«ایرانوایر» در مورد عواقب روحی جراحات وارده به معترضان در جریان اعتراضات سراسری در ایران، ازجمله آنهایی که از ناحیه چشم دچار آسیبدیدگی شدند، با پروفسور «آنتونی فاینشتاین» گفتوگو کرده است. آقای فاینشتاین در دانشگاه تورنتو روانپزشک است و تحقیقات گستردهای در زمینه تاثیر تروما یا ضربههای روحی بر سلامت روانی انسان انجام داده است. او پیشاز این نیز با ایرانوایر همکاری کرده و درباره عواقب ضربات روحی بر خبرنگاران ایرانی که مورد تهدید، ارعاب و حتی شکنجه قرار گرفته بودند، تحقیق کرده است.
پژوهش جدید، او عوارض بیماریهایی چون افسردگی و اختلال تنشزای پس از رویداد را در میان ایرانیهایی که در اعتراضات سراسری اخیر شرکت کردهاند، بررسی میکند. این معترضان به دو گروه تقسیم شدهاند؛ آنهایی که در جریان این اعتراضات آسیبدیدهاند، و آنهایی که مستقیما در تظاهرات شرکت نکردهاند و دچار جراحات جسمی هم نشدهاند. او پیش از آغاز تحقیقات خود، انتظار داشت که آسیبدیدگی از ناحیه چشم —که ازجمله آسیبهای عمیق و جدی است که میتواند کاملا نحوه تعامل فرد با جهان پیرامونش را دگرگون کند— در زمره مهمترین تروماها یا ضربههای روانی ممکن قرار بگیرد، اما یافتههای او، خلاف این امر را نشان میدهند. دلیل آن شاید شجاعت اخلاقی آسیبدیدگان چشم باشد.
***
بیش از یک سال از مرگ «مهسا امینی» ۲۲ ساله که توسط پلیس ارشاد بازداشت شده بود، میگذرد؛ مرگی که سرآغاز یک جنبش اعتراضی گسترده در ایران شد. معترضان در گردهماییهای خود همچنان علیه حکومتی که شهروندانش را سرکوب و مجروح میکند، شعار میدهند «زن، زندگی، آزادی».
نیروهای سرکوبگر تعداد بیشماری از ایرانیها را تنها به این دلیل که علیه رژیم فریاد میزدند و اعتراض میکردند، مورد هدف گلوله قرار داده، مجروح کرده و به قتل رسانده است. چشمهایی که با گلولههای ساچمهای، ترکش و ضربوشتم کور شدهاند، به نمادی از این خشونت تبدیل شدهاند که از یک سازوکار نظامند سرکوب در ایران حکایت دارد، و ایرانوایر ماهها است که اسناد و مدارک آن را منتشر میکند. جراحاتی بسیار دردناک، دیر التیام که در بسیاری از مواقع، نحوه تعامل مجروح را با جهان پیرامونش کاملا دگرگون میکند.
هرچند کسانی هستند که میتوانند سازوکارهای موثری را برای پرداختن و مقابله با از دست دادن بینایی خود در پیش بگیرند، ولی نباید فراموش کرد که در مقایسه با دیگر موارد نقص عضو، از دست دادن یک چشم، عوارض روحی و روانی بهمراتب حادتری دارد و همانطور که چشمپزشکان پیشتر به ایرانوایر گفتهاند، از دست دادن هر دو چشم، میتواند پیامدهای فاجعهباری در پی داشته باشد.
پروفسور آنتونی فاینشتاین، روانپزشک دانشگاه تورنتو، در جریان تحقیقات خود کوشیده است تا عوارض روحی این صدمات را بر زندگی شهروندان ایرانی بررسی کند و تصویر دقیقتری از این جراحات به دست دهد.
او پیش از آنکه تحقیقات خود را آغاز کند، بر این باور بود که آسیبدیدگان چشم، بیشترین لطمههای روحی را تجربه میکنند، اما در حین انجام تحقیقات متوجه شد که خلاف این امر صادق است. او به ایرانوایر میگوید که معترضانی که از ناحیه چشم آسیب دیدهاند، نسبت به دیگر مجروحان اعتراضات سراسری در ایران، از عوارض روحی و روانی کمتری رنج میبرند.
ارزیابی کمی آسیبهای روانی
پروفسور فاینشتاین از ۹۴ شهروند ایرانی که بسیاری از آنها در اعتراضات اخیر مجروح شده بودند، نظرسنجی کرده است. او از پرسشنامههای معتبری استفاده کرده است که برای تعیین میزان علائم افسردگی و اختلال تنشزای پس از رویداد (PTSD) تهیه و تنظیم شدهاند، او همچنین از شرکتکنندگان پرسیده که باتوجه به آنچه تجربه کردهاند، اکنون چه احساسی نسبت به حضور و نقششان در تظاهرات ضد حکومتی دارند.
امتیاز هر شرکتکننده براساس علائم بیماریهای روانی تعریف شده است. او همچنین از آنها خواسته بود تا از احساسات خود نسبت به اعتراضات و نیز فعالیت و مشارکتشان در آن وقایع بگویند. مثلا، از آنها سوال کرده بود که آیا معتقداند حکومت همچنان آنها را تحت نظر دارد یا نه.
هدف از این نظرسنجیها، تشخیص افسردگی یا اختلال تنشزای پس از رویداد در این افراد نبود؛ هدف، درک میزان شیوع این بیماریها و شدت علائم آنها در بین این افراد بود.
از میان شرکتکنندگان، ۶۳ تن در تظاهرات شرکت کرده بودند و ۳۱ تن دیگر، در هیچ حرکت اعتراضی حضور نیافته بودند. کمی بیش از یک سوم از معترضان (۳۶ نفر) زخمی شده بودند و ۱۴ نفر از آنها از ناحیه چشم شدیدا آسیب دیده بودند. ۱۳ نفر بینایی یک چشم خود را از دست داده، و یک نفر هم متاسفانه کاملا کور شده بود. از جمع آنهایی که در اعتراضات شرکت نکرده بودند، ۹ نفر مجروح شده بودند و جراحت ۲ تن از آنها از ناحیه چشم بود. در هر دو گروه (تظاهرکننده و غیرتظاهرکننده) بسیاری هم بودند که دوستان و اعضای خانوادهشان، در جریان اعتراضات چندین ماهه که عمدتا بهشکل مسالمتآمیز برگزار شده بود، از ناحیه چشم یا دیگر اعضای بدن، زخمی و یا کشته شده بودند.
افسردگی علائم مختلفی دارد؛ از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: غم و ملال، زودرنجی و تندخویی، ناتوانی در لذت بردن از چیزها، اختلال در خواب و اشتها، خستگی مدام، بیحالی، احساس ناامیدی، اعتمادبهنفس پایین، عدم تمرکز، و افکار سیاه ازجمله خودکشی.
همانطور که پروفسور فاینشتاین توضیح میدهد، اختلال تنشزای پس از رویداد، واکنشی است به رخدادهای بسیار اضطرابآور: «استرسی طاقتفرسا و نفسگیر مثلا در موقعیتی که با مرگ یک قدم بیشتر فاصله نداشته باشید؛ چه مرگ خودتان باشد چه مرگ دیگران.نشانههای این بیماری طیف وسیعی دارند که ذیل مواردی مثل مزاحمت (کابوس، یادآوری فکرهای آزاردهنده و غیره)، انگیختگی و اجتناب قرار میگیرند»
پروفسور فاینشتاین میگوید که علائم مزاحمت، بهطور غیر ارادی به ضمیر خودآگاه فرد رخنه میکنند؛ کابوس، فلاشبک و یادآوری ناخواسته تصاویر و مناظر و بوها و خاطرات، از آن جملهاند.
علائم اجتناب، واکنشی هستند به این مزاحمتهای تحمیلی و ناخواسته؛ در واقع، نوعی تلاشی است برای اجتناب از تکرار آن تجربههای آزاردهنده؛ تلاشی آگاهانه «بهمنظور پرت کردن حواس فرد، یا با هدف جلوگیری از به یاد آوردن آن سانحه».
علائم انگیختگی از وجود یک سیستم عصبی حکایت دارند که بیش از حد تحریک شده است. پیامد آن هم این است که فرد بهسختی میتواند تمرکز کند یا به خواب برود، و معمولا زودرنج و تندخو میشود. پروفسور فاینشتاین میگوید که افرادی که از این بیماری رنج میبرند، به او گفتهاند که حتی زمانی که در مکانی امن حضور دارند، «مدام به پشت سر خود نگاه میکنند، زیرا همواره احساس خطر میکنند». او میافزاید که اختلال تنشزای پس از رویداد، میتواند موجب شود که فرد بیمار مدام و تا مدتها پس از آن ضربه روحی، با کوچکترین محرکی از جا بپرد: «واکنش آنها حتی به یک صدای ناچیز، اغراقآمیز بهنظر میآید».
تحقیقات پروفسور فاینشتاین از این حکایت دارند که علائم بیماریهای روانی هر دو گروه، یعنی چه آنهایی که در تظاهرات شرکت کردهاند و چه آنهایی که شرکت نکردهاند، تفاوتهای چندانی با یکدیگر ندارد. اما آنچه جالبتوجه و شگفتانگیز است، نتایج تحقیقات او از گروه مجروحان است، یعنی افرادی که میزان ابتلا به بیماریهای افسردگی و اختلال تنشزای پس از رویداد در آنها زیاد بوده است. برخلاف انتظار او، افرادی که از ناحیه چشم آسیب دیدهاند، در مقایسه با سایر مجروحان، بسیار کمتر از علائم افسردگی و مزاحمت و انگیختگی رنج میبرند.
نتایج «تاملبرانگیز» بهرغم محدودیتها
باید خاطرنشان کرد که تحقیقات پروفسور فاینشتاین با محدودیتهایی هم همراه بوده است. اول اینکه تعداد افرادی که در نظرسنجیها شرکت کردند، در مقایسه با هزاران تنی که در اعتراضات سراسری دوازده ماه گذشته حضور یافتند و مجروح هم شدند، بسیار کم بود. بنابراین، نمیتوان با قطعیت نتایج این تحقیقات را به کل جمعیت معترض در ایران بسط داد.
همچنین مقایسه و بسط نتایج این تحقیقات به کل جامعه دشوار است؛ زیرا این احتمال هم وجود دارد که علائم بیماریهای روانی در ایران، در مقایسه با سایر کشورها که بیشتر و بهتر مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتهاند، متفاوت باشد.
علاوهبر این، دکتر فاینشتاین نتوانسته شخصا با شرکت کنندگان در این تحقیقات گفتوگو کند —امری که اگر ممکن میشد، میتوانست نکات بسیار ارزشمندتری را برای ارزیابی وضعیت روحی و روانی آنها و همچنین درک بهتر احساساتشان در اختیار او قرار دهد— و آخر اینکه هرچند دکتر فاینشتاین سوالاتی را نیز در مورد تجربیات شخصی این افراد، فارغ از حضورشان در اعتراضات، با آنها مطرح کرده است، اما در این تحقیقات، سایر عوامل و مسائلی که میتوان براساس آنها علائم روانی این افراد را توضیح داد، مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفتهاند.
پروفسور فاینشتاین میگوید: «باوجود این کاستیها، آنچه تاملبرانگیز است، این است که فرضیه پیشبینی من مبنیبر اینکه آنهایی که کور شدهاند بیش از دیگران از مشکلات روانی رنج میبرند، غلط از آب درآمد».
پرسشی که ممکن است در ذهن بسیاری از خوانندگان با مطالعه این تحقیقات مطرح شود، این است که چگونه این افراد میتوانند این میزان از خشونت را که زندگیشان را زیرورو کرده، تحمل کنند؟
این تحقیقات به منظور ارائه توضیحات علت و معلولی اینگونه یافتهها طراحی نشدهاند؛ بنابراین، نمیتوان به یقین گفت چرا این افراد از آسیبهای روحی کمتری رنج میبرند، اما پروفسور فاینشتاین میگوید که مفهوم «آسیب اخلاقی» و همچنین نگاه معترضان به آسیبدیدگان چشم، میتوانند به درک بهتر این امر کمک کند.
به گفته فاینشتاین، آسیب اخلاقی از «مشاهده، ارتکاب یا عدم پیشگیری» از یک عمل غیراخلاقی ناشی میشود: «مثلا اگر سکوت کرده بودند یا هیچ کاری نکرده بودند چه میشد؟ شاید آنها بر این باورند که اگر سکوت میکردند، دچار یک شکست اخلاقی میشدند». ولی آنها به این دلیل که موضع گرفتند، فریاد زدند و اعتراض کردند، آسیب اخلاقی برای آنها مطرح نمیشود.
به گفته فاینشتاین، فردی که در تظاهرات شرکت میکند، «حتی اگر عواقب وحشتناکی داشته باشد»، کنش خود را از جنس «شهامت اخلاقی» میداند. و این نگاه میتواند نشانههای صدمات روحی را که در غیر این صورت ممکن بود پس از آسیبدیدگی بروز دهند، کمرنگتر کند.
شاید بررسی پاسخ به یکی از پرسشهای نظرسنجی پروفسور فاینشتاین، یعنی این پرسش که «احساستان از حضور در اعتراضات چیست»، بهتر توضیح دهد که چرا بهخصوص آسیبدیدگان چشم، از صدمات روحی کمتری رنج میبرند. آنهایی که از ناحیه چشم آسیب دیدهاند، در مقایسه با ۷۷ درصد از آنهایی که از نواحی دیگر آسیب دیدهاند، اعلام کردهاند که همچنان از اینکه در تظاهرات شرکت کردهاند، احساس خوبی دارند.
بسیاری از معترضان نیز، آسیبدیدگان چشم را نماد مقاومت علیه رژیم میدانند. خیلیها بر این باورند که نیروهای امنیتی به عمد چشمها را هدف گرفتهاند. بنابراین بعضی از آسیبدیدگان، باوجود جراحات سنگینی که متحمل شدهاند، به چشمهای نابینای خود افتخار میکنند.
مثلا «مرسده شاهینکار»، مربی فیتنس ۳۴ ساله، پاییز سال گذشته بینایی کامل یک چشمش را تقریبا از دست داد و همچنان از جراحات وارده به چشمش رنج میبرد؛ اما آن را «نشان افتخار» مینامد. یا «راحله امیری»، روانشناس ۲۹ ساله، که میگوید: «این روزها وقتی توی آینه نگاه میکنم، چشم راستم خیلی کوچکتر از چشم چپمه، ولی راستشو بخوای عاشق چشم راستمم. چون شرافت ازش میباره».
عکس «الهه توکلیان» با قلب سفیدی بر چشمش، بارها در اعتراضات و تظاهرات ایرانیها در سراسر جهان پخش و به نمایش گذاشته شده است. «علی زارع» ۲۳ ساله که در جریان اعتراضات سراسری مهر گذشته بینایی چشمش را بهضرب گلوله از دست داد، در صفحه اینستاگرام خود نوشته شده است: «چشمم فدای آزادی کشورم».
پروفسور فاینشتاین میگوید که جراحت از ناحیه چشم میتواند نشانهای از «ایستادگی و مقاومت باشد، به این معنی که هر روز صبح به صورت خود نگاه میکنید و با خود میگویید من سکوت نکردم».
با این حال، او تااکید میکند که این نکات «تنها در حد یک نظریه» فراتر از چارچوب پروژه تحقیقاتی او تعریف باقی میماند و سپس میافزاید که نتایج دور از انتظار تحقیقات او، مهر تاییدی است بر اهمیت کار پژوهشی: «مفروضات را همیشه میتوان با اتکا به دادهها زیر سوال برد، و این دقیقا همان چیزی است که در جریان این تحقیقات به وقوع پیوست».
ثبت نظر