close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

محمدصادق جوادی‌حصار: بخشی از جنبش سبز هنوز زنده است

۲۳ خرداد ۱۳۹۸
شاهد علوی
خواندن در ۸ دقیقه
«محمدصادق جوادی حصار»، فعال سیاسی، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی حزب «اعتماد ملی»، از جمله بازداشت شدگان پس از انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری سال  ۱۳۸۸ است.
«محمدصادق جوادی حصار»، فعال سیاسی، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی حزب «اعتماد ملی»، از جمله بازداشت شدگان پس از انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری سال  ۱۳۸۸ است.

۱۰سال از جنبش خردادماه ۱۳۸۸، موسوم به «جنبش سبز» گذشته است. در تمام این سال‌ها، این جنبش مورد تحلیل و قضاوت بوده است. به باور یک عده، نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب می‎شود و سرآغاز به بار نشستن اعتراضات مردمی است و از سوی عده‌ای دیگر، یک شورش کور و بی‌نتیجه و مهلتی برای اصلاح طلبان در ایران تلقی می‎شود تا چند روزی به ادامه حیات حاکمیت کمک کنند. حامیان جمهوری اسلامی هم که آن را «فتنه» می‌خوانند، می‎گویند این جنبش از سوی «دشمنان اسلام و ایران» هدایت شده بود.

«محمدصادق جوادی حصار»، فعال سیاسی، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی حزب «اعتماد ملی»، از جمله بازداشت شدگان پس از انتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری سال  ۱۳۸۸ است. «ایران‎وایر» از او درباره کارکرد جنبش سبز در این ۱۰سال پرسیده است:

 

۱۰سال پس از جنبش سبز، اصول‌گرایان معتقدند این جنبش به تاریخ پیوسته است؟ به نظر شما این ادعا درست است؟

  • بخشی از جنبش سبز، یعنی اتفاقاتی که در آن سال‌ها رخ داد، به تاریخ پیوسته است اما بخشی از آن هنوز زنده است. بخش زیادی از مطالبات آن جنبش هنوز پاسخ نگرفته و هنوز در حال پی‌گیری است. دادگاهی که برای «محمدرضا خاتمی» تشکیل داده‌اند، ادامه همان ماجرا است. بنابراین، در عین‌حال‌که نمی‌توان گفت جنبش سبز در همه ابعاد زنده است، نمی‌توانیم هم بگوییم کاملا به تاریخ پیوسته است.

 

جدا از مساله دادگاه خاتمی، آن مطالبات به گفته شما پاسخ نگرفته جنبش سبز آیا در جامعه حضور گفتمانی دارد و روی جریان‌های سیاسی تاثیر گذاشته است؟

  • بله، به باور من، جنبش سبز اثرات اجتماعی و گفتمانی هم داشته است؛ از جمله این تاثیرات این‌که مردم به این باور رسیده‌اند که در جمهوری اسلامی هرچه از طرف حاکمیت گفته می‌شود، لزوما درست نیست و لزوما هم نباید به آن تن داد بلکه می‌شود در برابر آن ایستاد و مقاومت کرد. این تاثیری بود که حتی در دوران دوم احمدی‌نژاد کاملا دیده می‌شد. آقای «محمود احمدی‌نژاد» متاثر از گفتمان مسلط ۱۳۸۸، مطالبه‌محوری از حاکمیت را در دستور کارش گذاشته بود. یعنی او به چهره دوم جنبش سبز بدل شده و به شکلی گفتمان مطالبه‌گری جنبش سبز را مصادره کرده بود و آن را درون حاکمیت پی‎گیری می‌کرد. به این دلیل هم که جنس مطالبه‌گری و اعتراض چالش‌برانگیز است، در اواسط دوره دوم، کانون‌های پنهان قدرت یا «دولت در سایه» با او درگیر شدند و همان‌هایی که برای دفع به اصطلاح خودشان «شر اصلاح‌طلبان» یا خطر اصلاح‌طلبان، به احمدی‌نژاد رجوع کرده و پناه برده بودند، در واکنش به این مطالبه‌گری سنگین اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به مصاف او رفتند. یعنی چالش مرحله دوم حاکمیت در پیوند با مطالبات اجتماعی با دست‌نشانده خودشان، یعنی تیم احمدی‌نژاد پیش آمد.

 

در مقام آسیب‌شناسی جنبش سبز، جز این جنبه‌های مثبت در تعبیر شما، کلیت جنبش را چه گونه تحلیل می‌کنید؟

  • قطعا اگر از پاره‌ای خطاهای انسانی و معمول و متعارف در این جور رفتارها بگذریم، جنبش سبز یک جنبش اجتماعی کاملا تعیین‌کننده و تاثیرگذار بود.

 

جنبش سبز به نظر شما ادامه جنبش‌های ناتمام مشروطیت و انقلاب ۱۳۵۷ بود یا وجوه خاص آن در حدی است که نمی‌توان آن را به عنوان ادامه آن جنبش‌ها تحلیل کرد؟

  • من جنبش سبز را در راستای تحقق آرمان‌های همان جنبش‌ها می‌دانم. این هم فصلی بود از یک کتاب بزرگ؛ فصلی بسیار بسیار تاثیرگذار، خواندنی، دیدنی و شنیدنی. فصلی بود از داستان دمکراسی‌خواهی و مطالبه محوری. فصلی از کتاب هویت‌خواهی ایرانی برای یادآوری این‌که ما مردمی هستیم که می‌خواهیم حکومت‌ها متاثر از ما عمل کنند نه ما متاثر از حکومت‌ها؛ مردمی که می‌خواهیم حکومت مجری اوامر و فرامین ما باشد نه ما مجری اوامر حکومت و فرمان‎بر حاکمیت‌ها. جنبش سبز فصل بسیار مهمی در تاریخ مبارزات سیاسی ۱۱۰سال گذشته ایران است.

 

متاثر از تحولات اخیر و مشخصا جنبش دی‌ماه ۱۳۹۶، به نظر شما زمان آن نرسیده است که باورمندان به آرمان‌های جنبش سبز از آن عبور کنند و متناسب با وضعیت جدید، خود را سامان دهند و در چارچوب جنبشی جدید فعال شوند؟

  • به نظر من، این‌ها همه قطعاتی از یک پازل بزرگ هستند و روی هیچ قطعه‌ای نمی‌توان و نباید به تنهایی متمرکز شد و همان‌جا ماند. جنبش ۱۳۸۸ در ظرف زمانی خودش منشا تحولات و رخدادهایی بود و موجب روشن‎گری‌هایی شد. تلخی‌هایی در پی داشت و رنج‌ها و مصائبی را برای مردم به وجود آورد، حاکمیت را به زحمت انداخت و مناسبات بین‌المللی با ایران را دست‎خوش تغییرات جدی کرد؛ همان‌طور که رهبری هم در صحبت‌هایش اشاره کردند که «اوباما» برای ما نامه فدایت شوم می‌نوشت اما به محض سربرآوردن جنبش سبز، آن‌ها رفتند و از جنبش سبز حمایت کردند و از نظام فاصله گرفتند. اما نباید در جنبش سبز متوقف شد. آن اتفاق برای مردم، برای مبارزان ملی، آزادی‌خواهان، دمکراسی‌طلبان و تحول‌خواهان، تجربیاتی را رقم زد که باید دست‎مایه و ره‌توشه راه پیش‌رو باشد نه بازگشت به سمت عقب و توقف در گذشته.

 

یکی از مطالبات اولیه جنبش سبز، خواست انتخابات آزاد بود. «مصطفی تاجزاده»، از چهره‌های موثر اصلاح‌طلبان گفته ‌است اگر وضعیت به همین شکل پیش برود، اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۳۹۹ مجلس شورای اسلامی شرکت نمی‌کنند. فکر می‌کنید جنبش سبز با همان شعار اولیه آزادی انتخابات می‌تواند به یک جنبش گسترده تحریم در سال ۱۳۹۹ دامن بزند یا حاکمیت را از ترس چنان تحریمی، به پذیرش خواسته‌هایی محدود ناچار کند؟

  • بگذارید همین‌جا باید یک موضوع را روشن کنم. یکی از ایراداتی که ما در گذشته داشتیم، از جمله در جنبش سبز سال ۱۳۸۸، این بود که در حقیقت یکی بخشی از جریان تلاش کرد هژمونی خودش را بر بقیه تحمیل و به نمایندگی از همه جریان تصمیم‌گیری کند که همین ما را آسیب‌پذیر می‌کرد. اکنون هم معلوم نیست صحبت آقای تاجزاده برآمده از کدام اتاق فکر است؛ اتاق فکر خودش و یاران نزدیکش؟ اتاق فکر حزب «مشارکت» سابق، «اتحاد ملت» فعلی، یا حزب «توسعه» که جانشین «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» شده است و یا اتاق فکر یاران خاتمی و مشارکتی‌ها و کارگزارانی‌ها و بخش عمده اصلاح‌طلبان؟ یا این صحبتی است که از متن جامعه جوشیده است و آقای تاجزاده این را به عنوان یک صاحب‌نظر می‌گوید. خب این معلوم نیست برای جریان‌های سیاسی داخل طیف اصلاح‌طلب تعهد بیاورد و حتما روی آن اجماعی رخ دهد. درباره این‌ها الان نمی‌توانیم این قدر محکم صحبت کنیم. باید روی این موضوع فکر شود تا خوب ورز بیاید.

 

در مورد پرونده‌های ناتمام جنبش سبز، مثل تشکیل کمیته حقیقت‌یاب برای یافتن آمران و عاملان جان‌باختگان جنبش، آزادی زندانیان سیاسی و مساله حصر رهبران آن، به نظر شما جنبش سبزی‌ها باید چه موضعی بگیرند؟

  • این مطالبات، بخش‌های زیرساختی برای عبور از این مرحله هستند. یعنی تا این مطالبات حل و فصل نشوند و پاسخ درست نگیرند، اصولا امکان عبور از این مرحله ممکن نخواهد شد. من پیش‎تر هم بارها این را گفته‌ام که پس از «برجام» خارجی، باید در داخل هم یک برجام داشته باشیم در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با رویکرد ملی و مبتنی بر منافع ملی ایران. باید حاکمیت و جریان‌های سیاسی برجام داخلی را رقم بزنند. هیچ گروهی خاصی نمی‌تواند به نمایندگی از همه صحبت کند و هیچ گروه خاصی هم نمی‌تواند به نمایندگی از حاکمیت با ما صحبت کند. به هرحال، بدون حل مشکل گذشته، مثل مساله حصر، اصولا رسیدن به یک آرامش تقریبا دست‌نیافتنی است و همه را دل‌چرکین می‌کند.

 

در پیوند با آرمان‌های جنبش سبز، دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه این است که برای تحقق هر تغییری در چارچوب این جنبش، باید با اصول‏گرایان و نهاد ولایت فقیه تعامل کرد. دیدگاه دوم هم این است که با کسانی که هیچ باوری به دموکراسی و رای مردم ندارند، نمی‌توان کار کرد و یا به توافقی رسید. صاحبان این دیدگاه از همین دو فیلم اخیر گفته‌های «محمدعلی جعفری» و «علی سعیدی»، از مسوولان سپاه مثال می‌آورند که حتی اصلاح‌طلبان را دشمن می‌دانند. فکر می‌کنید کدام دیدگاه در نهایت می‌تواند به پیشبُرد آرمان‌های جنبش سبز کمک کند؟

  • آن آدم‌هایی که شما از آن‌ها نام بردید، به روش‌های مختلف قانونی و غیرقانونی از آن‌چه در اردوگاه اصلاح‌طلبان و منتقدان جمهوری اسلامی می‌گذرد، آگاه هستند. آن‌ها به میزان قانون‌گرایی، وطن‌خواهی و پایبندی اصلاح‌طلبان به منافع ملی به خوبی آگاهی دارند. بنابراین، بخشی از صحبت‌های آن‎ها، توجیه رفتارهای گذشته‏شان است. چون خودشان می‌دانند در آن حوزه‌هایی که آن‌ها مدعی هستند، مثل مصالح ملی، اصلاح‌طلبان بیش‏تر از آن‏ها متعهد نباشند، کم‏تر نیستند. دو قرائت از جمهوری اسلامی وجود دارد؛ یکی قرائت ولایی است که یک عده‌ای از اول هم می‌گفتند همه قانون در برابر ولایت معطل است و تنها قانونی برای ما پسندیده است که استحکام‌بخش ولایت فقیه باشد. یک دسته دومی هم هستند که می‌گویند نظریه ولایت فقیه و اختیاراتش در «قانون اساسی» آمده است و آن‌ها چه موافق و چه مخالف، به آن ملتزم هستند بی‌آن‌که در مورد متناسب بودن یا نبودن آن اختیارات در قانون اساسی صحبت کنند. در شرایط فعلی، به نظر من تقابل راه‌حل نیست و در همین چارچوب باید گفت‏وگو کرد. برای رسیدن به یک برجام داخلی، باید حتی آن فرد و جریان ملتزم به ولایت مطلقه فقیه ورای قانون را هم پذیرفت تا بتوان گفت‎وگو کرد. چون اگر بنا را  برعدم پذیرفتن طرف مقابل بگذاریم که اصلا گفت‎وگو معنا پیدا نمی‌کند. باید با هم گفت‎وگو کنیم و صحبت‌های هم‎دیگر را بشنویم و با هم دنبال راه عبوری از این بن‌بست‌ها باشیم.

مطالب مرتبط:

علیرضا کیانی: جنبش سبز یک نزاع داخلی بود

خانواده‌های جان‌باختگان جنبش سبز؛ فراموش نکرده‌ایم به ما ستم شد

محمدتقی رهبر: نظام با معترضان مماشات کرد، هر جای دیگر چوبه دار بود و تیرباران

مچ‌بندهای سبز آن شش نفر؛ ناگهان از بالا دستور آمد

حشمت الله طبرزدی: بعد از جنبش سبز آقای خامنه‌ای به شدت بی‌اعتبار شد

رضا علیجانی: جنبش سبز، جنبشی آزادی‌خواهانه و سکولار بود

ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود

سخن‌رانی‌های محرمانه فرماندهان سپاه در سال ۱۳۸۸؛ سند اثبات تقلب یا تحلیل پیروزی؟

فریدون مجلسی: اگرجنبش سبز موفق می­شد هم سهمی نصیب مردم نمی‌شد

آسیه امینی: جنبش سبز جنبشی بدون سر بود با جثه‌ای عظیم

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

افزایش درگیری‌ میان مردم بر سر حجاب

۲۳ خرداد ۱۳۹۸
خواندن در ۱ دقیقه
افزایش درگیری‌ میان مردم بر سر حجاب