شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. میهمان این برنامه، «میدا ملک»، هنرمند و فعال اجتماعی است. با او درباره تابوانگاری روابط زوجهای لزبین و قضاوتها و خشونتهایی که در جوامع تجربه میکنند، صحبت میکنیم.
***
از آنجایی که اساس جوامع در دنیا بر پایه دگرجنسگرایی و همانسوجنسیتی بودن است، افراد با گرایشهای جنسی و هویتها و بیانهای جنسیتی متنوع، معمولا مورد قضاوت و انگانگاری قرار میگیرند. البته بسته به آن که در جامعه مورد نظر تا چه اندازه اطلاعرسانی، فرهنگسازی و قوانین بازدارنده وجود دارد، شدت و ضعف آن متفاوت است.
در فضایی که هر روزه روابط بین افراد دگرجنسگرا دیده و تبلیغ میشود، رسانهها محتوایی که تولید میکنند، در جهت پرداختن به زندگی این افراد، روابط، شادیها و غمها، موفقیتها و شکستهایشان و غیره است. متاسفانه رابطه بین دو یا چند فرد همجنس، تابوانگاری میشود. این دیدگاه که روابط آشکار بین افراد همجنس را در بسیاری از جوامع همچنان تابومیداند، باعث افزایش دامنه تبعیض و خشونت به این افراد شده است و تلاش میکند آنها را در زندگی اجتماعی به حاشیه براند.
زنان با گرایشهای همجنسخواهانه در جوامعی با نظام مردسالار نه تنها پذیرفته شده نیستند بلکه دامنه اعمال خشونت علیه آنها نیز بسیار گسترده است. متاسفانه در جامعهای که زنان یا هر فردی که هویت زنانه به او نسبت داده شده است، در درجه دوم اهمیت از نظر حقوق انسانی و شهروندی قرار دارند، زوجهای لزبین و یا زنان با گرایشهای جنسیتی متنوع به حقوق اولیه انسانی خود نیز دسترسی نداشته و به شکلی از جامعه حذف میشوند.
میهمان برنامه، میدا ملک به واسطه تجربه زیسته خود و زندگی مشترک با همسرش «صدف»، این تبعیضها و خشونتها را چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی تجربه کرده است. او میگوید: «اول صحبتهایم میخواهم این را توضیح دهم که رابطه دو فرد لزبین صرفا به این معنا نیست که دو فرد در رابطه خود را زن هویتیابی میکنند. تعریف گستردهتری وجود دارد و معنای آن این است که این رابطه بین دو یا چند فرد غیر مرد است؛ تعریفی که من و صدف در آن قرار میگیریم. من خودم را یک زن نمیدانم و تجربه من در زندگی، تجربه یک زن نبوده است. من خودم را یک فرد نانباینری یا فردی با جنسیت غیردوگانه هویتیابی میکنم. اما هر دو ما در رابطه، خودمان را لزبین تعریف میکنیم. در مورد تابوانگاری روابط افراد لزبین میتوان از جنبهها و در لایههای مختلف این موضوع را بررسی کرد. این که چه زمانی تابو بوده، چهطور در جوامع مطرح شده، واکنشها چهگونه بوده و چه زمانی مورد پذیرش بیشتری قرار گرفته است؟ اما واقعیت تعصب و یک طرز تفکر آموخته شده به جامعه است؛ طرز تفکری که کوئیرستیز است و در تابوانگاری روابط زوجهای لزبین نقش بهسزایی دارد. انسانها کوئیرستیز به دنیا نمیآیند بلکه این مساله به آنها آموزش داده میشود. مانند نژادپرستی، انسانها ذاتا نژادپرست نیستند اما ممکن است نژادپرست بشوند. اگر به کودکان نگاه کنیم، میبینیم که بسیار راحت پذیرای همه چیز هستند و دیدن زوجهای همجنس برای آنها تابو نیست. اما زندگی اجتماعی و آموزشهای متعصبانه ممکن است رفته رفته آنها را به انسانی کوئیرستیز تبدیل کند.»
میدا ملک از تجربه خود و همسرش از فعالیت در فضای مجازی میگوید؛ تجربهای خشونتآمیز که دلیل آن تابوی روابط زوجهای لزبین است: «واکنشها به انتشار تصویری از من و صدف در شبکههای اجتماعی بسیار تامل برانگیز است؛ تصویری بسیار ساده که تجربه تلخی از کوئیرستیزی با خود به همراه داشت. ما در تختخواب دراز کشیده بودیم و تلویزیون تماشا میکردیم. تصویر نه جنبه جنسی و نه سکسی داشت اما خشونتی که ما تجربه کردیم، به گرایش جنسی و هویت جنسیتی ما بسیار مربوط بود. شاید اگر تصور میشد که این افراد دو دوست در حال تماشای تلویزیون هستند، هیچ عکسالعمل بدی را به خود جذب نمیکرد اما این که ما یک زوج لزبین هستیم، حجمهای از واکنشهای نفرتپراکنانه و دور از تصور را به ما تحمیل کرد. رفتار ساده روزمره دو انسان که شاید اگر تصویری از یک زن و مرد بود، انقدر مورد توجه منفی قرار نمیگرفت.»
تجربه میدا ملک، تجربه بسیاری از زوجهای لزبین است؛، انسانهایی که معمولا زن قلمداد شده و در یک جامعه زنستیز حق این را ندارند که به غیر از خدمت و مورد پسند واقع شدن جامعه مردان، به شکل دیگری زندگی کنند.
این خشونتها نه تنها از سوی مردان در یک جامعه مردسالار بلکه از سوی زنان جامعه نیز اعمال میشوند؛ زنانی که به آنها آموزش داده شده است مهمترین امتیازشان، پذیرفته شدن و مورد قبول واقع شدن از سوی جامعه مردان است.
میدا ملک معتقد است از جنبه دیگر ماجرا، افراد رنگینکمانی جدا از همه تجربیات تلخی که آنها را زیست میکنند، حتی در روند درک و پذیرفته شدن در بین خانواده، اطرافیان و جامعه، نیازمند تلاش مضاعف برای تبدیل شدن به انسانی والا، خاص و عاری از هرگونه اشتباه هستند: «امری که شاید افراد دیگر آن را به این گونه تجربه نکنند. گویی انسان بودن و یک انسان به اصطلاح معمولی بودن در یک محیط یا جامعه برای پذیرفته شدن افراد با هویتهای جنسی و جنسیتی مختلف کافی نیست. این خود موضوعی است که از افراد جامعه رنگینکمانی انسانیتزدایی کرده و آنها را به حاشیهای غیرقابل پذیرش میراند که خود نشاندهنده عمق تابوانگاری روابط افراد رنگینکمانی و عدم پذیرش هویت و بیان جنسیتی آنها است.»
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر