close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روایت کودکی که قاچاقی به ایران رفت و به بیگاری گرفته شد

۲۶ آذر ۱۳۹۸
حمید کابلی
خواندن در ۶ دقیقه
«چمن‌علی» پسر افغانستانی است که در کودکی به ایران قاچاق شد تا کار کند و برای خانواده‌اش پول بفرستد.
«چمن‌علی» پسر افغانستانی است که در کودکی به ایران قاچاق شد تا کار کند و برای خانواده‌اش پول بفرستد.
چمن علی را مسافرخانه‌ای در کابل ملاقات کردم. کودکی بیش نبود که جبر روزگار او را ناچار به سفر قاچاقی به ایران کرد.
چمن علی را مسافرخانه‌ای در کابل ملاقات کردم. کودکی بیش نبود که جبر روزگار او را ناچار به سفر قاچاقی به ایران کرد.
«چمن علی» به خاطر مشکلات اقتصادی افغانستان در زمستان ۱۳۹۴ کوله‌بار سفر بست
«چمن علی» به خاطر مشکلات اقتصادی افغانستان در زمستان ۱۳۹۴ کوله‌بار سفر بست
«چمن علی» از «بامیان» به شهر مرزی «نیمروز» رفت و با قاچاق‌بر توافق کرد که ضمن پرداخت یک میلیون و ۷۰۰هزار تومان، او را به ایران ببرند.
«چمن علی» از «بامیان» به شهر مرزی «نیمروز» رفت و با قاچاق‌بر توافق کرد که ضمن پرداخت یک میلیون و ۷۰۰هزار تومان، او را به ایران ببرند.

«پانزده نفر را در ماشین پژو جاساز کرده بودند. من خرد [کودک] بودم و لاغر، زیر صندلی ماشین جایم دادند. چهار یا پنج نفر را هم در صندوق‌عقب نشاندند. می‌گفتند هشتاد تا نود درصد خطر مرگ وجود دارد. راننده با سرعت بالا می‌راند تا ماشین گشت او را نگیرد.

«چمن‌علی» پسر افغانستانی است که در کودکی به ایران قاچاق شد تا کار کند و برای خانواده‌اش پول بفرستد. بعد از گذشتن از مسیر سخت و تلخ قاچاق، به ایران رسید و کارگری کرد. او کودک کار شد. کودکی که باید در کارخانه تولید آهن ورامین تهران کار می‌کرد. از او بیگاری کشیدند، پولش را ندادند و درنهایت، به افغانستان بازگشت؛ با کوله‌باری از تجربه‌های تلخ.

او را در مسافرخانه‌ای در کابل ملاقات کردم. کودکی بیش نبود که جبر روزگار او را ناچار به سفر قاچاقی به ایران کرد. «چمن‌علی» به خاطر مشکلات اقتصادی افغانستان در زمستان ۱۳۹۴ کوله‌بار سفر بست، جاده‌ها و کوه‌ها را پیاده پشت‌سر گذاشت، در ماشین جاساز شد تا بلکه بتواند با کار کردن در ایران، کمک‌خرج خانواده‌اش باشد؛ اما روایت‌های او از آنچه گذشت جز تلخی و تحقیر، هیچ نبود.

«چمن‌علی» از «بامیان» به شهر مرزی «نیمروز» رفت و با قاچاق‌بر توافق کرد که ضمن پرداخت یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان، او را به ایران ببرند. مرز نیمروز اما بسته بود و سربازان مرزی ایران، حضور پررنگی داشتند. برای همین مسیر بعدی، گذشتن از خاک پاکستان بود. قاچاق‌بر مسافرانش را که چمن‌علی هم از آن‌ها بود، پس از پیمودن چندین ساعت راه با ماشین، به مرز افغانستان و پاکستان رساند. این مناطق تحت کنترل طالبان قرار دارد و آن‌ها از عبور و مرور مسافران برای خود منبع درآمد ایجاد کرده‌اند. طالبان برای اجازه عبور از مرز، مبلغی تحت‌عنوان «صلاحی» دریافت می‌کند.

«چمن‌علی» اما ازجمله کودکان مسافر خوش‌شانس است. او و همراهانش تنها یک شب را در خاک پاکستان گذراندند و در تاریکی شب، توسط قاچاق‌بران پاکستانی از «کوه مشکل» که نقطه مرزی میان پاکستان و ایران است، رد شدند. او در آن زمان کودک بود و به یاد ندارد که تا رسیدن به تهران از چه مناطقی رد شده است. تنها چیزی که در ذهن کودکانه‌اش باقی مانده، تحمل تشنگی، گرسنگی، توهین و تحقیری است که قاچاق‌بران بر او و همراهانش اعمال کرده بودند. او گروگان گرفته شدن دوستانش را هم به یاد دارد

«چمن‌علی» در روایت خاطراتش می‌گوید: «چهار نفر از دوست‌های من را در یک پژو بالا [سوار] کردند و گفتند که شما را از راه بهتری می‌بریم؛ اما قاچاق‌برها با دزدها هم‌دست بودند. دوست‌هایم با من تماس گرفتند و گفتند که دو روز بعد از ما به تهران می‌رسند. وقتی ما به تهران رسیدیم، زنگ زدند که قاچاق‌برها از ما نفری سه میلیون تومان پول خواسته‌اند. بچه‌ها می‌گفتند که قاچاق‌برها خودشان دزد یا با آن‌ها همدست هستند. از من پرسیدند که آیا دوستان و آشناها در تهران می‌توانند این پول را برایشان روان کنند؟ [بپردازند] شماره کارت داده بودند. بچه‌ها گفتند شما کوشش کنید تا خود را به پلیس تسلیم کرده، رد مرز [بازگردانده] شوید و دوباره از نیمروز، قاچاق‌بر جدیدی پیدا کنید.»‌

کودک راوی این گزارش اما بعد از یک هفته به تهران رسید و به خوابگاه قاچاق‌بران منتقل شد. این سفر قاچاقی برای او بیش از دو میلیون تومان هزینه داشت. بسیاری از کودکان افغانستانی که به ایران قاچاق‌ شده‌اند، مدت بیشتری را در سفر بوده‌اند. بسیاری از آن‌ها که روایت‌هایشان را در «ایران‌وایر» منتشر کرده‌ایم، از شدت گرسنگی و تشنگی تا مرز تلف شدن هم پیش رفته‌اند.

ایران برای این کودکان، آن‌گونه که تصور می‌کردند، نبود. آن‌ها در کارخانه‌ها به کارهای سخت مشغول می‌شوند و مرتب مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرند. پولشان پرداخت نمی‌شود و به‌جای آن، صاحب‌کاران ایرانی و حتی افغانستانی، فحششان می‌دهند. زندگی آن‌ها جدای از این خشونت‌ها، مملو از ترس و نگرانی است که مبادا به دست پلیس بیفتند و به افغانستان بازگردانده شوند.

«چمن‌علی» هم بعد از رسیدن به تهران، به کارگری مشغول می‌شود تا در قدم اول، بتواند هزینه قاچاق را که از دوستانش قرض گرفته بود، بپردازد و مابقی درآمدش را برای خانواده‌اش بفرستد. او به همراه پنج تن دیگر از دوستانش نزدیک به یک سال در کارخانه تولید آهن ورامین تهران، کارگری کرد: «کار ما خیلی سخت و سنگین بود. هر تن آهن را به دوازده هزار تومان می‌زدیم. حقوق من هر ماه یک میلیون و ششصد هزار تومان می‌شد؛ اما با ما رفتار زشتی داشتند. با آن‌که هم‌مذهب بودیم ولی بازهم انگار دشمن آن‌ها هستیم. صاحب‌کارها با سربازان دست داشتند. هیچ کاری نمی‌توانستیم بکنیم. ما را تهدید می‌کردند و هر وقت کمی تندی می‌کردیم، پلیس ۱۱۰ در اطراف کارخانه حاضر می‌شد. ما هم کار را تعطیل می‌کردیم و پنهان می‌شدیم. بعضی وقت‌ها هم خودمان را از سر بام به بیرون می‌انداختیم و فرار می‌کردیم. همیشه هم کلمات زشت «افغانی کثیف» سر زبانشان بود.»

او بعد از یازده ماه کارگری در این کارخانه به همراه دوستانش محل کار را ترک کرد و در جای دیگری مشغول به کارگری شد. صاحب‌کار حقوق هیچ‌کدامشان را نپرداخت و گفت برای آن‌ها چک می‌نویسد. او و دوستانش بارها به سراغ صاحب‌کار رفتند اما او هر بار پرداخت حقوقشان را به ماه دیگر موکول می‌کرد. درنهایت هم چکی برایشان صادر کرد که هیچ‌وقت نقد نشد.

به روایت او «حقوق پرداخت‌نشده هرکدام از ما بیشتر از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان می‌شد. وقتی از کارخانه بیرون رفتیم، صاحب‌کار اول گفت چک می‌دهد اما صدور چک را هم هر ماه به ماه دیگر موکول می‌کرد. بعد از چند ماه برایمان چک داد. ما هم چک را به حواله‌دار داده بودیم که هر وقت نقد شد به ما خبر دهد؛ اما متاسفانه پلیس ما را گرفت و از ایران رد مرز [بازگردانده] شدیم. وقتی شنیده بود ما در افغانستان هستیم چک را خالی کرده بود. [جلوی نقد شدن چک را گرفته بود.] از افغانستان به حواله‌دار زنگ زدیم که گفت نتوانسته چک را نقد کند.»

«چمن‌علی» می‌گوید استثمار کارگران افغانستانی و عدم پرداخت حقوق آن‌ها صرفا به کارفرمایان ایرانی مختص نمی‌شود بلکه هستند کارفرماهای افغانستانی که از کودکان و کارگران همشهری‌شان کار می‌کشند و پولشان را پرداخت نمی‌کنند. این تجربه خود «چمن‌علی» هم هست که کارفرمای افغانستانی برای مبلغی ناچیز، حقوق او را پرداخت نکرد.

روایت‌های این نوجوان، تنها نمونه‌ای است از آنچه بر سر کودکان کار افغانستانی در ایران می‌رود. روایتی سراسر تلخی و سختی که درنهایت، ممکن است به بازگشت ختم شود. بدون آن‌که دستاوردی جز رنج برایشان داشته باشد.

شما هم می‌توانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسوولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کرده‌اند و یا مرتکب خلاف شده‌اند شکایت دارید، لطفا شکایت‌های خود را با بخش حقوقی ایران‌وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: [email protected]

مطالب مرتبط:

کارگر افغانستانی: در چیتگر و فرمانیه سنگ کاری کردم ولی پولم را ندادند

۱۰سال کارگری ناصر در ایران

کارگر افغانستانی در ایران؛ می‌گفتم ایرانی‌ام که پولم را بدهند

کارگر افغانستانی یک سال بدون دستمزد؛ صاحب کار ۷۰ میلیون تومان حقوقم را نداد

کارگر افغانستانی؛ ۳ ماه کار کردیم، کارفرما پول‌ما‌ن را نداد و به زور بیرونمان کرد

قاچاق انسان در کردستان ایران؛ سیم خاردار، قایق بادی و صندوق عقب

کودک افغانستانی با جیب خالی به تهران رسید

پی‏‏ گیری اظهارات متناقض مسوولان درباره بریدن گوش کودک زباله گرد

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

طعنه خامنه‌ای به آزادی بیان در فرانسه

۲۶ آذر ۱۳۹۸
پشت صحنه یک توییت
خواندن در ۲ دقیقه
طعنه خامنه‌ای به آزادی بیان در فرانسه