close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

روایت یک داوطلب ایرانی از کمک به پناهجویان سوری در آلمان

۱۸ شهریور ۱۳۹۴
شیما شهرابی
خواندن در ۶ دقیقه
روایت یک داوطلب ایرانی از کمک به پناهجویان سوری در آلمان

کنار ایستگاه قطار می‌ایستند؛ فرقی نمی‌کند چه ساعتی از شبانه روز است، باران می‌آید یا آسمان صاف و آفتابی است. پلاستیک‌های پر از غذا و پوشاک را در دست گرفته‌اند و خیلی‌هایشان با فرزندانشان آمده‌اند؛ بچه‌هایی که عروسک‌ها و وسایل بازی‌ خود را آورده‌اند و قرار است آن‌ها را به کودکانی که اسباب‌بازی‌هایشان را میان خمپاره‌ها و گلوله‌ها رها کرده‌اند و به آلمان آمده اند، هدیه دهند.

کنار هر ایستگاه قطار صدها نفر منتظر پناه‎جوهای‌ سوری هستند. رادیوهای محلی مرتب اعلام می‌کنند که دیگر نیاز به داوطلب نیست؛ غذا، پوشاک و سایر وسایل بهداشتی به اندازه کافی رسیده است و پزشکان و مترجمان داوطلب نیز به اندازه کافی  در محل حضور دارند و ظرفیتی برای داوطلبان جدید وجود ندارد.

این‌جا کشوری است که مردمانش به سردی و بی تفاوتی، حداقل درمیان ایرانی‌ها شهره هستند. حالا هر روز صدها نفر داوطلبانه برای کمک و استقبال از پناه‌جوها به ایستگاه‌های قطار می‌روند، آن ها را بغل می‌کنند و به گرمی خوش‌آمد می‌گویند، برایشان سرود می‌خوانند و با کودکان خسته بازی می‌کنند. این روزها آلمانی‌ها برای پناه‌جوها سنگ تمام گذاشته‌اند؛ هم دروازه کشورشان را باز گذاشته‌اند و هم دریچه قلب‌هایشان را.

«محسن فرشیدی»، یکی از فعالان مدنی است که حدود چهار سال است در شهر دوسلدورف آلمان اقامت دارد، درباره همراه شدن آلمانی‌ها با پناه‌جوها به «ایران‌وایر» می‌گوید: «چیزی که من در این سال‌ها متوجه شدم این است که آلمان تاریخ معاصر زنده‌ای دارد؛ هم جنگ جهانی اول را در سال 1915 از سر گذرانده و هم نقش بزرگی در جنگ جهانی دوم، در سال 1940 داشته و دیوار برلین نیز بخشی از گذشته آلمان است. این تاریخ در مدرسه ها و دانشگاه ها تدریس می‌شود و من حدس می‌زنم که جامعه آلمان همیشه به شکلی منتظر بوده که گذشته تاریخی خودش را پاک کند. با گذشت 70 سال از جنگ جهانی دوم، نسل جوان این‌جا یک جور بار گناه حس می‌کنند. موضوع پناهنده‌های جدید، به ویژه در یک هفته گذشته فرصت خیلی خوبی برای آلمان بود که بخواهد تا حدی که در توانش هست، گذشته‌اش را جبران کند.»

البته او معتقد است تصوری که در رابطه با سردی آلمانی‌ها در دنیا وجود دارد، بیش تر به پیشینه تاریخی آن برمی گردد و با واقعیت هم‌سو نیست. آن چه او در آلمان دیده، تصورش را نسبت به مردم این کشور تغییر داده است: «شما وقتی با یک آلمانی به زبان انگلیسی صحبت کنید و او بفهمد با یک خارجی طرف است، تمام توانش را برای کمک به کار می‌گیرد.»

محسن خودش به عنوان داوطلب به صف کمک به پناه‎جوها پیوسته است: «اشتیاق و کمکی که در این چند روز از سوی آلمانی‌ها دیدم بیش از حد بود. این‌که ساعت یک بامداد صدنفر داوطلب را در مراکز ثبت‌نام برای کمک به پناه‎جوها ببینید، عجیب است؛ آن‌ هم در جامعه آلمان که مردمش به نظم شهره هستند و ساعت 10 باید بخوابند.»

از او می‌پرسم آیا این موج بعد از انتشار تصویر «آیلان»، کودک سه ساله سوری که جسد بی جان او در ساحل شهر بدروم ترکیه پیدا شد، شکل گرفته است؟ می گوید: «حتی یک هفته قبل از انتشار این تصویر هم این موج را دیدم. تاثیر تصویر آیلان بیش تر روی نئونازی‌ها و دست راستی‌ها بوده که علیه مهاجران و پناه‌جوها تظاهرات می‌کردند. این روزها تظاهراتشان خیلی کم تر شده است.»

داوطلبان کمک به پناه‌جوها در مراکز اصلی کمک ثبت نام می‌کنند و برچسب یا کارتی برای شناسایی می گیرند. این کار برای سهولت رفت‌و آمد داوطلبان به مراکز اسکان موقت و بیرون از آن انجام می شود: «با این‌که 90 درصد جامعه آلمان به کمک پناه‌جوها آمده‌اند، هنوز 10 درصد نئونازی‌ وجود دارد که ضد خارجی‌ها هستند؛ یعنی هر وقت که دسته‌ای از پناه‌جوها وارد می‌شوند، حدود 30، 40 نفری هستند که شعارهای ضد پناه‌جویی می‌دهند اما پلیس دور تا دور مراکز اصلی اسکان موقت را می‌بندد و اجازه نزدیک شدن به این مراکز را به آن‌ها نمی‌دهد.»

محسن تنها مهاجری نیست که به صف داوطلبان پیوسته است؛ غیر از آلمانی‌ها، مهاجران هم برای کمک راهی مراکز ثبت نام شده‌اند: «آلمانی‌ها معمولا انگلیسی یا فرانسه می‌دانند بنابراین، مهاجرانی که فارسی و عربی می‌دانند کمک اصلی را در زمینه ترجمه انجام می‌دهند.»

نزدیک هر ایستگاه قطار در شهرهای مختلف آلمان مثل دورتموند، مونیخ یا فرانکفورت مراکز بزرگ فرهنگی و ورزشی وجود دارد که از ایستگاه مرکزی قطار تا آن مراکز پیاده حدود چهار یا پنج دقیقه راه است. حالا این مراکز به اسکان موقت پناه‎جوها اختصاص داده شده اند: «وقتی قطار می‌رسد، پلیس پناه‌جوها را تا سالن فرهنگی-ورزشی اسکورت می‌کند. پناه‎جوها در آن‌جا هیچ فرمی پر نمی‌کنند. در این مراکز آن‌ها چهار پنج ساعت استراحت می‌کنند، غذا و نوشیدنی برای آن‌ها تهیه شده و لوازم بهداشتی و لباس گرم و... در اختیارشان قرار می‌گیرد. بعد از استراحت، ما به زبان‌های مختلف اعلام می‌کنیم که اتوبوس‌ها آماده اند. آن‌ها به شهرهای مختلف همان استان تقسیم می‌شوند و ساختمان‌هایی برای اسکان آن‌ها در نظر گرفته می‌شود. به هر خانواده‌ای یک سوییت کوچک 40، 50 متری موقت می دهند. همه فرم‌ها را آن‌جا پر می‌کنند و پروسه کارشان آغاز می‌شود.»

همراه پناه‎جویان سوری، پناه‎جویان کشورهای دیگر هم وارد خاک آلمان می‌شوند؛ مثل افغانی‌ها، ایرانی‌ها و عراقی‌ها: «در مجارستان از هیچ پناه‎جویی سوال نمی‌شود که از کجا می‌آید. اتفاقا یکی از موارد اعتراض نئونازی‌ها به دولت آلمان این است که چه طور بدون این‌که بدانید چه کسانی وارد آلمان می‌شوند، اجازه ورود می‌دهید.»

محسن در بین هر 100 نفر، حدود هفت یا هشت ایرانی و بین 20 تا 30 افغانستانی دیده است. آن‌ها معمولا توسط قاچاق‎چیان از مرز زمینی مجارستان وارد این کشور می‌شوند و حالا با پناه‎جوهای سوری همراه شده‌اند.

دولت آلمان رسیدگی به کارهای پناه‎جویان سوری را در الویت قرار داده است: «مثلا اگر سوری‌ها ظرف یک هفته نامه‌ای برای مصاحبه اقامتی دریافت کنند،احتمالا دریافت این نامه برای یک ایرانی شش ماه طول می‌کشد.»

پناه‌جوهایی که به آلمان می‌رسند، زیاد درباره وضعیت گذشته‌ خود حرف نمی‌زنند. این که چه بر سر خانه و زندگی‌ و کشورشان آمده، موضوعی است که برای آلمانی‌ها در الویت نیست: «کارهای پزشکی در الویت است. خیلی از زنانی که به این مراکز می‌آیند، باردار هستند و نیازمند رسیدگی پزشک. بعضی‌ از آن ها پریود هستند و نیاز به لوازم بهداشتی دارند اما با توجه به فرهنگ مردسالاری که در کشورشان وجود دارد، با شرم سراغ این وسایل را می‌گیرند.»

آن‌ها بیش تر از برخورد مردم کشورهایی که سر راه گذرشان به آن‌جا افتاده حرف می‌‌زنند: «اغلب آن ها می‌گویند متوجه شدیم بین دولت‌ها و مردم کشورها خیلی تفاوت است و برخورد مردم با ما خوب بوده است اما از برخوردهای پلیس یونان و مجارستان گلایه دارند. در ضمن از حضور خبرنگارها راضی هستند و معتقدند هر جا دوربینی روشن باشد، کسی با خشونت با ما رفتار نمی‌کند.»

استثنا هم وجود دارد؛ مثل فیلمی که از خشونت خبرنگار مجاری با پناه‎جوها منتشر شده ولی همان فیلم هم منجر به اخراج خبرنگار شد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان گلستان

عموزاده‌ها قاتل 25 ساله را بخشیدند

۱۸ شهریور ۱۳۹۴
خواندن در ۱ دقیقه
عموزاده‌ها قاتل 25 ساله را بخشیدند