close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
آموزش خبرنگاری

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

۲۶ بهمن ۱۴۰۲
ایران‌وایر
خواندن در ۱۳ دقیقه
پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

جهان در سال‌های گذشته شاهد افزایش روبه رشد پروپاگاندا و دروغ‌پراکنی بوده است. این پیشرفت روزنامه‌نگاران و مخاطبان، رسانه‌ها را در برابر یک چالش مهم قرار داده است. 

آیا ما از ابزارهای زبانی دست‌کاری پیام‌ها در امان هستیم؟ زمانی که یک کلمه را می‌شنویم، چه اتفاقی در ذهن ما می‌افتد؟ ابزارهای بلاغی مختلف چگونه بر افکار احساسات و اقدامات ما تاثیر می‌گذارند؟ 

جزوه راهنمای فعالان رسانه‌ای، بر برخی از روش‌ها دست می‌گذارد که در آن‌ها کلمات، به رفتار و فکر انسان‌ها شکل می‌دهند. متن پیش رو، مهارت‌های مفیدی ارائه می‌کند تا روزنامه‌نگاران بتوانند در کارهای روزانه خود به کار بگیرند. 

این جزوه، ۱۰ ابزار زبانی را معرفی می‌کند که اغلب در گفتمان‌های رسانه‌ای و سیاسی مبتنی‌بر دست‌کاری و پروپاگاندا به‌کار می‌روند. هدف از جزوه پیش رو، اطلاع‌رسانی به روزنامه‌نگاران و متخصصان امور رسانه درباره ابزارهای زبانی پرتکراری است که ممکن است در راستای اهداف دست‌کاری رسانه‌ای عمل کنند. 

***

چارچوب‌ها 

«چارچوب‌بندی»، یکی از پدیده‌های مهمی به شمار می‌رود که فهم نحوه کارکرد آن برای هر روزنامه‌نگاری ضروری است. مفهوم‌پردازی‌های مختلفی از چارچوب‌ها در علوم اجتماعی وجود دارند. یکی از تاثیرگذارترین نظریه‌های چارچوب‌بندی، توسط «جرج ليکاف»، زبان‌شناس شناختی آمریکایی، مفهوم‌پردازی و ارائه شده است؛ براساس این نظریه، چارچوب‌ها ساختارهایی ذهنی هستند که می‌توانند به‌وسیله کلمات فعال شوند.

فرایند ساده است؛ زمانی که کلمه‌ای را می‌شنویم، آن کلمه در ذهن ما چارچوب یا چارچوب‌هایی را بر می‌انگیزد، این فرآیند تا حد زیادی خودبه‌خودی است؛ مقاومت در برابر چارچوب‌ها اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت است. لیکاف برای توضیح قدرت چارچوب‌های ناکامی بزرگ، به «ریچارد نیکسون» ارجاع می‌دهد. رییس‌جمهوری سابق آمریکا در گرماگرم رسوایی «واترگیت»، در یک سخنرانی معروف گفت: «من متقلب نیستم.» 

بر‌اساس آنچه لیکاف می‌گوید، «کلمه "متقلب" برای نیکسون نمی‌توانست انتخاب خوبی باشد؛ به‌ویژه در شرایطی که جامعه پیشاپیش اعتمادش را به او از دست داده بود و به کار بردن این کلمه، ناگزیر چارچوب‌های عدم صداقت، فریبکاری و تبهکاری را در اذهان مردم فعال کرد.» 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

از آنجایی که چارچوب‌ها می‌توانند خودبه‌خود به فکر انسان‌ها شکل دهند، سیاست‌مداران، متخصصان ارتباطات و رسانه‌های جریان اصلی، می‌توانند از طریق چارچوب‌ها، مردم را بی‌اینکه حتی خودشان بدانند، تحت‌تاثیر قرار دهند. برای مثال تصور کنید که یک دولت، قوانین مالیات را تحت نام «بسته رفاه» به مردم ارائه می‌کند، فارغ از سنجش‌های عینی یا بافتار اقتصادی آن، این اصطلاح می‌تواند چارچوب‌های خوشایندی نظیر آرامش، حمایت شایسته، کارآمدی و انصاف را در اذهان عمومی برانگیزد. 

پی بردن به اینکه چارچوب‌ها برای هر‌کسی چگونه تداعی می‌شوند، برای روزنامه‌نگاران بسیار مهم است. در‌صورتی‌که روزنامه‌نگاران نسبت به این مساله آگاه باشند، قادر خواهند بود چارچوب‌های مهمی را شناسایی و رمزگشایی کنند که معمولا در گفتمان‌هایی که با آن‌ها سروکار دارند، پدیدار می‌شوند. این مهارت به آن‌ها کمک می‌کند که انگیزه و جهان‌بینی عواملی را دریابند و تحلیل کنند که چارچوب‌های مشخصی را در زبان فرا می‌خوانند.

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

فعالان رسانه‌ای، با چنین پس‌زمینه‌ای، می‌توانند بررسی کنند که تعبير مشخصی را به کار بگیرند یا نه؛ تصمیمی که می‌تواند تاثیر کلانی داشته باشد. رسانه‌های مستقل، غالبا با ناآگاهی از تاثیر چارچوب‌ها، اصطلاحاتی را به کار می‌گیرند که به‌صورت راهبردی توسط احزاب قدرتمند سیاسی و دولت‌ها ساخته شده‌اند؛ برای مثال، فعالان رسانه‌ای ممکن است با به‌کارگیری واژگان یک دولت، از عبارت «بسته رفاه» برای اشاره به قوانین مالیات استفاده کنند. این حالت زمانی پیش می‌آید که روزنامه‌نگاران با اصطلاحات سیاسی کاملا ایدئولوژیک، همچون عبارات توصیفی یا بی‌طرفانه برخورد کنند به این ترتیب، آن‌ها ممکن است ناخودآگاه و علی‌رغم میل باطنی خود، برنامه سیاسی یک حزب سیاسی را ترویج دهند. 

روزنامه‌نگارانی که فضاهای کاری آن‌ها آشکارا تحت‌تاثیر پروپاگاندای سیاسی است، باید توجه ویژه‌ای به چارچوب‌ها داشته باشند. زبان پروپاگاندا به‌شکل راهبردی، چارچوب‌های فراوانی را فعال می‌کند که به‌منظور شکل دادن به فکر و رفتار عمومی طراحی شده‌اند. بنابراین، روزنامه‌نگاران ممکن است با به‌کارگیری خودبه‌خودی اصطلاحات این زبان، ناخواسته به ترویج پیام‌های پروپاگاندا‌محور کمک کنند. 

در برخی موقعیت‌ها، بازیگران سیاسی ممکن است اصطلاحات مشخصی را بر‌اساس علایق و برنامه‌های خود، «بازچارچوب بخشی کنند». بازچارچوب‌بخشی اتفاق می‌افتد، چون کلمات معانی مفروض و ثابتی ندارند. با تلاش‌های نظام‌مند می‌توان چارچوب‌های منفی یا مثبتی را به هر عبارتی پیوست کرد. برای مثال، «طبقه متوسط» می‌تواند در زبان‌های مختلف به‌عنوان مفهومی بی‌طرفانه، جامعه‌ شناختی، یا اقتصادی به کار برود؛ با‌این‌وجود، اگر یک حزب سیاسی پرطرفدار یا یک دولت تصمیم بگیرد که افراد متعلق به طبقه متوسط را دشمن خود بداند، در این حالت استفاده مداوم از تعبیرهای منفی مانند تنبل، فاسد و استثمارگر در آن بافتار، می‌تواند به تغییر معنى كلمه منجر شود؛ آنقدر که ممکن است اصطلاح فنی طبقه متوسط، به یک برچسب تحقیر‌آمیز پرکاربرد تبدیل شود. 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

معمولا رسانه‌های خبری پس از بازچارچوب‌بخشی یک عبارت نیز، به استفاده از آن به همان معنی سابقش ادامه می‌دهند.

مطبوعات با نادیده گرفتن فرآیند باز چارچوب‌بخشی عبارت‌ها، ممکن است پیام‌های پروپاگاند‌محور را تقویت کنند؛ مثلا در مورد قبلی، یعنی بازچارچوب‌بخشی مفهوم طبقه متوسط، رسانه‌ها حتی اگر با هدف اشاره به معنی بی‌طرف و اصلی، پیش از بازچارچوب‌بخشی مفهوم آن را مورد استفاده قرار دهند، می‌توانند برنامه‌های خصمانه یک حزب یا دولت را فعال کنند.

روزنامه‌نگاران مسوولیت بزرگی دارند، چون کلماتی که به‌ کار می‌گیرند، چارچوب‌هایی در اذهان مردم فعال می‌کنند از‌این‌رو، ارزیابی محتوای رسانه‌ها از منظر چارچوب‌بندی اهمیتی حیاتی دارد. روزنامه‌نگاران نباید چارچوب‌های از پیش آماده‌ای را بپذیرند که در گفتمان‌های سیاسی و رسانه‌ای پدیدار می‌شوند.

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

استعاره 

«استعاره»، یک فن‌بیان یا صنعت بلاغی است که به ما کمک می‌کند یک تجربه را با کلماتی متفاوت توصیف کنیم. بسیاری از مردم تصور می‌کنند نویسندگان، شاعران و سخنرانان عمومی، اغلب به‌منظور قدرت بخشیدن به پیام‌های خود، از استعاره استفاده می‌کنند. با‌این‌حال، در جهان واقعی نیز همه ما هر بار که صحبت می‌کنیم، استعاره‌ها را به‌ کار می‌گیریم. برای مثال: «سرم پایین است»، «روحیه ام پایین آمد»، «به خواب فرو رفت.» 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

تاکید بر این نکته بسیار مهم است که کاربرد استعاره‌ها تنها در زبان نیست، در واقع آن‌طور که «مارک جانسون» و جرج لیکاف توضیح می‌دهند، تفکر ما ذاتا بر استعاره‌ها استوار است؛ به عبارت دیگر، اگرچه به‌کارگیری استعاره‌ها حین صحبت کردن کار آسانی نیست، اما ما بر‌اساس آن‌ها احساس و فکر می‌کنیم. این، همچنین یعنی زمانی که با یک استعاره روبه‌رو می‌شویم، ممکن است بدون اینکه خود از آن آگاه باشیم، عمیقا به ایده‌های ما شکل دهد. به این ترتیب، این واقعیت که استعاره‌ها نقشی محوری در بیان سیاسی ایفا می‌کنند، نباید چندان عجیب به‌نظر برسد. 

زمانی که یک سیاست‌مدار اعلام می‌کند «حمله‌ای همه‌جانبه به فقر را شروع خواهیم کرد»، در حال فعال‌سازی استعاره‌های نظامی در ذهن مخاطب است. فارغ از واقعیت، استعاره‌های نظامی می‌توانند سیاست‌مداران، احزاب و دولت‌ها را در موقعیتی مطلوب برای احضار صفاتی نظیر «شجاع»، «سرسخت»، «کارآمد» و «هدف»«گرا» مورد خطاب قرار دهند. 

زمانی که یک سیاست‌مدار می‌گوید «جهانی‌سازی یک ویروس است»، او به‌شکلی استعاری، یک فرآیند پیچیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در معنای بیماری و اختلال ارائه می‌کند؛ به این ترتیب، ممکن است احساساتی نظیر ترس بدنی و مقاومت غریزی را در مخاطب برانگیزد.

روزنامه‌نگاران باید قادر باشند استعاره‌هایی را که سیاست‌مداران یا فعالان رسانه‌ای به کار می‌گیرند، شناسایی و ارزیابی کنند. با رمزگشایی این استعاره‌ها می‌توانیم به درکی پیچیده‌تر از شیوه‌های کمتر آشکاری برسیم که زبان از طریق آن‌ها بر ما تاثیر می‌گذارد؛ علاوه‌براین، روزنامه‌نگاران باید قادر به تحلیل اشکال تاثیراتی باشند که یک طرز بیان مشخص می‌تواند بر دیگران، یا خود آن‌ها داشته باشد.

فعالان رسانه‌ای همچنین باید به استعاره‌هایی که خود به کار می‌گیرند نیز توجه داشته باشند. اغلب یک استعاره یا خانواده استعاره‌ای در گفتمان‌های سیاسی و رسانه‌ای رایج و معمولا به‌صورت خود‌به‌خودی در بافتار برخی از موضوعات مشخص به کار گرفته می‌شوند. برای مثال، استعاره‌های مربوط به تعرض فیزیکی و فجایع برای توصیف بحران‌های اقتصادی زیاد به کار می‌روند؛ مانند «بحران مالی و رکود اقتصادی» جوامع را «در هم می‌کوبد»، «ویران می‌کند»، «از هم می‌درد» و «خفه می‌کند.» 

استعاره‌های رایج می‌توانند به‌راحتی تعیین‌ کنند که مردم درباره یک موضوع خاص چگونه فکر کنند، بنابراین پیش از هر چیز مهم است که بتوانید در برابر این ساختارهای رایج مقاومت کنید. استعاره‌ها به فعالان رسانه‌ای این توانایی را می‌دهند که پیام خود را به‌شکلی متقاعد کننده‌تر بیان کنند. به‌هرحال، دقت در به‌کارگیری استعاره‌ها، از اهمیتی حیاتی برخوردار است. استعاره‌ها می‌توانند تاثیرات قابل ملاحظه‌ای بر افکار و رفتارهای مردم داشته باشند. این به‌خودی‌خود یک مشکل به حساب نمی‌آید، اما پی بردن به اینکه یک استعاره به چه صورت‌هایی بر مردم تاثیر می‌گذارد، بسیار ضروری است. در  غیر‌ این صورت، روزنامه‌نگاران ممکن است کنترل کمی بر تاثیر کلمات خود داشته باشند. 

مَجاز 

«مَجاز»، به استعاره شباهت دارد؛ با این تفاوت که استعاره می‌تواند هرچیزی را به هرچیز دیگری مرتبط کند، اما مَجاز بر روابط پیشاپیش موجود بین دو چیز ساخته می‌شود. 

مَجاز، زیر مجموعه‌های مختلفی دارد؛ برای مثال، سیاست‌مداران و رسانه‌های خبری، معمولا برای اشاره به قدرت‌های خارجی، از اسامی پایتخت‌های آن کشورها استفاده می‌کنند. در این مورد، مَجاز به‌صورت مشخص، مبتنی‌بر رابطه جغرافیایی است. 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

«مَجاز پایتخت»، در حوزه سیاست بین‌المللی، کاربرد گسترده‌ای دارد. رسانه‌های محلی می‌توانند از «واشنگتن» برای اشاره به دولت امریکا، از «برلین» به‌جای دولت آلمان و از «پکن» به جای دولت چین استفاده کنند. در‌حالی‌که «بروکسل» در گفتمان رسانه‌های ملی در حوزه سیاست بین‌الملل، به‌جای اتحادیه اروپا می‌نشیند.

اگرچه جایگزین کردن نام کشورها با پایتخت‌هایشان در رسانه‌ها امری رایج است، اما این مَجاز می‌تواند گمراه‌کننده باشد؛ زیرا ویژگی‌هایی نظیر «دور افتادگی»، «بیگانگی»، «توان» و «قدرت» کشورها و موسسات مورد اشاره را برجسته می‌کند. بنابراین، فعالان رسانه‌ای از خلال این مَجاز، می‌توانند نوعی عدم همدلی با دیگر کشورها یا سازمان‌های بین‌المللی فراملی یا بینادولتی ایجاد کنند. برای مثال، اگر رسانه‌های محلی بر‌اساس قواعدی که از نظر کشورشان مناسب خوانده نمی‌شود، از استراسبورگ برای اشاره به دادگاه حقوق‌بشر اروپا استفاده کنند، ممکن است «برتری» و «بیگانگی» این موسسه را تداعی کنند، حتی اگر دولت مذکور خود یکی از اعضای شورای اروپا و متعاقبا، بخشی از استراسبورگ باشد.

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

مَجاز پایتخت، در بافتار ملی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، برخی مواقع نیز مَجاز می‌تواند به‌عنوان وسیله‌ای برای تفرقه‌افکنی، نفرت‌پراکنی و بیگانگی گروه‌های مردمی از یکدیگر مورد استفاده قرار گیرد. یک سخنران سیاسی با به‌کارگیری مجازهای «واشنگتن»، «مسکو» یا «برلین»، می‌تواند کسانی را که خارج از پایتخت زندگی می‌کنند، در تقابل با ساکنان پایتخت قرار دهد: «واشنگتن خوب است، اما بقیه ما نه.» 

مهم است که روزنامه‌نگاران بتوانند میان مَجازهایی که برای اشاره‌های بی‌طرف استفاده می‌شوند و دیگر مَجازها که برای دولت‌ها موسسات و شهروندان دشمن‌تراشی می‌کنند،‌ تمایز قائل شوند. 

مفرد جمعی 

فرم خاصی از مَجاز وجود دارد که در زبان‌شناسی، با عنوان «مفرد جمعی» شناخته می‌شود، این ابزار بلاغی، مواقعی کاربرد دارد که هدف گوینده از اشاره به یک شخص، گروه مردمی فرضی، یا واقعی باشد که فرد مذکور به آن تعلق دارد و معمولا در آن، از حروف نکره‌ساز «یک» و «ی» یا حرف تعریف «The» در  انگلیسی استفاده می‌شود، مانند: «یک چینی یا چینیه.» «یک یهودی یا یهودیه.» «یک مهاجر یا مهاجره.»

استفاده از حروف یکی و The، به‌همراه اسامی مفرد، ممکن است این تصور را ایجاد کند که گوینده در‌حال اشاره به افراد است، در‌حالی‌که مفردهای جمعی در اغلب اوقات، با گروهی از مردم سروکار دارند. 

ضمایر شخصی 

برای اجتناب از تکرار مداوم نام‌ها، از گروه خاصی از کلمات استفاده می‌شود که به آن‌ها «ضمایر» شخصی» می‌گوییم. برخی از آن‌ها مانند «من»، «تو» و «او، به یک شخص اشاره دارند، بقیه ضمیرها مانند «ما»، «آن‌ها» و «شما»، به‌‌ جای گروهی از آدم‌ها به کار می‌روند. از آنجایی که چیز عجیبی درباره به‌کارگیری ضمایر شخصی وجود ندارد، معمولا کسی به فرآیند کلی این ضمایر توجه چندانی نمی‌کند. این بدان معنا است که ما ممکن است اشکال گمراه‌کننده یا دستکاری شده کاربردهای این ضمایر را، نادیده بگیریم. 

ضمایر در زبان پروپاگاندا، نقشی مهمی دارند؛ آن‌ها علی‌رغم سادگی، می‌توانند جوامع اجتماعات مختلف را به‌شدت دچار تفرقه و دو دستگی کنند. یک سخنران سیاسی با استفاده از ضمیر اول شخص جمع «ما»، می‌تواند با بی‌احتیاطی، حامیان خودش را با همه اعضای یک ملت یکی کرده و به این ترتیب، تمام گروه‌هایی که او «آن‌ها» می‌خواند را، از جامعه جدا کند 

به این ترتیب، فرد سخنران، اجتماعات متنوع را به گروه‌های یکنواختی تقلیل می‌دهد که می‌توان ویژگی‌های مختلفی را به آن نسبت داد. این کار در اغلب موارد در خدمت ساختار دشمن قرار می‌گیرد که بر‌اساس آن، گروهی که با ضمیر «ما» تعریف می‌شود، کاملا مثبت و دیگر گروه‌ها و دسته‌های اجتماعی که با ضمیر «آن‌ها» مورد اشاره قرار می‌گیرند، منفی نشان داده می‌شوند. روزنامه نگاران با درک اهمیت ضمایر شخصی در بیان سیاسی، می‌توانند کاربرد زبان تبعیض‌آمیز را به خوبی تشخیص دهند 

اسامی جمع 

در گفتمان‌های ،سیاسی، به‌ویژه در اشکال پروپاگاندا‌محور آن، به‌طور گسترده‌ای با اسامی« جمع» مانند «خانواده» یا «جمع‌های اسامی» مواجه می‌شویم که به گروه‌های مردمی مانند «زنان»، «بازنشستگان» و «جوانان» اشاره دارند. استفاده از این اسامی، گاهی واقعیات را بازتاب می‌دهد. برای مثال، حرف زدن از بازنشستگان زمانی که موضوع درباره اصلاحات «قانون «بازنشستگی باشد، نامناسب نیست؛ زیرا چنین مقرراتی ممکن است واقعا تمام بازنشستگان یک جامعه را تحت‌تاثیر قرار بدهند.

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

 اسامی جمع و جمع‌های اسامی، می‌توانند به‌شکلی گمراه‌کننده مورد استفاده قرار بگیرند، این اسامی می‌توانند به تصورات نادرستی مبنی‌بر اینکه گروه‌های خاصی از جامعه همگن و دارای علایق و ارزش‌های یکسان هستند، دامن بزنند. برای مثال، ممکن است یک سیاست‌مدار پس از «وتو» اصلاحات قانون بازنشستگی اعلام کند: «بازنشستگان خواستار تغییر نیستند.»

این گفته، هم‌زمان که همه بازنشستگان را هم عقیده می‌پندارد، تلویحا به این معنا است که تصمیم‌گیرندگان پیش از رد اصلاحات، با همه بازنشستگان مشورت کرده‌اند. خود روزنامه‌نگاران نیز باید به همان اندازه از به‌کارگیری گمراه کننده اسامی جمع و جمع‌های اسامی، پرهیز کنند. آن‌ها پیش‌از اینکه در مقالات و گزارش‌های خود حرفی از «ملت»، «مردم»، «زنان» و «بازنشستگان به میان بیاورند، باید درباره دقت و صحت این مرجع‌ها فکر کنند، اگر چنین به‌نظر برسد که این اسامی به کلیت‌بخشی‌ها دامن می‌زنند، بهتر است با واژه‌های مشخص‌تر جایگزین شوند. 

عنوان‌های شورانگیز 

توانایی تشخیص ویژگی‌های زبانی مشخصی که دروغ‌پراکنی را تسهیل و تسریع می‌کنند، می‌تواند برای روزنامه‌نگاران سودمند باشد. یکی از اهداف کارپردازان، دروغ‌پراکنی پخش اطلاعات نادرست در میان بیشترین تعداد مخاطبان است. به این منظور، پیش از هرچیز، زبان رسانه‌های زرد و واژگان «اخبار فوری» را به کار می‌گیرند. بر این اساس، در عنوان‌های خبری آن‌ها معمولا از اصطلاحات هیجان‌انگیر مانند «واو»، «باورت نمیشه!»، «خبر فورى»، «فقط بیا تو»، «اخبار رسمی، وای خدای من» و «خبر هزاره» استفاده می‌شود. این مثال‌ها دقیقا نشان می‌دهند که قدرت كلمات چگونه عمل می‌کند، این عبارات منحصرا به‌وسیله زبان، توجه مخاطب را به دروغ ‌راکنی جلب می‌کنند. 

معمولا در عنوان محتواهای دست‌کاری شده، برخی از کلمات با حروف بزرگ نوشته می‌شوند تا مطلب شورانگیز جلوه کند، یا گاهی ممکن است یک یا چند علامت تعجب در عنوان دیده شود. هدف از به‌کارگیری این ترفندهای تایپی، جلب توجه و کنجکاوی مخاطبان است. 

اگر فعالان رسانه‌ای به چنین عناوینی بر بخورند، باید بسیار مراقب باشند و درباره آن دست به راستی‌آزمایی بزنند. 

واژگان نمایشی 

استفاده از زبان شورانگیز ممکن است واژگان یک رسانه را تحت‌تاثیر قرار دهد در دروغ‌پراکنی و پروپاگاندا به‌جای اصطلاحات بی‌طرفانه و توصیفی، از عبارات «نمایشی» استفاده می‌شود. برای مثال، این واقعیت که فردی یک چیز را با مردم به اشتراک گذاشته، ممکن است با عباراتی نظیر «اعتراف»، «افشا» یا «بیانیه» ارايه، یا تنظیم شود. صفات نمایشی مانند «شگفت‌انگیز»، «چشمگیر» و «باور نکردنی»، اغلب در زبان دروغ پراکنی یا پروپاگاندا مشاهده می‌شود. 

سبک بیان شورانگیز که اغلب در رسانه‌های زرد مشاهده می‌شود، معمولا با هدف انتقال سریع و تاثیرگذار پیام‌های سیاسی، گمراه کننده و دست‌کاری‌شده مورد استفاده قرار می گیرد. 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

صفات عالی 

«صفات عالی» نیز نقش مهمی در بیان شورانگیز ایفا می‌کنند. اشکال مختلف صفت عالی، صفات و قیدهایی که «ترین» به پایان آن‌ها اضافه می‌شود، یا به‌دنبال «بیشترین» یا «بهترین» می‌آیند، در متون رسانه‌ها زیاد دیده می‌شوند. با‌این‌حال، معمولا در پروپاگاندا و دروغ‌پراکنی، از قیدها و ضمایری مانند «هرگز»، «همه» و «هیچ‌کس» استفاده می‌شود که می‌توان آن را «گفتمان صفات» نامید. این قیدها و ضمایر در زبان پروپاگاندا، به‌منظور ارائه گزاره‌های ذهنی به‌عنوان حقایق مطلق مورد استفاده قرار می‌گیرند. برای مثال جمله: «همه می‌دانند که دولت بهترین تصمیم را می‌گیرد.»

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

در دروغ‌پراکنی نیز زبان صفات عالی، اغلب به‌منظور ترغیب ناخودآگاه مخاطب به یک مقاله، یا هر مطلب دیگری استفاده می‌شود. 

تاکنون به گوش کسی نخورده که یک سیاست‌مدار این‌گونه صحبت کند. 

ارجاع به منابع مبهم 

روزنامه‌نگاران باید در برخورد با اخباری که برای ارائه اطلاعات مهم به منابع مبهم ارجاع می‌دهند، محتاط باشند؛ کسانی که درحال پروپاگاندا یا دروغ‌پراکنی هستند، معمولا به‌جای ذکر منابع مشخص، از عباراتی نظیر «برخی می‌گویند»، «به گفته برخی» و «بنا بر ادعاها»، استفاده می‌کنند. 

این دست از فرمول‌ها، به کارپردازان پروپاگاندا و دروغ‌پراکنی این امکان را می‌دهند که با فراغ‌بال به پخش و نشر اطلاعات نادرست و اظهارات بی‌پایه بپردازند؛ بنابراین، تاثیر محتوا همیشه قابل ملاحظه است. 

هم‌زمان ارائه‌کنندگان این محتواها نیز همواره می‌توانند ادعا کنند به ابهام منابع مورد استفاده خود اشاره کرده‌اند، در‌حالی‌که در فرم‌های معتبر و باکیفیت روزنامه‌نگاری، تنها با‌ دلایل موجه می‌توان به منابع مبهم ارجاع داد. 

پروپاگاندا، دروغ پراکنی و قدرت کلمات کاربرد رسانه و زبان

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

سرکوب دانشگاه؛ احضار دانشجویان دانشگاه بهشتی «به‌همراه پدر و مادر»

۲۶ بهمن ۱۴۰۲
خواندن در ۵ دقیقه
سرکوب دانشگاه؛ احضار دانشجویان دانشگاه بهشتی «به‌همراه پدر و مادر»