبور به اضافه کاری کرده است و در حال حاضر برخی معلمان روزانه ۱۲ ساعت در کلاسهای درس حضور دارند. همین مساله اعتراض «انجمن صنفی معلمان سقز و زیویه» را به همراه داشت.
در بیانیهای که این انجمن چندی قبل منتشر کرده بود، خطاب به معلمانی که حاضر به استمرار خدمت هستند آمده است: «همکاران بازنشستەای کە استمرار خدمت میدهند، بدانند خواستە و ناخواستە نقش پوششی و رفوگری برای ندانمکاری و عملکرد غلط متولیان آموزش و پرورش ایفا میکنند و ناخواسته در بە درازا کشیدن مشکلات آموزشی و معیشتی نقش دارند؛ چیزی کە روزمرە خود و خانوادەهایشان با آن درگیر هستند. این مسالە در مورد اضافەکاری همکاران شاغل و بازنشستە هم صدق میکند.»
کارشناسان این حوزه معتقدند که مشکل نیروهای خرید خدمت به نوعی اجحاف در حق جوانانی است که برای یافتن شغلی با حداقل درآمد حاضرند بدون هیچ پشتوانهای با این نهاد همکاری کنند؛ جوانانی که با داشتن مدرک لیسانس و فوقلیسانس در دورافتادهترین روستاها مشغول به تدریس هستند.
جوانی با مدرک فوق لیسانس کامپیوتر در همین رابطه به شهروند خبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «پنج روز هفته را با ماشین شخصی به دورافتادهترین روستای سقز که جزو آموزش و پرورش زیویه است، در رفتوآمد هستم؛ فقط برای ماهی سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان که آنهم هر سه ماه یکبار پرداخت میشود.»
ثبت نظر