close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

مسلمانان بريتانيا: يك سرزمين و دو رويا

۷ خرداد ۱۳۹۲
ایران وایر
خواندن در ۸ دقیقه
مسلمانان بريتانيا: يك سرزمين و دو رويا
مسلمانان بريتانيا: يك سرزمين و دو رويا

یکی‌دو هفته قبل گذرم به نماز جمعه شهر کمبریج افتاد. تا قبل از اتمام ساخت مسجد بزرگ مسلمانان در این شهر نماز جمعه در ساختمان یک کلیسا برگزار می‌شود. محل اقامه نماز پر از جوانان مسلمانی بود که رو به گوشه ای از صحن، در جهت قبله، نشسته بودند و خیلی از زنان همزمان با واردشدن در محوطه روسری هایشان را هم به سر می‌کشیدند. یکی از آنها تا آخر نماز بدون روسری نشسته بود و به نظرهم نمی‌رسید کسی اعتنا کند. خوشحال بودم که می‌دیدم زنان و مردان با هم در یک جا نماز می‌خوانند، البته زنان پشت سر مردان نشسته بودند. اگرچه بحث برابری خواهی در اسلام این روزها خیلی مد شده، به نظر نمی‌رسد هنوز دامنه آن به نمازخانه ها کشیده شده باشد.

خیلی مشتاق شنیدن خطبه‌ها بودم. امام جماعت کمبریج به خاطر بحث های پرمغز فلسفی و روشنفکرانه اش مشهور است و در آنها سراغ همه چیز می‌رود، از تصوف تا کاپیتالیزم. از بخت بد من آن روز او غایب بود و علی رغم این که خیلی از حاضرین دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه کمبریج بودند، به نظر می‌رسید شیخ کوته فکری که نماز اقامه کرد را از روستایی دورافتاده در پاکستان آورده بودند، آن قدر که دیدش از اسلام بسته بود.

تمام خطبه اش بیهوده‌گویی متعصبانه ای بود در باب این که چرا مسلمانان برتر از پیروان دیگر ادیان‌اند، و این که مسلمانان چند امتیاز اضافه از همین بابت از خدا دریافت می‌کنند. می‌گفت هر عمل خیری که مسلمانان انجام دهند بیش از اعمال دیگران به حسابشان نوشته می‌شود، در صف اول بهشت‌روندگان اند، و در روز جزا نباید شرمسار باشند چون خدا در حضور انسان های مادون مسلمانان ذکری از گناهانشان به میان نخواهد آورد. شیخ خطبه اش را با این پند نسبتا آزاردهنده به پایان برد که همه باید امر به معروف کنند و نهی از منکر. خطبه بیشتر درباره آنچه مسلمانان را از مسیحیان متمایز می‌کند بود و من سرخورده و آزرده از نماز جمعه درآمدم. تقدس اسلام، زیبایی اش و آموزه‌هایش به نفی متعصبانه دیگران تقلیل پیدا کرده بود.

آنچه در نماز جمعه های بریتانیا اتفاق می‌افتد اهمیت بسیار زیادی دارد، چون در حال حاضر از میان هر ده نفر از افراد زیر ۲۵ سال یکی مسلمان است. جدیدترین تحلیلی که توسط دولت بریتانیا از سرشماری سال ۲۰۱۱ منتشر شده پیش بینی می‌کند که ظرف ده سال آینده، به دلیل کاهش جمعیت مسیحییان و افزایش جمعیت مسلمانان مهاجر، اسلام دین برتر این کشور خواهد بود. این جابه‌جایی اثرات بسیار بزرگی بر جامعه بریتانیایی و از همه مهمتر هویت بریتانیایی خواهد داشت، جامعه ای که در حال حاضر هم گرفتار بحران غربت مسلمانانش نسبت به جامعه میزبان است.

این آمار شاید قدری شوکه آور باشند، ولی برای تمام کسانی که در بریتانیا زندگی می‌کنند تنها مهر تایید بر واقعیتی است که مدت هاست در زندگی روزمره شاهدش هستند. درست پشت خانه‌ام در کمبریج، شهری نسبتا کوچک که من در آن زندگی می‌کنم، مسلمانان محلی در حال ساخت مسجدی عظیم هستند. مسجد کوچک فعلی دیگر نمی‌تواند جوابگوی رشد جمعیت مسلمانان شهر باشد و برنامه ساخت مسجد جدید که اسم 'ابرمسجد' روی آن گذاشته اند، علی رغم اعتراضات ساکنین منطقه، به پیش می‌رود. ساکنین منطقه احساس خوبی نسبت به اوج گرفتن اسلام و حضور مسلمانان مهاجر ندارند.

تقریبا مثل بقیه کشور، کشمکش بر سر مسجد محلی بیشتر منعکس کننده دگرگونی های اجتماعی ای است که ربط مستقیمی به اسلام ندارند. طیق یافته های تحلیل سرشماری، در یک دهه گذشته تعداد مسیحیان کاهشی ۱۵ درصدی داشته و تعداد کسانی که اظهار کرده‌اند به هیچ دینی معتقد نیستند ۱۰ درصد افزایش یافته است. رویگردانی سریع از مسیحیت را می‌توان به ناخشنودی جوانان به سبب امتناع کلیسا از برابر دانستن زنان با مردان و خصومتش به همجنس‌خواهان نسبت داد. این دگرگونی ها در میان اکثریت سنت‌گرای مسیحی در حال وقوع است، ولی خواهی‌نخواهی رابطه پر مشکل کشور میزبان با مهاجران مسلمان را برجسته تر ‌می‌کند، مهاجرانی که ترجیح می‌دهند منزوی از جمعیت سفید پوست زندگی کنند.

حقیقت ناخوشایند این است که مسلمانان مهاجر در بریتانیا، مثل بیشتر اروپا،تحصیلات دانشگاهی و پولی با خود به همراه نمی‌آورند. این به معنی آن است که با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند، در محله های خودشان زندگی می‌کنند، انگلیسی چندانی نمی‌آموزند و حصاری فرهنگی بین خودشان و سبک زندگی بریتانیایی می‌سازند. شهرهای بزرگی همچون برایتون مناطق بزرگ آسیایی-مسلمان نشین دارند. در این مناطق رهبری مساجد در درست امامان تندرویی است که به جای تشویق به امتزاج با این وطن جدید، نفرت و جدایی سیاسی را وعظ می‌کنند. آنچه این روند را تشدید می‌کند دیرجوشی سنتی بریتانیایی است، که خیلی پذیرای خارجی ها نیست و حاصل آن چرخه ای است از طرد متقابل. با توجه به تغییرات جمعیتی سال های آینده این روند نوید خوشی نمی‌دهد.

این تنش های اجتماعی در نتیجه اعمال خشونت‌امیزی که به نام اسلام جاری می‌شود شدت بیشتری می‌یابند، درست مثل آنچه که هفته گذشته در محله وولویچ لندن اتفاق افتاد و در جریان آن دو مرد مسلمان با ساطور سر یک سرباز بریتانیایی را از بدنش جدا کردند. بعد از آن با دست های خون‌آلود بالای جسد آن سرباز ایستادند و به رهگذرانی که فیلم آنها را با موبایل هایشان می‌گرفتند اعلام کردند او را در راه الله کشته اند. این جنایت هولناک بریتانیا را در بهت فروبرده و در نتیجه آن تنش سرخفته با جامعه مسلمانان دوباره سر باز کرده و منجر به افزایش شدید حملات بر علیه مسلمان ها شده است. بیش از ۱۵۰ مورد ظرف تنها چهار روز پس از قتل آن سرباز.

رهبران مسلمانان این حمله را محکوم کرده‌اند و امامان مساجد در نمازهای جمعه در سراسر بریتانیا اظهار داشته اند که اسلام هرگزبه چنین خشونتی به دیده اغماض نمی‌نگرد. چند نفر از رهبران جامعه مسلمانان به محل حادثه رفته و بین مردم گل پخش کردند. همچنان که داستان های مربوط به این جنایت را دنبال می‌کردم و تصاویر رهبران مسلمانی که رز های سفید هدیه می‌دادند را تماشا می‌کردم، پیش خودم فکر کردم آخرین چیزی که یک سفیدپوست عصبانی و پر از سوظن می‌خواهد ببیند این است که از دست مردی با ریشی که تا میانه سینه اش پایین‌ آمده و عبایی بلند پوشیده گلی دریافت کند. به همین ترتیب، تصاویر مسلمانانی که در محکومیت این قتل دست به تظاهرات می‌زنند و آنها هم ریش های بلند و لباسهایی شبیه لباس خانه پر چروک بر تن دارند، چندان اسباب تسلی خاطر بریتانیایی هایی که طیق آخرین نظر سنجی ها بیش از دوسومشان مسلمانان را ناهمخوان با سبک زندگی بریتانیایی می‌دانند فراهم نمی‌آورد.

دلیل اشاره ام به لباس و ریش به این خاطر است که بیش از پنج سال در بریتانیا زندگی کرده‌ام و مدام بااین که مسلمانان چطور با موفقیت و یا بدون هیچ توفیقی با اجتماع پیرامونی شان ارتباط برقرار کرده‌اند سر و کار داشته ام. احساس خودم و روایت دوستان مسلمان بریتانیایی‌ام این بوده که سطحی ابتدایی از نژاد پرستی و انعطاف ناپذیری بریتانیایی در این جا وجود دارد. در نتیجه، جامعه میزبان به سختی مسلمانان را در خود می‌پذیرد. اخیرا با دانشجویی بریتانیایی-پاکستانی آشنا شدم. همین بس که او آن قدر از لحاظ آموزشی موفق بوده که در دانشگاه کمبریج پذیرفته شود، ولی از این که علی رغم پذیرش در یکی از بهترین دانشگاه های این کشور تا چه میزان احساس نپذیرفته شدن در جامعه بریتانیایی را داشت یکه خوردم. او می‌گفت: ' من دوستان آسیایی ام را دارم و دوستان بریتانیایی‌ام را. دو دنیای کاملا جدا'.

دوست جوان پاکستانی‌ام می‌گفت که چه طور در بریتانیا بزرگ شده بود ولی همیشه احساس دیگری بودن داشت. اما حقیقت ساده این است که بریتانیای مسلمان چالش های بسیاری پیش رو دارد. مسلمانان امریکایی کارشان بسیار راحت تر است. آنها با تحصیلات عالیه به امریکا مهاجرت می‌کنند و به سرعت مراحل رشد حرفه ای را پشت سر می‌گذارند. فرهنگ امریکایی پذیرا تر است و تفاوت ها را می‌پذیرد. بریتانیا به شدت از 'بریتانیای بودن' حفاظت می‌کند و مهاجرین مسلمانش بدون پول و اغلب بدون تخصص حرفه‌ای به بریتانیا می‌آیند و حداقل در ابتدا بیش از این که نمونه یک فرد موفق در اجتماع باشند باشند سربارند.

در نتیجه جنایت هفته گذشته، مساجد و به خصوص آنچه در آنها گفته می‌شود زیر ذره بین مقامات رفته است. مصطفی فیلد، مدیر هیئت مشورتی ملی مساجد و ائمه، هفته پیش گفت: 'شواهد چندانی وجود ندارد که مساجد نقشی در پروبال دادن به تندروهای مذهبی داشته‌اند، ولی قطعن باید نقشی فعال در خروج آنها از تندروی بازی کنند'.

نماز جمعه ای که من در آن شرکت کردم از کسی یک تندروی افراطی نمی‌سازد، ولی قطعا برخلاف تاکید لازم بر انسان بودن پیروان همه ادیان عمل کرد. کسی که پیش از شنیدن این خطبه صاحب عقاید افراطی بوده، اگر در این نماز جمعه شرکت می‌کرد قطعاآن خطبه او را در باورش به این که زندگی 'بی دینان' ارزش کمتری دارد جدی تر می‌کرد. تندروی یا افراطی‌گری همیشه با دعوت به جهاد آغاز نمی‌شود و یا پایان نمی‌یابد، بلکه شامل روندی آهسته و پیوسته است که در نتیجه آن دیگران دیگر انسان به حساب نمی‌آیند. یکی از مسلمانان نیجریه‌ای که هفته گذشته آن سرباز بریتانیایی را کشت، پس از درآمدن به دین اسلام، نام خود را به 'مجاهد' تغییر داده بود. سوالی که این جا مطرح می‌شود این است که او پای چند خطبه نماز جمعه نشسته بوده که در آنها امامان جمعه به او یاد داده بودند مسیحیان مادون مسلمانان هستند و آخر صف بهشت قرار می‌گیرند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

طوفان تلویزیونی حسن روحانی؛ اگرافراط نبود، نه شاهد اردوکشی خیابانی بودیم، نه...

۷ خرداد ۱۳۹۲
امید معماریان
خواندن در ۴ دقیقه
طوفان تلویزیونی حسن روحانی؛ اگرافراط نبود، نه شاهد اردوکشی خیابانی بودیم، نه زندان نه حصر