گروههای مختلفی از کارگران پیمانی صنعت نفت روز ۲۱ مهر ۱۴۰۱ در سایتهای یک پتروشیمی بوشهر و فاز ۱۴ و در جاده منتهی به کمپ کنسرسیوم اقدام به برگزاری تجمع کردند.
بر اساس خبرهای دریافتی از منابع «ایرانوایر»، این تجمعات در اعتراض به بازداشت گسترده کارگران در روز سهشنبه ۱۸ مهر برگزار شدهاند.
به گفته این منابع، یگان ویژه و ماموران امنیتی به تجمع این گروه از کارگران یورش برده و تعداد دیگری هم بازداشت شدهاند. آنها فضای حاکم بر منطقه را به شدت امنیتی توصیف کردهاند.
در سومین روز اعتصاب کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، تعداد کارگران بازداشتی در عسلویه به دستکم ۳۰ نفر رسید.
«ایرانوایر» در روزهای گذشته هویت ۱۱ نفر را با کمک منابع خود منتشر کرده بود؛ «هادی مولایی»، «علی محمودی»، «مهدی جهانبخشی»، «نورعلی بهادری»، «فرید کوراوند»، «کامبیز محمدی»، «شاهین نجفی»، «احمد پور»، «فرشید مرادی»، «علی شاپوری» و «امید کوراوند».
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» هم موفق به احراز هویت سه تن از کارگران شده است. یک افسر ایمنی با هویت نامعلوم هم در جریان اعتصاب بازداشت شده است.
پیمان شجیراتی، فعال کارگری که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، با تاکید بر این که آنچه در اعتراضات سراسری علیه حکومت کمبود و خلاء آن حس میشد، موضوع اعتصابات کارگری بود، میگوید: «با پیشقدم شدن کارگران پروژهای و در واقع با جرقهای که در منطقه پارس جنوبی زدند، این کارگران قدم بزرگی برداشتند.»
به گفته او، کارگران پروژهای عسلویه در حرکت اعتراضی که آغاز کردند و اعتصابی که شکل گرفت، یک گام بزرگ برداشتند: «این یک اعتراض صنفی و برای مطالبات اقتصادی نیست، اعتصابی کاملا سیاسی است. شعارهایی که از همان ابتدا سر دادند، بسیار رادیکال و اعتراضی بودند که از یک مرکز کاری شروع و ظرف یکی دو ساعت، به چندین مرکز در منطقه پارس جنوبی کشیده شدند. در روز دوم هم به آبادان و کارگران شرکت پالایش رسیدند. بنابراین، روشن است که حکومت از ترس این که اعتصاب مبادا گسترش بیشتری پیدا کند و برای جلوگیری از فراگیری آن به سرعت دست به سرکوب کارگران معترض زده است.»
اعتصاب کارگران صنعت بسیار حساسی مثل نفت به صورت کنونی در جمهوری اسلامی ایران بیسابقه است. پیمان شجیراتی، فعال کارگری میگوید: «این صنعت در بالاترین سطوح امنیتی، رصد، کنترل و اداره میشود. اعتصاب در این صنعت چه بخواهیم و چه نخواهیم، یک پیشروی بسیار بزرگ برای جنبش کارگری است. این بخش از کارگران شاغل در نفت، از اعتصابات گذشته خود تجارب عملی بسیار ارزشمندی دارند. آنها با این که متشکل نبودند و تشکلی نداشتند، موفق شدند اعتصابات سراسری و فراگیری را شکل دهند.»
شجراتی، کارگر سابق «گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان» با تاکید بر این که اعتصاب اخیر دارای ماهیت سیاسی است، میگوید: «با توجه به تجاربی که آنها در موضوع سازماندهی تجمع از گذشته داشتند، گسترش و سرایت این شکل از اعتصاب به سایر مراکز نفتی کاملا امکانپذیر است. هراس جمهوری اسلامی هم از همین است، چون ابدا تصور نمیکرد حتی بخش کوچکی از این کارگران هم قادر باشند اعتصابی در همراهی با اعتراضات سراسری مردم پس از قتل حکومتی مهسا امینی و در مقابله مستقیم با حاکمیت و خواستههای روشن سیاسی را اجرا کنند.»
او معتقد است: «جمهوری اسلامی با توجه به سالها سرکوبی که از طریق نهادهای امنیتی در حق کارگران، فعالان صنفی و تشکلهای کارگری روا داشته است و در کنار آن، تحلیل تئوریسینهای اقتصادی، خود به این باور رسیده بود که امکان بروز اعتصاب، آنهم از نوع سیاسی در بخشهای کارگری تقریبا صفر و غیر ممکن است؛ تا آنجا که چند روز پیش نایب رییس سابق اتاق بازرگانی ایران وقوع اعتصاب در بین کارگران را ناممکن و شبیه یک شوخی قلمداد کرده بود.»
این فعال کارگری در ادامه درباره شکست پیشبینیهای امنیتی و سیاسی تحلیلگران نزدیک به حکومت در مورد کارگران به «ایرانوایر» میگوید: «با همه اینها، دیدیم که اعتصاب شکل واقعیت به خود گرفت؛ اعتصابی که همه معادلات اتاقهای فکر دستگاههای متعدد سیاسی، امنیتی و اقتصادی حکومت را برهم زده است. با این اتفاق، همه تلاشهای چهار دهه گذشته حاکمیت برای از هم دور نگه داشتن کارگران و جلوگیری از متشکل شدن و همبستگی آنها فرو ریخت. با روندی که در جمع کارگران ایران در حال طی شدن است، میتوان گفت همه برنامههای آنها برای خاموش نگه داشتن اجتماع میلیونی کارگران ایران با شکست روبهرو شده است.»
او به نکتهای اساسی اشاره کرد که میتواند قدرت بیشتری به حرکت آغاز شده کارگران اعتصابی بدهد: «حمایت و همبستگی جنبش مردمی با کارگران و عدم سکوت آنها در مورد سرکوبی که دیروز علیه کارگران پروژهای رخ داد، بسیار مهم است. عموم مردم، دانشآموزان، دانشجویان و تودههای مردم معترض در خیابان باید بدانند که جمعیت بیش از ۱۴ میلیونی کارگران ایران که بدون هیچ فراخوان تشکیلاتی در خیابانها و در جمع معترضان هستند، حلقه پیوسته اعتراضات مردمی هستند. مردم این اعتصاب کارگران پیمانی را باید از جنس خودشان بدانند و نباید در مقابل سرکوب کارگران صنعت نفت سکوت کنند. همبستگی واکنشهای خیابانی و عمومی مردم، همراه با واکنش گروههای مختلف کارگری و صنفی، هزینه سرکوب را برای حکومت به شدت بالا میبرد.»
این کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان در ادامه میافزاید: مردم در خیابان از گروههای مختلف اجتماعی انتظار حمایت داشتند. این درخواست را فریاد میزدند. کلید خوردن اعتصابات کارگری، پاسخی به آن درخواست حمایت است. این بغض فروخفته سالها سرکوب کارگران، حالا شکسته است. بنابراین، لازم است که مردم در مقابل سرکوب کارگران منفعل نباشند.»
پیمان شجیراتی در بخش دیگری از این گفتوگو، با خطاب به مردم معترض گفت: «حاضران در متن اعتراضات خیابانی باید بدانند کارگران پروژهای که اتفاقا بیثباتترین و مظلومترین بخش کارگران ایران از نظر امنیت شغلی محسوب میشوند، با تهدیدهای مختلفی روبهرو هستند. باید صدای همبستگی عملی خود با آنها را نشان دهیم. این همبستگی، امید و چشمانداز ورود سایر بخشهای کارگری به فاز اعتصاب است.»
این فعال کارگری چند فاکتور اساسی را در تداوم اعتراضات و اعتصابات موثر میداند: «یک مساله، همبستگی و حمایت مردم و واکنش در قبال سرکوب این بخش پیشرو در صنعت نفت است. اگر واکنش مناسبی از طرف جنبش مردمی رخ دهد، برای بقیه بخشهای کارگری که در حال امکانسنجی و بررسی امکانات و قوای خود برای ورود به فاز اعتصاب هستند، قطعا سیگنال و پیام خوبی خواهد بود. مساله بعدی، پیشروی مبارزه در خیابان است؛ به این معنا که هر اندازه این جنبش و خیزش بتواند قویتر ظاهر شود، به میدان آمدن بخشهای دیگر کارگری سرعت و شتاب بیشتری خواهد گرفت.»
اشاره او به تلاشهایی است که باید از جانب فعالان کارگری، هستهها و جمعهای کارگری، تشکلهای موجود و پیشروهای کارگری انجام شود تا بتوانند راههای عملیتری برای اتحاد و همبستگی بین کارگران در سراسر کشور ایجاد کنند.
به گفته او، یکی از کارهایی که جمهوری اسلامی از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ انجام داد، انحلال شوراها و کمیتههای کارگری در کارخانهها بود؛ همان گروههایی که توانسته بود از طریق آنها، ظرفیتی ایجاد و روابطی تنظیم کند که کارگران به صحنه سیاسی جدال با حکومت پهلوی وارد شوند و با سازمان دادن اعتصابات کمرشکن، ضربه نهایی را به حکومت وارد سازد.
شجیراتی میافزاید: «پس از تثبیت حکومت و از سال ۱۳۵۸، بلافاصله ضربات به این شوراها آغاز شدند و تقابلی عمیق با ساختارهایی که در برخی صنایع، بهویژه در صنعت نفت شکل گرفته بود، رخ داد. با تجربهای که دستاندرکاران حکومتی از پیشینه مبارزات و نقش اتحادیههای کارگری و شوراها و کمیتهها در سرنگونی حکومت پیشین داشتند، روابط و قوانین کار به گونهای تنظیم شدند که کارگران قادر نباشند یک بار دیگر مستقل از دولت و حکومت، متشکل باشند. در ادامه هم عملا این امکان خارج از چارچوب تعریف شده شورای اسلامی کار که به شدت وابسته به حاکمیت است، برای کارگران هرگز مهیا نشد. این شکلبندی تازه، کارگران را از یکدیگر جدا و آنها را ایزوله کرد.»
این فعال کارگری دومین اقدام حکومت پس از جداسازی را، متفرق کارگران به وسیله ممنوعیت فعالیتهای متشکل، موضوع قراردادهای کار میداند: «وجود دهها و بلکه بیشتر از شکل قراردادهای کاری که غالبا دربرگیرنده امنیت شغلی برای کارگر نیستند، موجب شد تا کارگران از این طریق هم از یکدیگر جداسازی شوند. این بخش از کارگران پروژهای که الان دست به اعتصاب زدهاند، جزیی بزرگ از بیثباتترین کارگران از حیث قرارداد کار و امنیت شغلی هستند؛ کارگرانی که قرارداد طولانی مدت ندارند و بعضا حتی بدون قرارداد کار مشغول هستند. بنابراین، کارفرما به سادگی میتواند آنها را اخراج و نیروهای دیگری را جایگزین کند.»
پیمان شجیراتی این مسایل را بخشی از تفاوتهایی میداند که کارگران نفت در این دوره و در مقایسه با دوره قبل از انقلاب ۱۳۵۷ دارند: «باید در نظر داشت این اعتصاب در بخش پروژهای و ساختوساز صنعت نفت در جریان است و نه در بخش تولید. بنابراین، هر چند نمیتوان انتظار داشت این اعتصاب ضربات اقتصادی بر پیکره لرزان حکومت وارد آورد اما همین اندازه هم تبعات و نتایج سیاسی خاص خودش را دارد.»
او در پایان به چشمانداز پیش رو اشاره میکند: «این اعتصاب نشان میدهد با شکستن قفل اعتصاب با رویکرد سیاسی و الگویی که از اعتصاب کارگران پروژهای در مقابل ما قرار دارد، کارگران در بخشهای رسمی، قراردادی، موقت در صنایع استراتژیک و حتی در واحدهای عملیاتی و تولیدی صنعت نفت را میتواند برای وارد شدن به فاز و مرحله اعتصابات سراسری مهیا سازد.»
ثبت نظر