close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

چشم‌هایش؛ مرسده شاهین‌کار: زیبایی در شجاعت و تفاوت‌ها است

۱۸ آبان ۱۴۰۲
آیدا قجر
خواندن در ۲۵ دقیقه
بیش از یک سال بعد از تاریخ شلیک هدفمند به چشم «مرسده شاهین‌کار»، در مونیخ روبه‌روی هم نشسته‌ایم. از کلینیک دکتر «پرستا» برگشته‌ایم. لیوان نوشیدنی‌های‌ خود را به هم می‌زنیم. به قول مرسده، «جشن چشم‌ها» است
بیش از یک سال بعد از تاریخ شلیک هدفمند به چشم «مرسده شاهین‌کار»، در مونیخ روبه‌روی هم نشسته‌ایم. از کلینیک دکتر «پرستا» برگشته‌ایم. لیوان نوشیدنی‌های‌ خود را به هم می‌زنیم. به قول مرسده، «جشن چشم‌ها» است
چشم‌های من خیره در چشم آسیب‌دیده‌اش می‌شوند و مرسده می‌گوید: «اگر به قبل برگردم، کارم را تکرار می‌کنم. هر روز صبح که به آینه نگاه می‌کنم، خودم را می‌بینم و تفاوت صورتم را لمس می‌کنم. همیشه می‌گویم زیبایی در تفاوت‌ها است، زیبایی در شجاعت است.»
چشم‌های من خیره در چشم آسیب‌دیده‌اش می‌شوند و مرسده می‌گوید: «اگر به قبل برگردم، کارم را تکرار می‌کنم. هر روز صبح که به آینه نگاه می‌کنم، خودم را می‌بینم و تفاوت صورتم را لمس می‌کنم. همیشه می‌گویم زیبایی در تفاوت‌ها است، زیبایی در شجاعت است.»
در همکاری با «ایران‌وایر» مجموعه‌‌ای از ویدیوهای آموزشی تهیه کرد، گفته بود: ورزش روزانه، عزت‌نفس زنان را بالا می‌برد و باعث می‌شود یاد بگیرند که اولویت نخست در زندگی‌، خودشان هستند
در همکاری با «ایران‌وایر» مجموعه‌‌ای از ویدیوهای آموزشی تهیه کرد، گفته بود: ورزش روزانه، عزت‌نفس زنان را بالا می‌برد و باعث می‌شود یاد بگیرند که اولویت نخست در زندگی‌، خودشان هستند
مرسده در صفحه اینستاگرام خود از همان ابتدا چشم‌ آسیب‌دیده‌اش را یک «نشان افتخار» خوانده بود
مرسده در صفحه اینستاگرام خود از همان ابتدا چشم‌ آسیب‌دیده‌اش را یک «نشان افتخار» خوانده بود
ده‌ها موتورسوار به سمت محلی که مرسده و مادرش بودند، هجوم بردند. سلاح‌های‌شان ابتدا پاهای مرسده و مادرش را هدف گرفتند. مرسده به اعتراض فریاد می‌کشید که «نزن، مادرمه!» اما ناگهان سرکوب‌گر چشم او را هدف سلاح پینت‌بال قرار داد
ده‌ها موتورسوار به سمت محلی که مرسده و مادرش بودند، هجوم بردند. سلاح‌های‌شان ابتدا پاهای مرسده و مادرش را هدف گرفتند. مرسده به اعتراض فریاد می‌کشید که «نزن، مادرمه!» اما ناگهان سرکوب‌گر چشم او را هدف سلاح پینت‌بال قرار داد
تشخیص داده شد نیازی به تخلیه‌ چشم‌ آسیب‌دیده‌اش نیست و چشم سالم مرسده، قوی مثل خودش، کاملا بینا است
تشخیص داده شد نیازی به تخلیه‌ چشم‌ آسیب‌دیده‌اش نیست و چشم سالم مرسده، قوی مثل خودش، کاملا بینا است
من نزدیک به یک سال است که زندگی مرسده را از نزدیک دنبال می‌کنم و چشم‌ به روحیه مقاوم و مبارز او در کنار دخترش «رزا» دوخته‌ام؛ زنی که او را با ورزش، خنده‌هایش و تفاوت در چشم‌هایش می‌شناسیم
من نزدیک به یک سال است که زندگی مرسده را از نزدیک دنبال می‌کنم و چشم‌ به روحیه مقاوم و مبارز او در کنار دخترش «رزا» دوخته‌ام؛ زنی که او را با ورزش، خنده‌هایش و تفاوت در چشم‌هایش می‌شناسیم
مرسده را پیش از اعتراضات، مخاطبان او در اینستاگرامش با ویدیوهای فیتنس می‌‌شناختند
مرسده را پیش از اعتراضات، مخاطبان او در اینستاگرامش با ویدیوهای فیتنس می‌‌شناختند
همکاری مرسده شاهین‌کار با «ایران‌وایر» در مجموعه‌‌ای از ویدیوهای آموزشی و بازگشت به مربی‌گری
همکاری مرسده شاهین‌کار با «ایران‌وایر» در مجموعه‌‌ای از ویدیوهای آموزشی و بازگشت به مربی‌گری
همکاری مرسده شاهین‌کار با «ایران‌وایر»
همکاری مرسده شاهین‌کار با «ایران‌وایر»

حالا که گزارش دوم را درباره «مرسده شاهین‌کار» می‌نویسیم و ویدیوی او را منتشر می‌کنیم، نزدیک به ۹ ماه از انتشار نخستین گزارش درباره این زن جوان گذشته است و بیش از یک سال از آسیب‌دیدگی چشمش. من نزدیک به یک سال است که زندگی مرسده را از نزدیک دنبال می‌کنم و چشم‌ به روحیه مقاوم و مبارز او در کنار دخترش «رزا» دوخته‌ام؛ زنی که او را با ورزش، خنده‌هایش و تفاوت در چشم‌هایش می‌شناسیم.

***

در کنار تماس‌های مداوم با مرسده و آشنایی نزدیک با دخترش رزا، شاید خصوصی‌ترین لحظه‌هایی که مرسده اجازه ثبت و همراهی آن‌ها را به ما داد، وقتی بود که بعد از ماه‌ها انتظار پراضطراب در ترکیه، قدم به شهر «مونیخ» در آلمان گذاشت؛ چه آن زمان که زنی محکم و مادری تنها را در فرودگاه مونیخ در آغوش کشیدم و چه همان‌وقت که با هم برای نخستین معاینه چشم‌هایش به کلینیک پروفسور «امیر مبارز پرستا»، جراح چشم و از بنیان‌گذاران گروه «مونیخ سیرکل» قدم گذاشتیم. 

مرسده در صفحه اینستاگرام خود از همان ابتدا چشم‌ آسیب‌دیده‌اش را یک «نشان افتخار» خوانده بود. این «نشان افتخار» ۲۳ مهر ۱۴۰۱ با بی‌رحمانه‌ترین خشونتی که می‌توان متصور بود، بر صورت زنی استوار و قوی جای نشاند. آن شب، خیابان «ستارخان»، محل زندگی مرسده شلوغ شده بود. معترضان شعار می‌دادند و نیروهای سرکوب هم موتورسوار و پیاده به معترضان حمله می‌کردند. ساعت ۱۹ و۳۰ دقیقه شده بود. ده‌ها موتورسوار به سمت محلی که مرسده و مادرش بودند، هجوم بردند. سلاح‌های‌شان ابتدا پاهای مرسده و مادرش را هدف گرفتند. مرسده به اعتراض فریاد می‌کشید که «نزن، مادرمه!»اما ناگهان سرکوب‌گر چشم او را هدف سلاح پینت‌بال قرار داد.

یک سال بعد، در مسیر رسیدن به کلینیک دکتر پرستا، وقتی سوار متروی داخل شهری مونیخ بودیم، با هم گپ زدیم؛ نه از آن‌چه بر او گذشته بود بلکه درباره دقایق بعدی که قرار بود جراح چشم معتمدی به او بگوید چشمش چه خواهد شد. 

اضطراب وجود مرسده را گرفته بود اما سعی می‌کرد در تمامی کلماتی که به کار می‌برد، حواسش به رزا باشد؛ دختر نوجوان و پرشور و پرامیدی که ماه‌ها بود به جای فرزند و کودکی، پرستار و هم‌گام مادرش شده بود. 

چشم‌های نگران و کنجکاو رزا لحظه‌ای چشم از مادر برنمی‌داشتند. همه نگران بودیم. چشم آسیب‌دیده‌ای که توجه‌ به خود جلب می‌کرد، رو به بی‌رنگی نهاده بود و ما نمی‌دانستیم در آن اتاق کلینیک چه منتظر مرسده و رزا خواهد بود. 

به کلینیک رسیدیم. رزا در اتاق انتظار نشست. برای معاینه نخست، پیش از نشستن مقابل دکتر پرستا، دستیار این جراح از دو چشم مرسده تصویربرداری کرد. وقتی مرسده از پشت دستگاه برخاست، هیچ‌کدام انتظار نداشتیم که ناگهان بغض و خشمی چندین ماهه فرو ریزد: «خیلی به هم ریختم. بعد از شش ماه [فاصله زمانی ترکیه تا آلمان] همه‌چیز دوباره تکرار شد. همیشه در این مراحل خانواده‌ام با من بودند. اما نیستند الان. الان دوباره فهمیدم خیلی اوضاع خراب است. نمی‌دانم. باید مراقب چشم دیگرم باشم که آن را نگه دارم.»‌ 

در تمام مدت بیان این گفته‌ها و صحبت‌های بعدش اشک از دو چشم مرسده می‌ریخت. 

از او درباره تصویری که در ذهنش همان لحظه آمد، پرسیدم که با بغض ادامه داد: «فقط می‌گویم خدا لعنت‌شان کند؛ همین. نمی‌دانم چه‌جور این‌ها تقاص پس می‌دهند که با من و خیلی از بچه‌های دیگر این کار را کردند. زندگی‌مان را داشتیم و سالم بودیم.» 

مرسده را پیش از اعتراضات، مخاطبان او در اینستاگرامش با ویدیوهای فیتنس می‌‌شناختند؛ زنی که همراه با دختر خردسالش، در خانه با پوششی اختیاری ورزش می‌کرد. بعدها که در همکاری با «ایران‌وایر» مجموعه‌‌ای از ویدیوهای آموزشی تهیه کرد، گفته بود: «ورزش روزانه، عزت‌نفس زنان را بالا می‌برد و باعث می‌شود یاد بگیرند که اولویت نخست در زندگی‌، خودشان هستند. زنان نباید در زندگی روزمره غرق شوند و خودشان را از خاطر ببرند. ورزش مستمر روزانه این توانمندی را در زنان تقویت می‌کند.»

عزت‌نفس و روحیه‌ای توانمند را اگر مداوم با مرسده همراه باشید، در لحظه‌های او لمس می‌کنید؛ مثل وقتی که آسیب‌دیده‌ای دیگر به مونیخ می‌رسید و در تماس با مرسده گفتم: «تو می‌توانی مثل خواهر کنار او باشی. هوایش را داشته باش!» مرسده که مادری تنها است، خواهر بزرگ خیلی از آسیب‌دیده‌ها شد. 

در ایران هم همین بود. مرسده از نخستین زنان آسیب‌دیده چشمی است که حقیقت جنایت جمهوری اسلامی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و بعدتر در گروه‌هایی که در ابزارهای ارتباط جمعی ساخت، آسیب‌دیدگان را گرد هم آورد. هم‌دردی و هم‌دلی را میان آن‌ها می‌پروراند و قدرت‌شان را روزافزون می‌کرد. 

اما جمهوری اسلامی در ۴۴ سال حکومت جنایت‌بار، نشان داده است حقیقت را که آینه‌ای از او است، طاقت نمی‌آورد و جامعه قدرتمند نمی‌خواهد، برای همین چندین بار به خانه مرسده حمله کردند، زندگی‌ او را به هم ریختند و مجبورش کردند که برای داشتن یک زندگی معمولی، قدم به تبعید بگذارد. 

روزها و شب‌های انتظار در ترکیه پر از اضطراب و فشار بود و این مادر جوان طاقت آورد. وقتی تصویر ویزای بشردوستانه آلمان را برایم فرستاد، پر از اشک و خشم بود اما امیدوار به ادامه مبارزه و مقاومت. 

مرسده را حالا خیلی‌ها می‌شناسند. رسانه‌ها حکایت آن‌چه را او از سر گذراند و لحظه‌ای را که چشمش در صورتش ترکید، بارها به تصویر کشیده‌اند؛ نه فقط رسانه‌های فارسی‌زبان بلکه مرسده از هر فرصتی استفاده کرد تا شهادت‌های خود را به عنوان شاکی از جنایتی که در حق او و دیگر آسیب‌دیدگان شده بود، به رخ جهانیان بکشد. 

رویای مرسده همواره او را همراهی می‌کند؛ همان رویایی که پیش‌تر گفته بود داشتن یک سالن ورزشی و توانمندتر کردن زنان است. او به تازگی وزنه‌های ۲۰ کیلویی سفارش داده و به ورزش بازگشته است و برای دخترش رزا قدرت و ادامه زندگی را با وجود خودش به تصویر می‌کشد.

بیش از یک سال بعد از تاریخ شلیک هدفمند به چشم مرسده، در مونیخ روبه‌روی هم نشسته‌ایم. شب است، رزا کنار ما بستنی سفارش داده و زیر لب «بلا چاو»‌ را به فارسی می‌خواند و با صدای بلند می‌گوید: «من خواننده می‌شوم!» 

از کلینیک دکتر پرستا برگشته‌ایم. لیوان نوشیدنی‌های‌ خود را به هم می‌زنیم. به قول مرسده، «جشن چشم‌ها» است. تشخیص داده شد نیازی به تخلیه‌ چشم‌ آسیب‌دیده نیست و چشم سالم مرسده، قوی مثل خودش، کاملا بینا است. 

چشم‌های من خیره در چشم آسیب‌دیده‌اش می‌شوند و مرسده می‌گوید: «اگر به قبل برگردم، کارم را تکرار می‌کنم. هر روز صبح که به آینه نگاه می‌کنم، خودم را می‌بینم و تفاوت صورتم را لمس می‌کنم. همیشه می‌گویم زیبایی در تفاوت‌ها است، زیبایی در شجاعت است.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

وضع محدودیت‌های بیشتر در زندان برای توماج صالحی

۱۷ آبان ۱۴۰۲
خواندن در ۱ دقیقه
وضع محدودیت‌های بیشتر در زندان برای توماج صالحی