close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی

۶ فروردین ۱۳۹۳
حسام شیرازی
خواندن در ۱۰ دقیقه
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی
از نوروز 1978 تا عيد 1393 در اردوی تيم ملی

سال اسب برای فوتبال ما خوش‌یمن است

برخلاف فوتبالیست‌های لیگ جزیره که در تعطیلات سال نو هم  به میدان می‌روند، همه‌جای دنیا رسم است که در چنین روزهایی ورزشکاران و هواداران می‌روند تا به زندگی شخصی‌شان برسند؛ حالا یا در قالب تعطیلی میان فصل، یا تعطیلات زمستانی و یا چیزی شبیه به این‌ها.

صدالبته ما هم به دیدن فوتبالیست‌های خودی در تعطیلات نوروز عادت نداریم. اما خب، همیشه استثنا هم وجود دارد. بنابراین محال است آن تصویر لحظه تحویل سال 1377 در رختکن تیم ملی را فراموش کرده باشید؛ لحظه‌ای که بازیکنان در بین دو نیمه بازی دوستانه با تیم باشگاه «نانت» فرانسه، به رختکن دویدند و به جای گوش دادن به فرامین مربیان، به دیده‌بوسی و شیرینی‌خوران مشغول شدند یا مثل «مهرداد میناوند» دو رکعت نماز خواندند!

راستی یادتان هست که چه خبر بود؟ تیم ملی در اردوی آمادگی برای بازی‌های جام جهانی (98 فرانسه) بود و با پیروزی در آن بازی با دو گل استثنایی از «سیروس دین‌محمدی»، عیدی کوچکی به هواداران خود داد. سال 76 سال توفیق فوتبال و صعودی معجزه‌وار به جام جهانی بود و آن لحظه، مناسب حال و هوای کلی سالی بود که گذشت... برخلاف نوروز سال 85 که با وجود سومین صعود، تب فوتبال چندان بالا نبود و آخر و عاقبت کار را هم که در آلمان دیدیم.

اما آیا کسی هست که اردوی تیم ملی 20 سال قبل از آن را هم به یاد داشته باشد؟ اردوی تیمی که برای اولین بار به جام جهانی رفت، تیم ملی 1978 ایران؛ درست 36 سال پیش...

قضیه نامزدهای جاودان

خاطرات گنگ است. کمتر کسی جزئیات آن روزها را درست به خاطر دارد، حتی خود بازیکنان تیم 78. مثلا «اصغر شرفی» مربی ناپیدای این روزها، برنامه‌های تدارکاتی آن سال را به یاد دارد. اما رویدادها پس و پیش در ذهنش است و مثلا درست خاطرش نیست کدام یک از بازی‌های تدارکاتی در ایام تعطیلات نوروز انجام شدند؛ تورنمنت پاری‌سن‌ژرمن؟ جشنواره رئال مادرید؟ بازی دوستانه با استرالیا؟ یا...؟

شرفی می‌گوید: «آن موقع فوتبال ایران معروف شده بود و همه قبول‌مان داشتند. تیم‌های درجه یک اروپایی را دعوت می‌کردیم و آن‌ها هم با کمال میل با ما بازی می‌کردند. ضمن اینکه یک مدیریت قوی هم پشتیبان ما بود و تیمِ خارج از زمین، کارش را خوب انجام می‌داد. آن سال با تیم‌های زیادی بازی کردیم که چون حدود 36 سال از ماجرا گذشته، درست یادم نمی‌آید. اما می‌دانم که قطعا چند روز اول نوروز را تعطیل کردیم و بعد بلافاصله به اردو برگشتیم.»

آن روزها «دهکده المپیک» فعلی، کمپ تیم‌های ملی به حساب می‌آمد و علاوه بر تیم فوتبال، تیم‌های ملی سایر رشته‌ها هم اردوهای خود را در این مکان برگزار می‌کردند. شرفی یادش می‌آید که: «بچه‌های تیم با همدیگر می‌رفتند بیرون، گردش. همه خانواده‌هایشان را می‌آوردند و با هم آشنا می‌کردند. جو صمیمی و گرمی بود. البته مشکلات زیادی وجود داشت. مثلا دو تا "نامزد جاودان" داشتیم؛ اسکندریان و دانایی‌فر که به خاطر مشکلات مالی نمی‌توانستند ازدواج کنند. می‌دانید؟ مثل امروز نبود که پول‌های زیادی به بازیکنان داده شود. خوشبختانه جفت این‌ها در بازی‌های 78 خوش درخشیدند و برای شرکت در تیم منتخب دنیا دعوتشان کردند. رفتند آمریکا و الان شرایط مالی خوبی دارند. دنیا به کسانی که بیشتر زحمت می‌کشند، پاداش می‌دهد.»

خانواده‌ها می‌آمدند دیدن‌مان

از برادران مظلومی، «غلامحسین»‌شان که در تیم ملی 78 بوده حرف‌هایی برای گفتن دارد؛ البته او - که این روزها سخت بیمار است- مثل شرفی جزئیات را به خاطر نمی‌آورد: «آن سال تعطیلات زیادی در کار نبود. اردو پابرجا بود و عیدمان را همانجا گذراندیم. معمولا ما کمپ را ترک نمی‌کردیم و خانواده‌هایمان بودند که به دیدن ما می‌آمدند. بعضی وقت‌ها هم آقا حشمت (مهاجرانی/ سرمربی تیم) استراحت کوچکی می‌داد که می‌رفتیم خانه، سری می‌زدیم و زود برمی‌گشتیم.»

مظلومی از شب‌های کمپ می‌گوید و برنامه‌های تفریحی، دور هم جمع شدن‌ها و بزن و بکوب‌ها... اما خیلی زود می‌رود سراغ بحث‌های جدی‌تر؛ از تمرین‌های داخل کمپ ملی یا استادیوم «داوودیه» («شهید کشوری» فعلی) می‌گوید و بازی‌های تدارکاتی: «دو تا بازی با شوروی کردیم که در رفت و برگشت به‌شان گل زدم؛ آنجا 2-1 باختیم، ولی در تهران 1- صفر زدیم‌شان. یادم می‌آید بهترین دفاع‌شان "چسترنوف" بود که جلوی من بازی می‌کرد. با مجارستان در آزادی 1-1 کردیم، همین‌طور با رومانی 2-2 شدیم.»

من نبودم!

می‌گوید حقش را خوردند و او را با تیم نبردند. اما قبول دارد که به هرحال انتخاب بازیکن سلیقه‌ای است و: «مربی که نمی‌خواهد بازیکن خوب را در اختیار نداشته باشد.»

«مهدی مناجاتی» از تیمی برایمان حرف می‌زند که برای اولین‌بار فرصت حضور در نمایش بزرگ جام جهانی فوتبال را پیدا کرد؛ فرصتی که آن سال‌ها به آسانی حالا به دست نمی‌آمد، چرا که تنها 16 تیم به مرحله پایانی مسابقات راه پیدا می‌کردند و آسیا فقط یک نماینده در این رقابت‌ها داشت.

او می‌گوید: «تیم مهاجرانی با تدارکات خوب به آرژانتین رفت و بازی‌های دوستانه زیادی انجام داد. آن روزها تیم‌های بزرگ اروپایی و برزیل و اروگوئه آرزویشان بود بیایند ایران و با ما بازی کنند. بعد از آنکه مقابل نماینده اقیانوسیه (استرالیا) صعود ایران به جام جهانی حتمی شد، تا خود مسابقات بازی داشتیم و حتی در ایام تعطیلات عید هم بچه‌ها در اردو بودند.»

برخلاف حالا که فدراسیون فوتبال برای جور کردن بازی با تیم‌های درجه چندمی مثل جزایر قناری، به ملت فخر می‌فروشد!

دو تا سیم را به هم وصل می‌کردیم...

بالاخره بین این همه قدیمی کم‌حواس، یک نفر پیدا شد که شاید اگر بپرسید، بتواند ساعت دقیق تک تک وقایع آن سال را هم برایتان بگوید. «رسول کربکندی» مربی دوست‌داشتنی اصفهان؛ او می‌گوید: «آن وقت‌ها امکانات فنی به این شکل وجود نداشت و توجه مردم و رسانه‌ها کمتر بود. یک "کیهان ورزشی" و "دنیای ورزش" داشتیم و چند روزنامه سیاسی که بعضی‌شان خبرهای ورزشی هم چاپ می‌کردند. ولی به هرحال برای اولین بار بود که به جام جهانی می‌رفتیم و شور و شعف زیادی به وجود آمده بود. قضیه خیلی برای مردم مهم بود و ما هم می‌دانستیم صعود به جام (که به سختی انجام شد) افتخار خیلی بزرگی است.»

گلر سابق تیم ملی از افراشته شدن پرچم ایران در میان پرچم‌ کشورهایی که در جام جهانی آن سال حضور داشتند، در میدان‌ها و خیابان‌های اصلی آرژانتین می‌گوید و آن را افتخار بزرگی برای خودش می‌داند که از معدود «بچه شهرستانی‌»های تیم بوده است. کربکندی می‌‌گوید: «این بهترین خاطره ورزشی من است. با رفتن به جام جهانی، همه دنیا تیم ما را می‌دیدند و مسئولیت سنگینی روی شانه بازیکنان و مسئولان تیم بود.»

حالا برویم سراغ اردوی تیم در ایام نوروز: «دقیقا یادم است که 6 فروردین در اصفهان بازی لیگ داشتیم. با «شهباز» تهران بازی می‌کردیم و خاطرم هست که باد شدیدی می‌آمد و بازی صفر- صفر شد. فردای آن روز رفتیم اردو و سیزده به در را هم توی کمپ بودیم. البته تیم را بردند به یک باغی که موسیقی زنده و برنامه‌های تفریحی سالم(!) به راه بود.»

کربکندی همین‌طور می‌گوید و می‌رود تا می‌رسد به اواسط خرداد که تیم به تورنمنت پاری‌سن‌ژرمن رفته و سه روز بعد از بازگشت هم به آرژانتین پرواز کرده است. حالا به قول معروف: یک خاطره هم بگو؟!

- «ما که شهرستانی بودیم، تمام وقت‌مان در اردو می‌گذشت. یک تلفن داخلی داشتیم که بچه‌ها متوجه شده بودند اگر دو تا سیم پشتش را به هم وصل کنیم، می‌شود به شهرستان زنگ زد. خلاصه علم و دانش فنی بچه‌ها به کمک‌مان آمده بود تا اردو زیاد سخت نگذرد!»

کربکندی تعریف می‌کند که بعد از تمرین صبح و عصر، شب‌ها به سالنی که در کمپ (دهکده المپیک) بوده می‌رفتند و بیلیارد و پینگ‌پنگ بازی می‌کرده‌اند: «اجازه داشتیم بعد از شام، یکی- دو ساعتی سرگرم شویم. ولی بیشتر سعی می‌کردیم استراحت کنیم چون تمرینات خیلی فشرده و سخت بود. مثلا ما دروازه‌بان‌ها، روزهای سختی داشتیم؛ 6 نفر دعوت شده بودیم که بین‌مان حجازی، رشیدی و مودت سال‌ها دروازه‌بان اصلی بودند. خوشبختانه تلاش من نتیجه داد و جزو 3 گلر اول ایران در آرژانتین بودم.»

با اتوبوس رفتیم سیزده به در

«حسین کازرانی» یکی دیگر از اعضای تیم سال 78 ایران است. او هم از نوروز آن سال کمتر خاطره‌ای در ذهن دارد. هرچه هست، مربوط می‌شود به بازی‌های مقدماتی جام جهانی. مثلا این‌ها که: «13-12 بازی کردیم و فقط 2 گل خوردیم. آن هم جلوی کره بود که 2-2 کردیم. بازی‌های زیادی داشتیم و راستش مثل امروز نبود که معلوم نشود چرا یکی دعوت می‌شود و بعد علت خط خوردنش را هم کسی نفهمد. مثلا برای خط زدن 3 نفر که اضافی بودند، منچستریونایتد را توی هوا زدند! نمی‌دانم تیم‌شان داشت می‌رفت کجا که هواپیمایش را نشاندند تا با تیم "ب" ما بازی کند. آن بازی 3-0 به نفع آن‌ها شد و نفرات ضعیف‌تر شناخته شده و راحت خط خوردند.»

ولی از نوروز همین یادش مانده که: «چند روز اول را تعطیل بودیم. بعد رفتیم به اردو و یادم نمی‌آید که در تعطیلات بازی دوستانه‌ای انجام داده باشیم. آخرش هم روز سیزده به در گفتند هرکس می‌خواهد، بیاید. سوار اتوبوس شدیم و رفتیم سیزده‌مان را به در کردیم!»

اسب خوش اقبال

سال «اسب» (1357) برای تیم ملی ایران خوش‌یمن بود و در این سال تیم ما تدارک مناسبی داشت. تیم ملی تا پیش از سفر به آرژانتین، این بازی‌ها را انجام داد: علاوه بر حضور در تورنمنت پاری‌سن‌ژرمن، 16 فروردین با یوگسلاوی (صفر- صفر در آزادی)، 29 فروردین با ولز (1- صفر باخته در آزادی)، 6 اردیبهشت با بلغارستان (1- 1 در آزادی، گل: پروین)، 21 اردیبهشت با  المپیک فرانسه (دو- 1 باخته در تولوز، گل: روشن) و 29 اردیبهشت در جام آسیا- آفریقا مقابل غنا (3- صفر برنده در آزادی، گل‌‌ها: خانی، خلیلیان و مظلومی).

جالب است بدانید اعضای تیم ایران برای حضور و 2 بازی در تورنمنت پاری‌سن‌ژرمن (با شرکت سوئد، هلند و تیم پاری‌سن‌ژرمن، که در دهه سوم اردیبهشت ماه برگزار شد) از مسئولان تورنمنت 180 هزار تومان هم پاداش گرفتند.

ما داد می‌زنیم، شما گل!

آن روزها نه خبری از «حاج اکبر غمخوار» بود و نه «سردار آجورلو» که مثل سال 2006 سر انحصار تورهای سفری تماشاگران جنگ و جنجال کنند. آژانس‌های مسافرتی هم هنوز به شکل و شمایل امروز دفتر و دستک به‌هم نزده بودند. هیچ چیز هم در انحصار هیچ‌کس و هیچ‌جا نبود.

بنابراین تماشاگر مختار بود آژانس مسافرتی دلخواهش را برای همراهی تیم ملی در جام جهانی انتخاب کند. فعال‌ترین آژانس آن روزها «آژانس جهانگردی مهاجری و شرکا» بود که تور 23 روزه‌ای برای جام 78 تدارک دیده و ملت را برای همراهی با ملی‌پوشان در دو شهر مندوزا و کوردوبا تشویق می‌کرد. علاوه بر آن، بازدید از چند شهر دیگر آمریکای جنوبی (از جمله سامپائولو و ریودوژانیروی برزیل) هم وعده داده شده بود.

طبق آگهی چاپ شده در نشریات آن زمان، شعار مهاجری و شرکا این بود: «قهرمانان تیم ملی فوتبال ایران! ما فریاد می‌زنیم، شما دروازه را به توپ ببندید...»

شنل سلطنت بر دوش پروین

28 اسفند 1356، ویژه‌نامه نوروزی مجله «دنیای ورزش» منتشر شد. این هفته‌نامه از بزرگان فوتبال ایران نظرسنجی کرده و نتیجه رای‌گیری را با چاپ عکس 3 مرد اول فوتبال سال بر روی جلد، اعلام کرد.

روی جلد آن شماره دنیای ورزش تصویری از «علی پروین» دیده می‌شد که در کنارش «حسن نظری» و «ابراهیم قاسمپور» ایستاده بودند؛ هر سه با لباس ورزشی و شنل افتخار.

6 نفر اول نظرسنجی این‌ها بودند: پروین (174 امتیاز)، نظری (117)، قاسمپور (107)، حسن روشن (5/66)، غفور جهانی (30) و حسین کازرانی (22). جایزه‌های زیادی نصیب این چند نفر شد، از جمله: یک دستگاه تویوتا از طرف مدیرعامل شرکت سازنده، قالی کاشان، تلویزیون رنگی، سکه طلا و...

گزارش تمرین

برای اینکه باورتان شود اردوی ملی حتی در ایام نوروز هم جدی و محکم دنبال می‌شده، خلاصهء گزارش کیهان ورزشی از تمرین تیم را بخوانید: چهارشنبه 9 فروردین 1357؛ بازیکنان حاضر در اردو به 2 تیم تقسیم می‌شوند. تیم اصلی با لباس سفید و تیم متشکل از بازیکنان امید و ذخیره‌ها قرمز می‌پوشند. بازی تمرینی سختی در می‌گیرد، نتیجه اما شگفت‌انگیز است: 3 بر صفر به نفع تیم قرمز!

دیگر نتیجه ناامید کننده، مصدومیت زانوی «نصرالله عبداللهی» در برخورد با «خادم پیر» است و پنج روز استراحت کامل اجباری برای این بازیکن... به هرحال تمرینات تیم به شدت دنبال می‌شود، چرا که درست یک هفته بعد (16 فروردین)  برابر تیم یوگسلاوی بازی سختی برگزار خواهد شد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

کاپوچینو با سیا

۵ فروردین ۱۳۹۳
رویا حکاکیان
خواندن در ۴ دقیقه
کاپوچینو با سیا