close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

قاچاق‌چیان انسان و راه‌های کلاهبرداری‌ از مسافران

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
پناهندگی و مهاجرت
خواندن در ۱۰ دقیقه
قاچاق‌بران برای خارج کردن مسافران از مرزهای غربی ایران یا با مرزبان به توافق می‌رسند یا مسیرهای پرخطری مثل کوه و پرت‌گاه را انتخاب می‌کنند.
قاچاق‌بران برای خارج کردن مسافران از مرزهای غربی ایران یا با مرزبان به توافق می‌رسند یا مسیرهای پرخطری مثل کوه و پرت‌گاه را انتخاب می‌کنند.

آیدا قجر

 

«وقتی در اختیار قاچاق‌بر قرار می‌گیری، یعنی دقیقا از وقتی که با او معامله‌ را تمام کرده‌ای، هیچ اختیاری از خودت نداری، دیگر برای هیچ‌چیز تصمیم‌گیرنده نیستی. در تعلیق زندگی می‌کنی، گوش به زنگی تا صدایت بزند؛ اس‌ام‌اسی، تماسی، آنلاین شدنی حتی. اگر هم گیر پلیس بیفتی تو را مقصر می‌داند و کار خودش را بی‌نقص، اما تو توان اعتراض هم نداری. جان‌ و هویت‌ات را در اختیار او گذاشته‌ای، بلکه عشق‌ات را، عزیزت را، فرزندت را هم. قاچاق‌چی انسان تصمیم‌گیرنده لحظه‌ها، جای خواب، سبک زندگی و خوراک و پوشاک توست. حتی چهره‌ای هنگام عبور از مرزها. برای همین است رسیدن به مقصد یعنی رهایی؛ پایانی برای اسارت.»

این مجموعه‌ای است از روایت‌های زوایای مختلف زندگی در دنیای قاچاق انسان به عنوان کالایی که قرار است پول‌ساز باشد؛ چه برای قاچاق‌چی چه برای کشورهای میزبان یا حتی در مسیر. مسیری که برای فارسی‌زبانان و ایرانی‌ها از افغانستان و ایران شروع می‌شود و تا اروپای غربی و شمالی دامن می‌گستراند. مسیر؛ گاه از سرزمین‌های بالکان می‌گذرد و گاه از دریای مدیترانه، گاه مرز، پلیس‌های فرودگاه، گیت‌های زمینی، هوایی و دریایی هستند. گاه کامیون، مرکب است، گاه کشتی و گاه پاهایت ساعت‌ها باید تو را به پیش ببرند. قرار است به سرزمینی برسی که خود هدر رفته‌ یا قربانی‌شده‌ یا آسیب‌دیده‌ات را در آن از نو بسازی. بدون آن‌که حتی زبان و فرهنگ مقصد را بدانی. در این نبرد چندین جبهه مقابل داری؛ قاچاق‌بر، پلیس‌های مرزی و شهری، دولت‌هایی که سرنوشت‌ات را در اختیار دارند و حتی طبیعت از دریا گرفته تا کوه و جنگل را هم باید بپیمایی. و تمامی این نبرد را در اختیار قاچاق‌بری هستی که به قول یکی از آن‌ها: «قاچاق‌چی خوب نداریم؛ بعضی‌ها فقط بهترند.»

قرار گرفتن در این شرایط یعنی خروج غیرقانونی از ایران، پیش‌تر و بیش‌تر مربوط به فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران و کنش‌گران مدنی بود که مدارکی برای خروج قانونی نداشتند یا احتمال می‌دادند ممنوع‌الخروج شده‌ باشند. اما در سال‌های اخیر، با وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی و حقوق بشری، موج دیگری به این جمعیت اضافه شده است که شهروندان عادی را شامل می‌شود تا متهمانی که یا زندان را تجربه کرده‌اند یا قرار بوده زندانی شوند و با احکام سنگین قضایی مواجه بوده‌اند. به این تنوع قشر پناهجو و مهاجر غیرقانونی ایرانی بایستی جمعیتی را هم اضافه کرد که تا ترکیه را قانونی می‌آیند، یا ارایه درخواست پناهندگی می‌دهند یا بعد از چند ماه یا چند سال زندگی و کار در این کشور، بقیه مسیر را قاچاقی می‌پیمایند.

پیدا کردن قاچاق‌بر خصوصا با شبکه‌ها و ابزارهای اجتماعی سختی خاصی ندارد. به راحتی می‌توان به فرد یا افرادی رسید که یا واقعا انسان قاچاق می‌کنند یا ادعای آن را دارند. برای همین روایت‌های کلاهبرداری توسط قاچاق‌بران یا ناپدیدشدن‌شان کم نیست. بسیاری هستند که در همین ترکیه، اولین کشور بعد از گذشتن از ایران برای رسیدن به اروپا، با چرب‌زبانی مسافران را می‌یابند، با آن‌ها به توافق می‌رسند، پول‌شان را می‌گیرند و بعد ناپدید می‌شوند. یا مسافران را بعد از راهی کردن به سمت یونان، رها می‌کنند. یونان اولین کشور اتحادیه اروپا است که ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها به آن قدم می‌گذارند.

اما پیش از رسیدن به ترکیه، مسافران باید قاچاق‌بر مورد اعتماد خود را بیابند. شروع به پرس‌وجو می‌کنند و سراغ دوستان یا اعضای خانواده‌شان می‌روند که پیش‌تر قاچاقی از ایران خارج شده‌اند. یکی از شایع‌ترین راه‌های یافتن قاچاق‌بران. از طرفی برخی در محله‌های مختلف شهرهای گوناگون ایران معروف‌اند که اگرچه خودشان ساکن کشوری دیگر هستند اما «کمک می‌کنند» که دیر یا زود هم محله‌ای‌هایشان خارج شوند. روشی که بیشتر مسافرانی که خودشان را «اشرار محل» توصیف می‌کنند به آن دسترسی دارند. برخی حتی در زندان‌های ایران و هم‌بند شدن با آن‌ها، به رابط‌ها و دلال‌هایشان دست به پیدا می‌کنند و وارد معامله می‌شوند.

همین گروه در بیشتر کمپ‌ها، جنگل‌ها، پارک‌ها و خیابان‌های مختلف در این مسیر، نماینده ایرانی‌ها می‌شوند. برای این نمایندگی که مثل رهبری یک گروه مافیایی می‌ماند، باید با دیگر ملیت‌ها سازش یا جنگ کرد و این افراد سردستگی این گروه از ایرا‌نی‌ها را به دست می‌گیرند.

گروه دیگری از ایرانی‌ها هستند که در شبکه‌های اجتماعی به دنبال قاچاق‌برند و به راحتی به پیغام‌هایی که در این شبکه‌ها می‌گیرند اعتماد می‌کنند. با پیگیری این گروه‌ها و شبکه‌ها می‌توان به افرادی رسید که بیشتر دلالان قاچاقچیان هستند و در مقابل معرفی کردن مسافران، پورسانت می‌گیرند یا مجانی به اروپا فرستاده می‌شوند. بسیاری از مسافران که مدتی در هر کشوری مثل ترکیه و یونان مانده باشند، برای کسب درآمد هم که شده به همکاری با قاچاقچیان روی می‌آورند.

اما اگر مسافری از هیچ‌کدام از این روش‌ها نتواند قاچاقچی انسان را پیدا کند، در نهایت به ترمینال‌های مرزی می‌رود، آن‌جا مدتی می‌نشیند و قاچاق‌بران، خود به سراغ‌شان می‌آیند و با رویی گشاده با مسافران وارد چانه‌زنی می‌شوند. وعده و وعیدهای قاچاقبران در مرحله عقد قرارداد دل‌فریب است اما به روایت بسیاری از پناهجویان و مهاجرانی که قاچاقی ایران را ترک کرده‌اند و چه آن‌هایی که به مقصدهای خود رسیده‌اند، بعد از حرکت اکثر آن وعده‌ها مثل سادگی مسیر، به دروغ می‌نشیند.

از سوی دیگر، قاچاق‌بران برای خارج کردن مسافران از مرزهای غربی ایران یا با مرزبان به توافق می‌رسند یا مسیرهای پرخطری مثل کوه و پرت‌گاه را انتخاب می‌کنند. توافق با مرزبان یعنی تعیین زمان و ساعت مشخص و به اصطلاح به آن «ساعت خریدن» می‌گویند. قاچاق‌بر مبلغی را به مرزبان می‌دهد تا در همان ساعت، سر پست حاضر نشود یا به قول معروف چشم‌هایش را برای مدت مشخص، روی هم بگذارد. یعنی توافق قاچاق‌بران با یکی از رسته‌های وابسته به نیروی انتظامی هستند.

در کنار این همکاری پنهان، نهاد دیگری هم در میان است؛ یعنی صرافی‌ها. با رونق قاچاق انسان میان ایرانی‌ها و حتی معروفیت‌ قاچاقچیان ایرانی به «بهترین جعل‌کاران» راه‌های کلاهبرداری هم به گوش بسیاری مسافران رسیده است که از زبان‌شان نقل می‌شود: «تا قبل از رسیدن به مقصد نباید به قاچاق‌بران هزینه‌ای پرداخت.» اگرچه همچنان بسیاری از مسافران هستند که در توافق با قاچاق‌بر تمام هزینه‌ها را پیش از شروع سفر می‌پردازند. بسیاری از آن‌ها هم در میانه راه رها می‌شوند. اما با کم شدن اعتماد میان قاچاق‌بران و مسافران نهاد صرافی به میان می‌آید که گاه بر سر مسافر از همین روش کلاه می‌رود.

مسافران هزینه‌های توافق‌شده با قاچاق‌بر را نزد صرافی می‌گذارند که قاچاق‌بر با آن‌ها همکاری دارد. این صرافی‌ها به شکل شبکه‌ای به هم متصل و مشغول به کار هستند. ممکن است قاچاق‌بری در ایران با صرافی در لندن همکاری داشته باشد یا قاچاقبری که در فرانسه زندگی می‌کند، با صرافی‌ داخل ایران همکاری کند. طبق توافق قاچاق‌بر و مسافر، این پول وقتی از نزد صراف آزاد می‌شود که مسافر به مقصد رسیده باشد.

اما خطری که مسافر را برای کلاهبرداری تهدید می‌کند ممکن است مواجه شدن با دفتر و محل کسب و کار صراف باشد که برای مدتی به شکل دروغین برپا شده باشد یا ممکن است مسافر در میانه راه توسط قاچاق‌بر در خانه‌های مسافرتی گروگان گرفته شود و خانواده یا رابط با صراف، ناچار به آزاد کردن پول شود. فعالیت قاچاق‌بران با صرافی‌ها و توانایی برپا کردن محل‌های کسب و کار دروغین به اسم صرافی هم ارتباط‌های دیگری در نهادهای مختلف می‌خواهد. در این میان، قاچاق‌بران مرزی هم ممکن است پناهجویان را در خانه‌های مسافرتی نگه دارد تا به زور سیم‌کارت‌های تلفن‌هایشان را از آن‌ها بگیرد و با زور به آن‌ها سیم‌کارت‌های کشور دیگر را بفروشد. در کنار این، در بسیاری از روایت‌های مهاجران و پناهجویان داستان‌هایی هست از پناهجویانی که گروگان گرفته و ناچار به آزاد کردن پول‌شان شدند.

در عین‌حال، صرافی‌های داخل ایران لزوما به بانک مرکزی مرتبط نیستند. دفتری در یک ساختمان تجاری برپا می‌شود، در ملاقات با مسافرانی عده‌ای از همکاران صراف خودشان را مسافران دیگر جای می‌زنند و فرم‌های تقلبی که تهیه کرده‌اند را به مسافران می‌دهند. بعد از چند ماه اما دیگری خبری از آن صرافی در همان ساختمان تجاری نیست.

به قول یکی از پناهندگان ایرانی که حالا در کشور اتریش زندگی می‌کند «قاچاقی خارج شدن از ایران یعنی مسافر در هرکجای این مسیر بخشی از هرچه را دارد، از دست بدهد.» در این مسیر ممکن است دلالان مرزی، قاچاق‌برانی که مسافران میان آن‌ها دست به دست می‌شوند، صراف‌ها و حتی زندگی در خانه‌های قاچاق‌بری هزینه‌های اضافی داشته باشد. یعنی هزینه‌هایی علاوه بر آن‌چه با قاچاق‌بر در ابتدای مسیر توافق شده بود که مسافر چاره‌ای جز پرداخت آن‌ها ندارد.

در چنین شرایطی که بیش از هر چیز چنگ زدن برای زنده ماندن را می‌ماند با هدف رسیدن به مقصد؛ گاه ممکن است فقط پول از دست نرود. در کنار جان انسان که آن‌هم در ریسک قرار دارد و گاه ممکن است وقایعی پیش آید که مسافران فکر می‌کردند برای آن‌ها پیش نخواهد آمد. مثل تجاوز جنسی.

«پریا» یکی از روایت‌هایی است که «ایران وایر» منتشر خواهد کرد. زنی که در گفت‌وگو با ما روایت کرد چطور در شمال فرانسه از سوی قاچاقچی انسان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. هرچند او و همسرش بعد از سه سال زندگی پناهجویی در کشورهای مختلف توانستند به انگلیس برسند اما یکی از هول‌ناک‌ترین تجربه‌های دردناک بشر را از سر گذراند و همسرش می‌گفت: «به هر حال وقتی اسم قاچاق انسان می‌آید هر بی‌شرافتی ممکن است در آن اتفاق بیفتد.» روایتی که «پریا» درباره از تجاوزجنسی می‌گوید که «هرچی در مستندها می‌دیدم زنان از سختی مسیر قاچاق می‌گویند، ته دلم باور نمی‌کردم و می‌گفتم می‌خواهند با این حرف‌ها جلوی من را بگیرند. اما حالا به سر خودم آمده است.»

روایت‌های بسیاری از زنان در مسیر پناهجویی هست که نه در لزوما در خیابان و جنگل بلکه در خانه‌های مسافرتی توسط قاچاقچیان، دلالان و رابط‌های آن‌ها و حتی دیگر مسافران مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار می‌گیرند.

در نهایت اما، میان نهادها و افراد درگیر در قاچاق انسان و رد کردن آن‌ها از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی، پناهجو و مسافر ضعیف‌ترین عنصر این پروسه است. کسی که همه داشته‌هایش را در اختیار کسی قرار می‌دهد تا او را به آرزوهایش یا محیطی امن برساند اما در این مسیر بارها مورد خشونت‌های مختلف قرار می‌گیرد. از طرفی ممکن است توسط پلیس‌های مرزی در کشورهای مختلف بازداشت شود که در این صورت، ضرب و شتم، دیپورت، زندان‌ یا کمپ و خشونت‌هایی از جنسی دیگر، انتظار او را می‌کشند. بسیاری از پناهجویان نه تنها مورد ضرب و شتم پلیس‌های مرزی قرار گرفته‌اند بلکه بسیاری تجربه‌های خشن‌تری دارند مثل باز کردن گله‌های سگ روی پناهجویان برای ترساندن و حتی آسیب رساندن به آن‌ها.

در این میان اما نه نظارتی هست، نه مقابله‌ای آن‌چنانی با قاچاق انسان و نه عاملان اصلی لزوما به زندان میفتند. قاچاق‌بران بعد از مدتی جغرافیای خود را تغییر می‌دهند و پوششی برای فعالیت‌های غیرقانونی خود پیدا می‌کنند؛ رستوران، آژانس‌های مسافرتی، مغازه یا هر کسب و کاری می‌تواند پوشش کاری آن‌ها باشد تا درآمد خود را تطهیر کنند. از طرفی آن‌ها معمولا از حساب‌های بانکی خاص استفاده می‌کنند یا بیش از هرچیز، نقد کار می‌کنند. از همین‌روست که اثبات قاچاق انسان در کشورهای مختلف به سختی امکان‌پذیر است و شواهد و اسناد بسیاری می‌خواهد. اتهامی که یکی از بالاترین مجازات‌های قضایی را به همراه دارد.

اما مسافران کمی هستند که بعد از کلاهبرداری از قاچاقچی شکایت کنند، آن‌ها یا از تامین امنیت جانی خود نگران‌اند یا هراس آن دارند که مسیرهای قاچاق لو برود و دیگر انسان‌هایی که می‌خواهند قدم در این راه بگذارند، به بن‌بستی برای خارج شدن از ایران برسند. چرخه‌ای بسته که در آن هر عنصری از دیگری تغذیه می‌کند اما در نهایت، این مسافران هستند که بعد از مدتی اعصاب و روانی آسیب‌دیده دارند و چهره‌هایی شکسته.

 

شما هم می‌توانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کرده‌اند و یا مرتکب خلاف شده‌اند شکایت دارید، لطفاً شکایت‌های خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: [email protected]

 

مطالب مرتبط:

چه‌‌طور می‌توانیم از باندهای قاچاق زنان ایرانی شکایت کنیم؟

آیا پناه‌جویان می‌توانند از قاچاق‌بر شکایت کنند؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

مرزها را باز کنید؛ واکنش افغانستانی‌های مقیم ایران به اظهارات عباس عراقچی

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
حمید کابلی
خواندن در ۷ دقیقه
مرزها را باز کنید؛ واکنش افغانستانی‌های مقیم ایران به اظهارات عباس عراقچی