در ده هفتهای که از شروع اعتراضات ضدحکومتی در ایران میگذرد، دستکم ۱۴ هزار نفر از شهروندان راهی بازداشتگاهها شدهاند. از این بین، صدها نفر دانشجو که با تبدیل هر روزه دانشگاه به صحن مبارزه و اعتراض، روزگار را برای سرکوبگران جهنم کردهاند و شمار زیادی از اعضای جامعه معلمان که در کنار دانشآموزان و دانشجویان بودهاند، نیز بازداشت شدهاند.
این گزارش، وضعیت دو تن از بازداشتشدگان گمنام روزهای اخیر در خیزش مردمی ایران، که یکی معلم و دیگری دانشجوست را شرح میدهد.
***
حمید مجیری؛ معلم
«حمید مجیری»، معلم است. او از اعضای کانون صنفی معلمان خمینیشهر است و از ۲۰ مهرماه ۱۴۰۱ با ضرب و شتم و خشونت نیروهای امنیتی در مدرسه محل خدمت خود و مقابل چشم دانشآموزانش بازداشت و به زندان مرکزی اصفهان منتقل شده است.
پیگیریهای خانوادهها و همکاران حمید مجیری برای کسب اطلاع از اتهامات انتسابی به او تاکنون بینتیجه مانده و او روزهاست که در بلاتکلیفی در بند زندانیان عادی زندان دستگرد محبوس است.
یک منبع نزدیک به خانواده آقای مجیری به «ایرانوایر» میگوید: « از ۲۰ مهر که آقای مجیری بازداشت شده تا امروز خانوادهها و همکارانش تلاش کردهاند وضعیت او را پیگیری کنند. همان روزهای اول تعدادی از همکارانش به اداره آموزش و پرورش رفتند به آنها گفته شده بود موضوع حادی نیست و تا یکی دو روز دیگر آزاد میشود که نشد. بعد همکارانشان در مدرسه نپذیرفتند کلاس او را پر کنند شاید موجب تسریع تعیین وضعیت ایشان بشود اما با همه اینها مقامات قضایی درباره وضعیت او روشنگری نمیکند و او را بلاتکلیف در زندان نگه داشته است.»
به گفته این فرد آگاه، حمید مجیری نه وکیل دارد نه اجازه ملاقات و تماس با خانواده: « در تمام این مدت همسرش موفق نشده با او تلفنی صحبت کند و فقط به او اجازه داده شده دو یا سه تماس کوتاه با مادر سالمندش که حال جسمی مساعدی هم ندارد داشته باشد. تماسهای یکی دو دقیقهای در حدی که از سلامتش اطلاع بدهد و نه بیشتر.»
حمید مجیری دبیر ریاضی و از اعضای اولیه کانون صنفی معلمان خمینی شهر از دبیران نمونه خمینیشهر است. او پیش از بازداشت علاوه بر تدریس درس ریاضی در مدرسه پسرانه «گلستان» خمینی شهر بعنوان معاون مدرسه نیز مشغول به کار بوده است. فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتگو کرده است میگوید:« ۱۸ مهرماه دانشآموزان در مدرسه اقدام به شعار دادن کرده و عکسهای خمینی و خامنهای را از کتابهای خود پاره کرده و سوزانده بودند. بلافاصله از حراست اداره و پایگاه بسیج محله با آقای مجیری تماس گرفته بودند و گفته بودند برای بررسی موضوع روز بعد به حراست مراجعه کند اما ۱۹ مهر وقتی که او در کلاس درس بود و قبل از اینکه مراجعه کند ماموران به مدرسه یورش برده و مقابل چشم دانشآموزان این معلم محترم را با ضرب و شتم و خشونت همراه خود بردند.»
خانواده و نزدیکان آقای مجیری تا یازده روز بعد از بازداشت از محل نگهداری او اطلاعی نداشتند و تماسهای آنها با تلفن همراه او نیز بینتیجه بوده است: «هرچقدر تماس میگرفتند موبایلش خاموش بود چون بازداشتش مقابل چشم دانشآموزان و معلمهای مدرسه رخ داد مطمئن بودند که بازداشت شده اما ماموران لباس شخصی بودند و حکمی هم ارائه نشده بود کسی پاسخی نمیداد تا اینکه ۳۰ مهر آقای مجیری تماس گرفت و گفت تمام روزهای قبل را در انفرادی و تحت بازجویی بوده و حالا به بند منتقل شده است.»
حمید مجیری پیش از این نیز در دوران ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد» به دلیل پیگیری مطالبات صنفی معلمان مدتی به استان یزد تبعید شد.
در میان صدها بازداشت شده اعتراضات یک ماه گذشته در ایران دستکم ۴۲ نفر از فعالان صنفی معلمان و شماری از دانشآموزان قرار دارند که به دلیل مقاومت در افشای اطلاعات دانشآموزان معترض یا از بین بردن ویدیوی دوربین مدار بسته مدرسه تهدید به اخراج یا بازداشت شدهاند.
شماری از دانشآموزان حاضر در اعتراضات نیز به دست نیروهای امنیتی بازداشت و کشته شدهاند. در میان فهرست بازداشتشدگان زیر ۱۸ سال ایرانوایر ۲۵ نام و جانباختگانی که ایرانوایر موفق به احراز هویت آنها شده است دستکم ۵۹ کودک (زیر ۱۸ سال) وجود دارد.
مانی لطفی؛ دانشجو و نوازنده گیتار
«مانی لطفی»، جوان ۲۱ ساله اهل ساری، دانشجو و نوازنده گیتار کلاسیک است. ماموران امنیتی ساعت ۲ نیمه شب ۲۴ مهرماه با هجوم به خانه او و مادرش در ساری، مانی و یکی از دوستانش را که فقط مهمان آنها بوده، بازداشت کردهاند. مانی در مقابل چشمان مادرش در آن نیمهشب وحشتافزا بارها از ناحیه سر زیر ضرب مشت و لگد ماموران قرار گرفته است. مادرش را که بیماری آسم و فشارخون دارد تهدید به بازداشت کردهاند تا به او فشار بیاورند و بتوانند رمز گوشی او و مادرش را همانجا از او بگیرند. ۱۶ مامور مسلح، از ساعت ۲ نیمه شب تا ۵ صبح خانه آنها را زیر و رو کرده و هرچه که بهدستشان میرسیده، از جمله «تربانتین»، «فیکساتین»، «تینر فوری و روغنی» و الکلی که مادرش برای کار نقاشی از آن استفاده میکرده، حتی بطریهای خالی «باریبیکن» و «دلستر» را با خود بردهاند تا بتوانند ساخت «کوکتل مولوتف» را در پرونده مانی بگذارند. زنجیر چرخ ماشین را هم با خود بردهاند تا بگویند قرار بوده مانی از آن اغتشاشات قرار استفاده کند.
یک منبع آگاه درباره نحوه بازداشت مانی لطفی به «ایرانوایر» میگوید: «آیفون را زده بودند و با دروغ گفته بودند که دزد مسلح در محلهتان است و آمدیم از شما سوال بپرسیم که او را دیدهاید یا نه. با اینکه مادر مانی در را به رویشان باز نکرده بود از روی در و دیوار بالا پریده و وارد خانه شده بودند. برای ورود به استودیویی که محل کار مادر مانی است و آن شب مانی و دوستش آنجا بودند، درهای ضدسرقت را با تفنگ و لگد شکستهاند. در سه ساعتی که در خانهشان بودند، همهجا را، از جمله چند واحد خالی در ساختمان را زیر و رو کردند و هرچه بهدستشان رسیده بود، حتی وسایل جامانده از مستاجران قبلی را ضبط کردند تا برای مانی پروندهسازی کنند. هرچه مادرش خواهش و تمنا میکرده، باز هم کتکشان میزدند. دوست مانی که با او بازداشتش کردند قبلا در کودکی در یک تصادف ضربه مغزی شده بود. ولی، با وجود اینکه مادر مانی چند بار به آنها این موضوع را گفته بود، ماموران به سر او لگد میزدند.»
بنا به گفته این منبع آگاه، خانواده بعد از بازداشت مانی ۲۳ روز از او خبری نداشتند. بعدا مشخص شده که او در بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه نگهداری میشده است. الان ۱۰ روز است که مانی را به زندان ساری منتقل کردهاند و او توانسته با خانوادهاش تلفنی صحبت کند و دو بار نیز با مادرش ملاقات داشته باشد:
«از همان روز اول برای مانی قرار وثیقه سه میلیارد تومانی صادر کرده بودند ولی خانواده از طریق یک نفر داخل سیستم متوجه شدند که بازجوها و دادستان نمیگذارند مانی و دوستش آزاد شوند. مادرش ۳۳ روز است که با سند خانهشان در دستش میرود دم دادسرا، ولی مدام او را به هم پاس میدهند. الان هم معلوم شده که از او و دوستش بهزور امضا گرفتهاند که توان تامین وثیقه ندارند و دوباره قرار بازداشت موقت را تمدید کردهاند. با توجه به وضعیت روانی و جسمی مانی، او تحمل ماندن در زندان را ندارد. مگر چقدر سن دارد که این بلاها را سرش میآورند؟ا»
اتهامات مانی لطفی شامل «توهین به رهبری»، «تولید محتوای اینستاگرامی علیه امنیت ملی»، «شرکت در اغتشاشات»، «ساخت مواد انفجاری و ناریه» و «برهمزدن نظم و امنیت ملی» عنوان شده است. منبع مطلعی که با ایران وایر گفتگو کرده، می گوید که ماموران همان موقع بازداشت وقتی شیشههای خالی دلستر در انباری را با خود میبردند به مادرش گفتهاند که پسرت میخواسته با اینها «کوکتل مولوتف» درست کند و در «اغتشاشات» پرتاب کند: «ماموران حین بازداشت تمامی وسایل الکترونیک او و مادرش و حتی موبایلهای قدیمی آنها را هم بردهاند.»
مانی لطفی، دانشجوی ۲۱ ساله، تاکنون از حق دسترسی به وکیل محروم بوده است. او در زمان بازداشت و سپس در بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و حالا از درد زانو گلایه میکند.
حکومتی که حالا کودکان، نوجوانان و جوانان ۲۰ تا ۲۲ ساله، معلمان، کارگران و دانشجویان خواهان رفتن آن هستند و با جان خود در کف دست در مقابل نیروهای تا بن دندان مسلح آن مقاومت میکنند، بیهیچ پروایی در خیابان و زندان، مدرسه و دانشگاه میکشد و سرکوب را ادامه میدهد، تا روزی که دیگر نباشد.
ثبت نظر