close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

ماجرای «ایران عالیه» در لندن

۱۶ مرداد ۱۳۹۴
ناتاشا بالر
خواندن در ۵ دقیقه
خیابان اگزبیشن برای مدتی بسته بود
خیابان اگزبیشن برای مدتی بسته بود
ماجرای «ایران عالیه» در لندن
پلیس بزور وارد ون شد و هیچ توضیحی در مورد این موضوع نداد
پلیس بزور وارد ون شد و هیچ توضیحی در مورد این موضوع نداد
خانواده ایوان
خانواده ایوان

دوشنبه، سوم اوت، کمی قبل از وقت نهار، یک ون که رویش بزرگ نوشته شده بود «ایران عالیه» درست بیرون موزه «تاریخ طبیعی لندن» پارک می کند. یک خانواده چهارنفره از آن بیرون می آید: پدر رومانیایی، «کریستیان ایوان»، مادر فرانسوی، «اُدری»، و دو فرزندشان، «لوکاس» و «امیلیا» که در خانه، یا به قول کریستیان، در جاده تحصیل می کنند. در این پنج سال اخیر، خانواده مدام در جاده ها سیر و سفر کرده، و دیدار از موزه ها نقش ویژه ای در تربیت و آموزش بچه ها ایفا کرده است. ولی داستانِ این بار به خصوص برایشان فراموش نشدنی شد. وقتی خانواده ایوان در موزه مشغول گشت و گذار بودند، ون آن ها و نشان  «ایران عالیه» که رویش نقش بسته بود مایه دردسر و آشوب شده بود. ماشین های پلیس، سگ های تجسس، و آتش نشانی را برای تحقیق درباره «یک ماشین مشکوک در خیابان اگزبیشن» صدا زده بودند. پلیس خیابان را بست، و صدها تن از افراد داخل موزه را «برای مسائل امنیتی» به بیرون موزه هدایت کردند. خانواده ایوان هم که از موزه بیرون می آیند، می فهمند که ماشین شان را شکسته اند و شیشه پنجره اش را خرد کرده اند، و البته چیزی هم به سرقت نرفته و ناپدید نشده. هیچ توضیحی هم در کار نبود!

«ایران وایر» با کریستیان ایوان درباره کمپین  «ایران عالیه» و این اتفاق دراماتیک در یکی از توریستی ترین مناطق لندن صحبت کرده است:

 

به ما بگویید دوشنبه بیرون «موزه علم» دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟

ما ون مان را بیرون «موزه تاریخ طبیعی» پارک کرده بودیم و رفته بودیم سری به «موزه علم» بزنیم، که دقیقاً کنار «موزه تاریخ طبیعی» است. وقتی بیرون آمدیم، پنجره ماشین مان خرد شده بود. وقتی از نیروهای امنیتیِ موزه پرسیدیم چه اتفاقی افتاده، گفتند پلیس این کار را کرده. گفتند به دلیل شعاری بوده که روی ماشین شما نقش بسته بوده - یعنی «ایران عالیه» - و چون شماره ماشین تان انگلیسی نبوده، پلیس نتوانسته هویت ماشین را ردیابی کند. ولی این حرف درست نیست. در وبسایت ما می توانید محل ما را پیدا کنید؛ وبسایت نشان می دهد که این ون متعلق به ماست.

بعد دیدیم که مردم در توییتر عکس هایی از این ماجرا را گذاشته بودند، عکس هایی از بستن خیابان «اگزبیشن» و این که شش ماشین پلیس و دو ماشین آتش نشانی ونِ ما را احاطه کرده بودند. ماجرای جدی ای شد. قفل درهای ماشین را هم باز کرده بودند ولی چیزی مفقود نشده بود. شکی نیست که کار، کار پلیس بوده. شاهدان عینی به ما گفتند که پلیس با سگ های تجسس آمده بود و دنبال بمب می گشت.

 

کسی به شما توضیح داد چرا شیشه ماشین تان را شکسسته اند؟

نه، حتی یادداشتی هم نگذاشته بودند که بفهمیم چه کسانی این کار را کرده اند. بحثی نیست اگر به دلایل امنیتی پنجره ماشین را بشکنند، ولی این که نگویند چه کسانی بوده اند و یا به خاطر خسارتی که وارد کرده اند عذرخواهی نکنند واقعاً غیر قابل قبول است.

 

یعنی دولت بریتانیا پول خسارت را نمی دهد؟

نه. حتی نمی دانم از چه کسی باید بپرسم و ماجرا را دنبال کنم. یعنی من باید بروم پلیس؟ معلومه که نه! پلیس مسئول این خسارت است.

 

فکر می کنید چرا شعاری که روی ماشین تان نوشته شده بود باعث چنین ماجرایی شود؟

معلوم است چرا؛ پیام ما درباره کشوری است که این جا مدام به عنوان کشوری شرور و تهدیدکننده تصویر می شود. در ضمن، می توانستند وارد ماشین ما بشوند بدون اینکه درب و داغانش کنند. می توانستند اول پیش خود ما بیایند؛ ما صد متر آن طرف تر، داخل موزه بودیم.

 

تا به حال، اتفاقی مشابه این افتاده است؟

نه، اصلاً. ما تا به حال، در هیچ کشوری، چیزی شبیه به این را ندیده بودیم.

 

آیا انتظار دارید که پس از توافق هسته ای، اعتبار و خوشنامی ایران بالاتر برود؟

امیدوارم؛ ولی ماجرای روز دوشنبه خبر از چیز دیگری می داد. تغییر دادن تصویر و اعتبار یک کشور کار ساده ای نیست؛ خیلی کار لازم دارد. ایران برای بهتر کردن تصویر خود در دنیا، باید روی روابط عمومی اش کارِ‌ بسیار زیادی انجام دهد. کشورهای زیادی این کار را انجام می دهند، چرا ایران نکند؟ به نظر من، اگر مردم از جمله همین پلیس هایی که ماشین ما را خراب کردند اطلاعات بیشتری درباره ایران می داشتند، اتفاقاتی مثل اتفاق روز دوشنبه پیش نمی آمد. اگر بیشتر راجع به ایران می دانستند، این طور برخورد نمی کردند.

 

کمی درباره کمپین «ایران عالیه» برای مان بگویید. چه انگیزه یا انگیزه هایی داشتید؟

پنج سال در جریان سفری زمینی به هندوستان، باید از ایران رد می شدیم. می ترسیدیم، چون فقط چیزهای منفی از ایران شنیده بودیم. به هر حال، رفتیم. برنامه اولیه مان این بود که فقط پنج روز ایران بمانیم، ولی وقتی رفتیم عاشق ایران شدیم، و دو ماه آن جا ماندنی شدیم. دو سال پیش هم دوباره رفتیم ایران و مدت بیشتری ماندیم. مدام از خودمان می پرسیدیم چرا باید از ایران این قدر تصویر منفی ای در جهان وجود داشته باشد. تصمیم گرفتیم خانوادگی این تصویر را عوض کنیم. در عین حال، این کار راهی بود تا از مردم ایران به خاطر مهمان نوازی شان تشکر کنیم.

 

برنامه تان را چه طور عملی کردید؟

دو راه کلی در پیش گرفتیم. یکی به روش منفعلانه است، یعنی از طریق نوشته «ایران عالیه» روی ون مان. راه دوم فعالانه است؛ در دورهمی ها و نشست هایی که بین مسافران برگزار می شود شرکت می کنیم و از تجربیات خودمان حرف می زنیم، مردم را به مسافرت به ایران تشویق می کنیم، و یا تشویق شان می کنیم درباره ایران بیشتر بخوانند و بیاموزند. درباره ایران واقعاً اطلاعات کمی موجود است.  

 

چه کسی از پروژه تان حمایت مالی می کند؟

در واقع خودمان؛ ولی ایرانی ها هم، آن هایی که برای کار ما ارزش قائل اند، کمک های مالی اندکی می کنند، چه از بیرون و چه از داخل کشور. از حکومت ایران کمک مالی دریافت نمی کنیم.

 

چند وقت است این کمپین را به راه انداخته اید و آن را در دل جاده ها زنده نگه داشته اید؟

در پنج سال گذشته مدام در سفر بوده ایم و امیدوارم که هیچ وقت متوقف نشود. کمپین مان را هم تا هر وقت لازم بود ادامه خواهیم داد.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان فارس

رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز؛ باکتری "ای‌ کولای"عامل بیماری صدها تن در...

۱۶ مرداد ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز؛ باکتری "ای‌ کولای"عامل بیماری صدها تن در سپیدان است