close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

هنرمندان در دادسرای جنایی

۱۹ فروردین ۱۳۹۳
شیما شهرابی
خواندن در ۳ دقیقه
ریحانه جباری
ریحانه جباری

جمشید مشایخی، رضا کیانیان،  بهزاد فراهانی، رخشان بنی اعتماد، بهاره رهنما، رویا تیموریان و ...  امروز راهی دادسرای جنایی شدند . اینبار قرار نیست نقشی را بازی کنند. آنها کنار هم جمع شدهاند تا در جلسه صلح و سازش خانوادهی مرحوم مرتضی سربندی و ریحانه جباری شرکت کنند. آنها میخواهند، تمام هنرشان را به کار گیرند تا  خانواده سربندی را راضی کنند از قصاص ریحانه بگذرند. اولیای دم هم در جلسه حضور دارند. پسرها، دختر، همسر و برادر مرحوم سربندی. همسر مرتضی سربندی میگوید: «ما پشت شوهرم نماز میخواندیم. او مرد شریفی بود اما آبروی خانواده ما رفته است.» او در ادامه با صدای لرزان میگوید: «شما میتوانید از همسایههای ما بپرسید . اما به شوهر من تهمت زدهاند.» در خواست حاضران فایدهای ندارد. خانوادهی مقتول فقط از قصاص حرف میزنند. آنها در مقابل درخواست و خواهش حضار به آرامی درخواست خود را مینویسند، امضا میکنند و جلسه را ترک میکنند. هنورز ریحانه را نیاوردهاند، همه حضار در بهت و حیرت هستند. اما وقتی ریحانه وارد میشود، برادر مرتضی سربندی برمیگردد. او به ابهامات پرونده-ی ریحانه اشاره میکند. ابهاماتی که بعد از گذشت هفت سال همچنان باقی است. او رو به ریحانه میگوید: «اصلا این نمیتوانسته برادرم را بکشد، برادر من خیلی قوی  بود و این دختر نحیف نمیتوانسته او را بکشد اما او رازی را از ما پنهان میکند و ما هم گذشت نمیکنیم و فقط به قصاص راضی میشویم.» حرفهای او باعث میشود که خانم حاجی، قاضی اجرای احکام توضیحاتی را دربارهی پرونده بدهد و سپس رضا کیانیان شروع به صحبت میکند او هم به ابهامات پرونده اشاره میکند و خطاب به ریحانه میگوید: « یک روز بالاخره همهی ما میمیریم.  من، تو همه و همه اما چیزی که مهم است این است که با آرامش بمیریم. پس اگر چیزی را تا به حال پنهان کردی الان بگو.» ریحانه اما تنها گریه میکند و درمیان هقهقهایش میگوید: «من همهچیز را گفتهام.»  شعله پاک روان یکبار دیگر رو به روی دخترش قرار میگیرد و میگوید: «ریحانه اگر چیزی را در این هفت سال پنهان کردهای بگو. الان دیگر وقت پنهان کاری نیست.» اما ریحانه بازهم میگوید: «من هیچچیز را پنهان نکردهام.» رخشان بنی اعتماد میگوید: «کشتن در ازای کشتن تسری خشونت است.» بهاره رهنما هم از برادر مقتول خواهش میکند که از قصاص صرف نظر کند. او میگوید: «آینده کسی که در صحنه اعدام حضور پیدا میکند و چهارپایه را میکشد هم خراب میشود.» او در ادامه میگوید: «ما متوجه هستیم که شما هم آسیب دیده هستید. شما هم حق دارید اصلا هم رضایت ندهید از زندان بیرون بیاید اما تو رو خدا حق حیات را از او نگیرید.» بهزاد فراهانی هم خواهش میکند که خانوادهی مقتول به خاطر جوانی ریحانه گذشت کنند. برادر مقتول دیگر حرفی نمیزند اما ریحانه هنوز اشک میریزد . او خطاب به برادر مرتضی میگوید: «من از مرگ نمیترسم اما تو رو به خدا به خاطر مادرم از من گذشت کنید. نگذارید مادرم رنج بکشد. من اشتباه کردم.» صدای هق هق ریحانه که در فضا میپیچید بیشتر حضار گریه میکنند.  مادر ریحانه هم اشک میریزد او دو روز پیش از پای تلفن وصیت نامهای را که ریحانه برایش خوانده، نوشته است و حالا احتمالا دارد به حرفهای ریحانه فکر میکند. جلسه صلح و سازش به پایان میرسد. عبدالصمد خرمشاهی وکیل ریحانه جباری در فیس بوکش  از این جلسه با عنوان رویش امید یاد کرده است . او نوشته است: «گفتگوهای آخر جلسه امیدوار کننده بود......لبخند ها به چهره ها باز گشت این بار با بارقه ای از امید. ازهمه این عزیزان تشکر میکنم ودستشان رامی بوسم که اینچنین برای نجات جان دختر محکومی همدلی و همکاری کردند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان سیستان و بلوچستان

علی مطهری: داماد مولوی عبدالحمید در راه آزادی مرزبانان کشته شد

۱۹ فروردین ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۴ دقیقه
علی مطهری: داماد مولوی عبدالحمید در راه آزادی مرزبانان کشته شد