close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

گروگانگیر سیدنی؛ گفت و گو با یوسفی اشکوری، سروش دباغ و فرشتیان

۲۷ آذر ۱۳۹۳
ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
سروش دباغ
سروش دباغ
حسن فرشتیان
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسن یوسفی اشکوری

عبا به دوش می کشد و عمامه به سر دارد. دست‌هایش را موقع سخنرانی با جوش و خروش تکان می‌دهد و به شیوه روحانیون صدایش را بالا و پایین می‌برد. در دو روز گذشته فضای مجازی پر شده از فیلم‌های سخنرانی محمد حسن منطقی بروجردی ملقب به شیخ هارون؛ کسی که عامل گروگانگیری در کافه لینت شهر سیدنی بود. روحانی‌ ایرانی که سال ها پیش در اداره مهاجرت استرالیا عنوان کرد به دلیل اندیشه‌های متفاوتش، در ایران مورد آزار قرار گرفته و توانست از کشور  استرالیا، پناهندگی  بگیرد. در گفت و گو با چند نواندیش ایرانی که از قضا به دلیل نگرش دینی و اندیشه متفاوت شان درباره مسائل مذهبی در سال های اخیر از سوی حکومت ایران تحت فشار بوده اند و بعضا به همین دلیل ناچار به مهاجرت شده اند، گفت و گو کرده ایم. در این گفت و گوها، تغییرات شخصیتی و مذهبی گروگانگیر سیدنی و ارتباط آن با تعلیمات مذهبی بیشتر مورد توجه بوده است.

یوسفی اشکوری : مثل خلخالی و فخرالدین حجازی

حسن یوسفی اشکوری او را از قبل نمی‌شناخته اما در دو روز گذشته به طور مدام خبرهای مربوط به او و گروگانگیری شهر سیدنی را دنبال کرده است. او به ایران وایر می‌گوید: « افراد زیادی را می شناسم که پیش از انقلاب و پس از انقلاب تغییر کرده اند اما نه در حد این آقا. به نظر می رسد تغییرات این شخص به گونه ای افراطی بوده است.» او از فخر الدین حجازی و صادق خلخالی به عنوان کسانی که رفتار و عقایدشان پیش از انقلاب و پس از انقلاب تغییر کرده نام می‌برد و می‌گوید: «آقای خلخالی به مقتضای طبیعتش عمل می‌کرد و نه به مقتضای تفکرش. آقای حجازی هم تفکراتش در پیش از انقلاب و پس از ان متفاوت بود اما هیچ کدام از آنها به اندازه این آقا تغییر نکردند.» او معتقد است که در این نوع حرکات و کارهای جنایت‌کارانه قبل از انکه فکر یا یک عقیده مشخصی نقش داشته باشد، شخصیت و روانشناسی خود فرد است که نقش دارد: «این را هم بر حسب تجربه  شخصی در زندگی خودم می‌گویم و هم برحسب نمونه‌ها و اطلاعات تاریخی می‌گویم. چون به تعبیر  یکی از دوستان اهل علم، آدم ها هم در فیزیولوژی آدم ها تاثیر می گذارد. من وقتی اخلاق و رفتار و خلق و خویی دارم، همه این اخلاق و رفتار و خلق و خوی من که بر آمده از دین من نیست. ممکن است که در مقام نظر مدافع پر شور دموکراسی باشم اما در شخصیت و منش‌ام نشانی از دموکراسی وجود نداشته باشد. بر عکس افرادی هستند که به لحاظ نظری و تئوریک مخالف دموکراسی هستند و به نوعی مدافع نظام استبدادی هستند اما در روش و منش شخصیت خودشان فرهنگ دموکراسی وجود دارد.» حسن اشکوری معتقد است آیت الله منتظری نمونه کسانی است  که در منش و شخصیتشان دموکراسی وجود داشت: « اگر به فقه و سوابق آیت الله منتظری  نگاه کنید، فقه ایشان از فقه ایت الله خمینی عقب تر بود به جز هفت هشت ده سال آخر که فتواهای نوگرایانه تر داد یا در بخشی از فتواهایش تجدید نظر کرد. خود ایشان اصلا پیش از آیت الله خمینی به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد داشت، اوایل بعد از انقلاب هم همین طور بود و مبسوط‌‌ترین و مفصل‌ترین کتاب را درباره‌ی ولایت فقیه نوشت.  اما در عین حال منش ، شخصیت و خلق و خوی خود آقای منتظری چندان تناسبی با فقه و تفکرش نداشت. به نظر من اینکه آقای منتظری به عنوان یک ادم سالم در باقی ماند و وارد دستگاه سرکوب نشد، برآمده از فقه اش نبود، بلکه برآمده از شخصیت و منش اش بود. وگرنه آقای منتظری همان فقهی را خوانده بود که آیت الله خمینی خوانده بود. اما می بینیم هر کدام دنبال یک مسیر می روند، چون خلق و خو و شخصیت و منش‌شان فرق داشت.» اشکوری معتقد است که محمد حسن منطقی بروجردی  به لحاظ روانی سالم نبوده: «بر حسب اطلاعاتی که منتشر شده و پرونده هایی که در رابطه با تجاوز و در ارتباط با قتل همسرش مطرح شده، می توان گفت ایشان از سلامت روانی برخوردار نبودند. شواهد نشان می دهد که از ابتدا که سنی شده، حامی گروه های تندرویی چون القاعده و بعد حامی داعش شده. در ویدئوها هم مشخص است که سال ها پیش، زمانی که امریکا به افغانستان حمله کرده، ایشان جلوی پارلمان استرالیا خودش را در اعتراض به زنجیر می بندد و یا نامه‌های توهین آمیز به سربازان ایتالیایی می‌نویسد.»

حسن فرشتیان: نفرت مقدس، خشونت مقدس

حسن فرشتیان پژوهشگر دینی هم به افراطی بودن افرادی که به این کارها دست می‌زنند اشاره می کند و می‌گوید: «صرفنظر از شخص ایشان که من شناختی ندارم، در اینگونه رفتارها دو نکته کلی وجود دارد، یکی اینکه خشونت، خشونت تولید می کند، رادیکالی رادیکالی می آورد، خیلی مهم نیست که فرد در کدام صف و دسته قرار بگیرد، رادیکال ها همیشه رادیکال هستند. از سویی دیگر هنگامی که در یک آموزش مداوم و تکراری، خشونت به عنوان ابزار مقدسی جلوه داده می شود، این ابزار مقدس بازتولید می شود. فرد تربیت شده در محیط هایی با لعن و تکفیر خلفای راشدین و  شخصیت های اهل تسنن، وقتی به اهل تسنن نیز می پیوندد همان تندخویی اندیشه را همراه خویش می برد و این بار شیعیان را رافضی می خواند. او همیشه در این افراطی گری بوده است چه شیعی و چه سنی، اگر روزی مسیحی هم می شد باز هم از همراهان مسیحیان افراطی بود.»

او با اشاره به آمیخته شدن آموزش های مذهبی و شعار در ایران می‌گوید: « آموزش های مذهبی نیز در ایران هنگامی که با شعارهای سیاسی آمیخته می شود، یک نفرت مقدس می آفریند و این نفرت که به ظاهر مقدس شده، خشونت را مقدس می کند. این خشونت ها و افراطی گری ها در رده های از مردان سیاست و تصمیم گیری به عنوان یک تاکتیک نبرد استفاده می شده و می شود ولی در رده های پایین تر به عنوان یک هدف قرار می گیرد.»

به عقیده آقای فرشتیان، «رفتارهایی مثل گروگانگیری هنگامی که توسط رهبران یک یک جریان یا یک گروه هدفمند انجام می گیرد، به عنوان یک ابزار برای رسیدن به اهداف خاصی بکار گرفته می شود، هرچند ممکن است رنگ آمیزی مقدسی هم بشود. اما همین گروگانگیری در رده های پایین تر به عنوان یک هدف مقدس جلوه می کند، یعنی خودش یک کار مقدس می شود، این همان جهل مقدسی است که نتیجه آن، بازتولید خشونت ها و افراطی گری هاست.»

سروش دباغ: بنیاد گرایی مختص اسلام نیست

سروش دباغ، مدرس دین و فلسفه، تغییرات این فرد را  از منظر دینی مورد توجه قرار می دهد. او معتقد است تغییر مذهب و حتی دین اگر از سر تامل و تدبر باشد، قبح اخلاقی ندارد:«من از این آقا شناخت کاملی ندارم و درباره ایشان نمی‌توانم اتخاذ موضع بکنم، بنابراین بحثم را به طور مفهومی مطرح می‌کنم در خبرها شنیده‌ام که این اقا مذهب خود را تغییر داده و از تشیع به تسنن گرویده است. اگر کسی از تسنن به تشیع یا برعکس بگرود، این تغییر آیین است و مذهب نه تغییر دین. من می خواهم بگویم افزون بر تغییر مذهب اگر کسی از سر تدبر و تامل دین خود را هم  تغییر دهد، چنانچه من می فهمم قبح اخلاقی ندارد و نباید در آن اثار و نتایج عقوبت امیزی در نظر گرفته شود. برای این که من فکر می کنم این کار اگر مجدانه و محققانه باشد، شخص به اقتضای تاملات خودش حرکت کرده، بنابراین کار غیر اخلاقی انجام نداده. من حتی معتقدم اگر کسی تامل می کند و از پی دغدغه‌های شخصی خود روان می‌شود و به نتایج دیگری می‌رسد، باید دین خود را تغییر دهد. چرا که او مجدانه و صادقانه در پی یافتن حقیقت بوده است، بنابراین تغییر دین و مذهب هیچ فردی قبح اخلاقی ندارد.»

سروش دباغ در کانادا زندگی می کند. او معتقد است این اتفاقات در خارج از ایران تصویر خشنی از مسلمانان و آیین اسلام اراپه می دهد: «قطعا  این حوادث مصداقی از ژانر بنیاد گرایی است که رسانه ها هم ان را پررنگ می‌کنند و قطعا در به دست دادن تصویر انسان ستیزی از آئین اسلام موثر است ولی فکر می‌کنم کسانی که از در انصاف و تامل با این قضایا مواجه می‌شوند، می‌دانند که قاطبه مسلمانان، مانند قاطبه مسیحیان و مانند قاطبه بوداییان و ... هیچ با این امور بر سر مهر نیستند. بنیاد گرایی مختص اسلام نیست، در مسیحیت و دیگر ادیان هم وجود داشته است. به نظر من مسلمانان باید این امور را محکوم کنند و غیر مسلمانان هم از در انصاف وارد شوند و بدانند که اسلام هم مثل هر آئینی اقلیتی دارد که ممکن است دست به چنین کارهای قبیحی بزند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

آزادی عماد بهاور از زندان اوین

۲۷ آذر ۱۳۹۳
خواندن در ۱ دقیقه
آزادی عماد بهاور از زندان اوین